تبليغات ضد‌ايرانی در افغانستان، سياسی است

گفت‌وگو با مدير انجمن زنان و كودكان پناهنده
کد خبر: ۲۵۳۷۸۳
|
۰۶ تير ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۹ 26 June 2012
|
3481 بازدید
«در حال حاضر يك‌سري جريان‌هاي هدفمندي در افغانستان از نقاط ضعف رفتاري ما با مهاجران خارجي سوءاستفاده مي‌كنند و به بهره‌برداري سوءسياسي عليه كشورمان دامن مي‌زنند. فاطمه اشرفي مدير انجمن غيردولتي زنان و كودكان پناهنده (حامي) با بيان اين مطلب خاطرنشان مي‌كند كه در يكي، دو سال اخير موجي منفي در افغانستان ضد ايران شكل گرفته كه مغرضانه و سياسي است و رسانه‌هاي اين كشور سعي در تلقين ايجاد تصوري منفي درباره ايران دارند.

انجمن حامي نزديك به چهار سال است كه در چهار مركز خود در تهران و مشهد به آموزش كودكان مهاجر افغان و عراقي در مقطع دبستان مي‌پردازد و تا به امروز موفق شده است بيش از سه‌هزار و 600 كودك و زن مهاجر افغان را تحت آموزش پايه، سوادآموزي و آموزش‌هاي بهداشتي، مراقبتي و رفتاري قرار بدهد. اشرفي با بيان اينكه براساس آمار يونيسف 400‌هزار دانش‌آموز افغان در ايران هستند كه بنابر آمار رسمي تنها 285‌هزار نفر از آنها جذب سيستم‌هاي آموزشي شده‌اند، ناديده‌گرفتن آن تعداد از كودكاني را كه محروم از تحصيل هستند به بمب‌هاي انفجاري تشبيه مي‌كند.

نگرش منفي‌اي كه در برخي رسانه‌هاي افغانستان عليه ايران به وجود آمده، به چه دليل است؟

در سفر اخيرم به افغانستان به وضوح ديدم كه در حال حاضر يك‌‌سري جريان‌هاي هدفمند در افغانستان از ضعف رفتار برخي ايرانيان با مهاجران خارجي سوءاستفاده مي‌كنند و به بهره‌برداري سوءسياسي عليه كشورمان دامن مي‌زنند. متاسفانه بعضي رسانه‌ها در افغانستان دچار روزمرگي شد‌ه‌اند و سلامت و اصالت‌شان ضعيف شده و اين جاي نگراني دارد. شخصا سلامتي‌اي را كه در نظام روزنامه‌نگاري ايران وجود دارد، در بعضي رسانه‌هاي افغانستان نديدم. هزينه زيادي را صرف تحريك افكار عمومي مي‌كنند. به طور مثال خيلي هدفمند به آنهايي كه به افغانستان بازگشته‌اند القا مي‌كنند كه اگر شما در ايران بوده‌ايد و دكترا هم گرفته‌ايد، جمهوري اسلامي به شما جفا كرده است و در نتيجه آن فرد وارد يك فضاي منفي مي‌شود كه بيشتر از آنكه چيزي از خوبي‌هايي كه در ايران ديده است يادش بيايد، ناكامي‌هايش را به ياد مي‌آورد.

شما به عنوان فردي كه سال‌هاست در حوزه مهاجران افغان كار مي‌كنيد، علت ايجاد چنين جرياني را در چه مي‌دانيد؟

يكي، دو سال است كه اين جريان شروع شده و به نظر من پشت اين ماجراها اهداف سياسي مغرضانه وجود دارد. گاهي، بهانه را خودمان دست‌شان داده‌ايم و آنها از اين فرصت استفاده مي‌كنند.

يعني در واقع رفتار بعضي ايراني‌ها مسبب چنين جرياني شده است؟

بله، بخشي از اين مساله به خود ما برمي‌گردد. گاهي در انتقاد از افغان‌ها، افراط مي‌كنيم اما بايد بپذيريم كه مهاجران افغاني نقش غيرقابل انكاري را در پيشرفت بخشي از اقتصاد ايران داشته‌اند و اگر نيرو و بازوي كار مهاجران افغاني نباشد، بعضي از كارها روي زمين مي‌ماند.

