وقتی از «
خوابگاه کارتنخوابهای به هپروت رفته» گفتیم، تصور نداشتیم که ظاهر قضیه محل مناقشه باشد. سخن از کارتن خوابهایی بود که در شبهای سرد و سوز گداکش زمستان، جایی برای خوابیدن ندارند به جز سقف پل هوایی. اکنون مدتهاست که مشکل پل هوایی حل شده، ولی خبر نداریم که ساکنان شبانهاش چه شدهاند!
به گزارش «تابناک»، مواد مخدر از بلایایی است که به شدت در جامعهمان ریشه دوانیده و تبدیل به جز غیر انکارناشدنی آن شده است. کافی است کمی به دور و اطرافمان دقیقتر شویم تا با انبوه تبلیغات داروهای ترک، کلینیکهای مخصوص و کمپهای ترک اعتیاد روبهرو شویم و یا سری به نقاط دنج دور و اطراف محل زندگیمان بزنیم تا با نشانههای انکار ناشدنی از آن مواجه شویم؛ از سرنگهای روی زمین گرفته تا ژولیدههای هپروت رفتهای که روز به روز شباهتشان با بقیه افراد جامعه کمتر میشود.
این در حالی است که هجوم افیونهای خوش رنگ و لعاب صنعتی، مجال کمتری برای تبدیل یک معتاد از بیمار به ویرانه باقی میگذارد و اینجاست که صف خیابان خوابهای خمار یا نئشه رو به ازدیاد میرود؛ افراد ناخوشی که در به در دنبال سرخوشی بوده و هیچ شأنی برای خودشان قائل نیستند و دیگر مهم نیست که چه وضعی پیش رویشان باشد؛ در مثل میگویند: «آقا گفتن از منزل شروع میشود!»
البته کارتن خوابی هنگامی رخ میدهد که فرد معتاد به نهایت فلاکت رسیده باشد که در غیر این صورت، تازیانههای بیرحمی بر تن و جان دور و اطرافیانش فرود میآورد کهگاه جبران ناشدنی هستند و چون خراشی بر گونه جامعه تا مدتها به یادگار خواهند ماند اما کسی نمیداند که نقش جامعه پیش از رخدادهای اینچنینی چیست؟!
از اعتیاد گفتیم، چرا که سراغاز بسیاری از دردهای دیگر است و متأسفانه آنچنان برایمان عادی شده که دیگر نه پلیس به آن واکنشی نشان میدهد و نه نهاد مسئول دیگری اوضاع نابسامان را به روی خودش میآورد؛ این را میشود از آزادی عمل کسانی دریافت که گاه در معرض دید دیگران مشغول استعمال مواد مخدر هستند و ظاهرا ترسی از گزارش تخلفشان ندارند؛ چه بسا به این دلیل ساده که ما هم از کنارشان میگذریم، بیآنکه صدای اعتراضمان را به گوش کسی برسانیم.
بیتفاوتی به این درد بسیار بزرگ در حالی رخ میدهد که غرولند کردن و گلایه به زمین و زمان در محافل گوناگون برای خیلیهایمان تبدیل به عادتی نهادینه شده که بارها در شبانه روز آن را نشان میدهیم و ظاهرا تنها حاضر نیستیم که اعتراضمان را به جایی برسانیم که ممکن است به حل مشکلات کمک کند؛ لابد با این توجیه که احتمال به ثمر نشستن اعتراضمان بسیار کم است، فارغ از اینکه نشان ندادن این اعتراض، دست کم میتواند مانع از یاد رفتن یک نقیصه شود.
صف نانوایی، بقالی، تاکسی، صف اتوبوس، مجلس عزا یا عروسی و هر جای دیگری که مناسب ببینیم، سفره گله میگشاییم که مثلا فلان چیز بیداد میکند و برخی هم در تأیید از بیداد دیگر چیزها مینالیم اما حتی سختمان میآید که گرانفروشی یک مغازه دار را به تعزیرات گزارش دهیم یا به سامانه ارتباطات فلان ارگان زنگ بزنیم و با گزارش کردن یک محل تجمع معتادان، دستکم فضا را برای آنها ناامن و برای خودمان و دیگران امن کنیم.
البته گاه حق با ماست و بروز برخی مشکلات ناشی از نبود نظارت مسئولان امر است؛ اما از جایی به مشکل میخوریم که توقع داریم وظیفه نظارتی ما را هم ناظران عهدهدار شوند؛ انگار نه انگار که وقتی من و شما وظیفهمان را انجام ندهیم، توقع اجرای وظایف از دیگران توجیهپذیر خواهد بود.
به عبارتی بهتر، تنها تدبیرمان (ممکن است شما استثنا باشید!) در مقابله با مشکلات ریز و درشت روزمره، گلایههایی از جنس سیاه نمایی است که هرگز نمیتواند منجر به نتیجهای مثبت بشود، ولی دست از آن نمیکشیم، در حالی که اعتراض مسئولانه ما به مسئولان فراموشکار در حالی به فراموشی گراییده که احتمال ثمر دهی دارد؛ با درصد کم یا زیاد.
اینجاست که روش انتقال اعتراضات به مقامات مسئول بسیار عاقلانهتر جلوه میکند و باور کنید که اگر از موضع انصاف و بحق باشد، هر چقدر زمانبر هم بشود، سرانجام به نتیجه خواهد رسید و مثل گلایههای سوهان اعصاب، بیهوده نخواهد ماند؛ تنها به شرطی که بپذیریم، «اعتراض» همان امر به معروف و نهی از منکری است که در قالب حق مردم بر گردن حاکمان، در سخنان حضرت علی (ع) هم مورد تأکید قرار گرفته و حتی اگر کمرنگ هم شده باشد، تنها زمانی احیا خواهد شد که ما و شما هم سهممان را ادا کنیم.
چند ماه پیش که در اوج سرمای زمستان از اوضاع نابسامان حاشیه ترمینال جنوب تهران نوشتیم و خوابگاه شبانه معتادان در سقف یکی از پلهای عابر پیاده پیرامون آن را به نمایش گذاشتیم، گمان نمیکردیم که در مدتی کوتاه با واکنش مسئولان روبهرو شویم؛ کاری بسیار مثبت و درخور تقدیر که متأسفانه به برچیدن سقف کاذب پل محدود شد و عمقی نیافت؛ درست مانند گزارشهای انتقادی برنامه فوتبالی نود به نقص تجهیزات اماکن ورزشی سراسر کشور که منشأ رفاه بسیاری از هموطنانمان شده است.
اینجاست که به فکر فرو میرویم، شاید با ذکر این نکته که برخی از موادفروشان در قالب مسافرکشی با خودرویشان مقابل درب اصلی ترمینال مشغول کسب و کار (!) هستند، کمک بیشتری به حل مشکلات این ناحیه کرده بودیم.