نیاکان خردمند ما که در پیوند بودند با زمین و زمان، از خواب برخاستن خاک را و رستن سبزه و سبزی را « نو» می دیدند و مبدأ و منتهای بخشی از تلاش و معاش خویش قرار می دادند. اینک اما سیره ایشان به سنتی تبدیل شده است که ما بی پیوند با زمین و زمانه، و از سر عادت، بدان پای در بند داریم.
با تبریک بیداری خاک در لطافت هوا و مهربانی آسمان، به انجام تکلیف، به نمایندگی از همکارانم در « تابناک»، چند نکته عرض می کنم:
1- آن موجودات که از گذرگاه حوادث خود را به اینک و اکنون رسانده اند، در داشتن یک چیز مشترکند: قدرت تطبیق با موقعیتی که در آن بوده اند.
2- با گذر از دو دوره انحطاط قاجار و سپس غلبه فرومایگان، اینک ما در میانه دوران باز اندیشی و باز تفسیر سنت ایرانی- اسلامی خود قرار داریم.
انقلاب اسلامی، علاوه بر قیام علیه استبداد داخلی و وابستگی خارجی؛ قیام علیه انحطاط و فرومایگی هم بود.
اندک توضیح آن که در دوره قاجار، امور، و از جمله فرهنگ و زبان، در نهایت حضیض و در اوج انحطاط بود؛ پوک و پوشالی و مطنطن و ترسو. اما سرگردانی بین بسیاری چیزها ( از جمله، میان سنت و مدرنیته) از سویی و ورود گروه های جدیدی از مردم به سیاست و فرهنگ و اقتصاد با شکلی متفاوت از گذشته، موجب غلبه رفتار و گفتار فرومایگان در این عرصه ها شد.
برای نمونه می توان به شعبان جعفری اشاره کرد و اثری که امثال او بر بسیاری چیزها گذاشتند و بعدها نیز کسانی کوشیدند با بازی در نقش او جایگاهش را به دست آورند؛ اما چند سالی دیر از خواب برخاسته بودند؛ زیرا تاریخ باز هم ورق خورده بود و دوره امثال ایشان به سر آمده بود.
از جمله آثار امثال شعبان جعفری می توان اشارت برد به: تعطیلی خرد و محصول آن، یعنی علم، در تصمیم سازی و تصمیم گیری؛ تعطیلی هر محاسبه ای برای هر اقدامی، (و این یعنی نشستن تهور به جای شجاعت)؛ عبور از مرز قراردادها و قواعد اخلاقی لازم برای زیست جمعی؛ کوته بینی و کوته اندیشی و، در اثر آن، تغییر شاخص های ارزشگذاری و گزینش؛ انکار ارزش و اعتبار هر آنچه که در هر زمینه ای بزرگ است و اعتبار یافتن هر آنچه که در هر زمینه ای کوچک و کم مقدار یا کم بها است. و این همه، درست، در مقابل سنتی بود که قرن ها قرن در ایران زنده بود و زندگانی مردمش را شکل و جهت می داد.
آری، رهبر انقلاب اسلامی از خانواده ای فرهیخته برخاسته بود، اهل علم بود، و از استادان مهم اخلاق در یکی از بزرگ ترین حوزه های علمیه. این سه ویژگی موجب می شد که انقلاب ایشان، عملا، به انقلاب در گفتار و نوشتار در ایران و پدیداری گونه تازه ای در این زمینه هم منجر شود. گرچه اصل قیام مردم به رهبری ایشان، به برچیده شدن نظام مستبد و وابسته منجر شد؛ اما، همان گونه که گفته شد، ویژگی های رهبر این انقلاب و گفتمانی که ایشان با خود داشت، این تحولات را نیز اجتناب ناپذیر می کرد.
پس از ایشان نیز، رهبری انقلاب اسلامی بر دوش کسی قرار گرفت که علاوه بر شاگردی در مکتب بنیانگذار انقلاب، نسبت به زبان و فرهنگ بسیار دغدغه دارند. و این امر موجب تداوم و تحکیم زبان و بیانی شد متفاوت از دو گفتمان عصر قاجار و فرومایگان پس از آن.
این دوره اما اینک در میانه راه قرار دارد و هر یک از ما می تواند در آن نقش بیافریند و نقشی از خود برآن بزند.
3- پس از به ثمر نشستن تلاش صد ساله ایرانیان برای ساخت دولت ( یعنی حکومت دارای سازمان، نظم و انتظام، و متکی به منابع قدرت داخلی)، اکنون ما در حال ساخت جامعه ای متناسب با آن هستیم. غلبه، در چنین دوره ای، با « اجتماع» و مسائل و مباحث مربوط به آن است. اگر در صد سالی که ما در پی دولت سازی بودیم، سیاست و فعالیت های نظری و عملی سیاسی، محور بود؛ اینک این بازسازی جامعه است که می بایست محور قرار گیرد.
هیئت امنا، شورای سیاستگذاری، و تحریریه تابناک، در سال گذشته کوشید بر اساس درک خود از زمانه و با دریافت نظر شما به روش های مختلف، تغییراتی در رویکرد و زبان خود صورت دهد و نیز سرویس ها و امکانات جدیدی در این رسانه ایجاد نماید. بر اساس رأی و نظر شما و نکاتی که گذشت در سال آینده نیز اتفاقاتی در رسانه شما خواهد افتاد.
به گمان دوستان ما، در چرخه روزگار، آن که موقعیت خود را نداند و با نگاه به آینده به تغییر در کار خود نکوشد، باید به حذف شدن جان بسپارد؛ تابناک اما می خواهد برای ساخت آینده این سرزمین در کنار شما و با شما بماند.
با ما باشید و بگویید این ره را چگونه بپیماییم!
الهی، شاد و به روز باشند هم وطنان و هم زبانان و هم نوعان ما و زیبا تر باشد جهانی که در آن می زییم!