برگرديم به انجمني كه تحت مديريت شماست. آيا فعاليت انجمن حمايت از زنان و كودكان پناهنده فقط در حوزه آموزش تعريف شده است؟

انجمن در بحث توانمندسازي كار مي‌كند. ارتقاي توانايي فردي و اجتماعي افغان‌ها كه البته تاكيد ما بر زنان و كودكان است، خيلي وقت‌ها با گروه‌هاي مختلف انساني هم كار كرده‌ايم اما ماموريت‌مان براي زنان و كودكان است. بخشي از فعاليت‌ها و خدماتي كه ما دنبالش هستيم تسهيل دسترسي آنها به آموزش به عنوان يك حق طبيعي اوليه است.

و در اين راه شما با مشكلي مواجه نيستيد؟

تا قبل از سال 89 فقط كساني كه داراي كارت اقامت بودند حق تحصيل داشتند و در غير اين صورت به راحتي نمي‌توانستند درس بخوانند. اما بچه‌هاي افغان و عراقي براساس بخشنامه و دستور‌العملي كه در سال 89 در شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي به تصويب رسيده حق تحصيل در مراكز آموزشي دولتي را دارند و مدارس دولتي موظف هستند كه آنها را ثبت‌نام كنند.

در اين ميان تكليف آنها كه از سن مدرسه رفتن‌شان گذشته است، چيست؟

ممكن است يك دختر يا پسر با توجه به كبر سني امكان اين را نداشته باشد كه در مدارس عادي درس بخواند اما مي‌تواند از خدمات نهضت سواد‌آموزي استفاده كند.

علاوه بر تحصيل و آموزش انجمن شما در چه زمينه‌هاي ديگري فعاليت مي‌كند؟

جداي از آموزش، ما تسهيلاتي را فراهم مي‌كنيم كه دختران جواني كه از حداقل مدرك تحصيلي برخوردار هستند، بتوانند قابليت و توانايي پيدا بكنند تا در هنگام بازگشت به كشورشان نقش موثري را داشته باشند. آموزش‌هاي بهورزي، تربيت معلم، كودكياري و در واقع توانمند كردن آنها مي‌تواند مهارت‌هاي ارتباطي و فردي‌شان را افزايش بدهد.

آماري داريد كه چه تعداد افراد از طريق انجمن شما تحت آموزش‌هاي مختلف قرار گرفته‌اند؟

حداقل در بحث آموزش در چهار سال اخير بيش از سه‌هزار و 600 نفر فقط در مراكز آموزشي ما در مقطع ابتدايي درس خوانده‌اند اما چون هر سال دوره‌ها متعدد و مكرر بوده و در اين 10، 15 سال برنامه‌ها تغيير كرده آمار دقيقي نداريم. مثلا در سال 85-84 براي 300 نفر از دختران جوان در تهران، مشهد و سيستان و بلوچستان دوره‌هاي فشرده بهورزي را برگزار كرديم كه خيلي از اين افراد به افغانستان برگشته‌اند و در موقعيت‌هاي شغلي بسيار خوبي قرار گرفته‌اند و توانسته‌اند افراد مفيد و موثري باشند. ما به شدت موافق «بازگشت پايدار» اينها هستيم و «بازگشت پايدار» مهاجران افغان در شرايطي اتفاق مي‌افتد كه اينها بتوانند به عنوان نيروهاي مفيد و موثر در جامعه خودشان جذب شوند و همه اينها منوط به سطح و نوع و كيفيت آموزشي است كه آنها در دوران مهاجرت‌شان نه فقط در ايران كه در هر كشور ديگري به آن دسترسي داشته باشند.

به هر حال اين موضوع فقط به كشور ميزبان برنمي‌گردد. اينكه كشور مهاجران هم ظرفيت پذيرش و بازگشت آنها را داشته باشد، مهم است. اين طور نيست؟

به هر حال مي‌خواهم بهتان بگويم كه امكان جذب براي آن فردي كه داراي تحصيلات و حرفه و فني است كه بتواند با آن خودش را با شرايط فعلي جامعه افغانستان تطبيق دهد خيلي بيشتر است تا براي كسي كه هيچ كاري بلد نيست و وقتي به آنجا مي‌رود مجبور مي‌شود گدايي كند. اينجا كه باشد به هر حال يك كار كارگري يا ساده هست ولي اگر بخواهد به افغانستان برگردد، با توجه به شرايط آنجا و فقر مطلق و بحران كاري‌اي كه وجود دارد قاعدتا اين فرد بي‌هنر و فن و آموزش بايد در زمره گداها قرار بگيرد.

در حال حاضر انجمن حامي چند مركز آموزشي دارد و در چه مقاطعي به مهاجران افغان آموزش مي‌دهد؟

چهار مركز آموزشي داريم؛ دو مركز آموزشي در منطقه شورآباد تهران، يك مركز آموزشي در كن و يكي هم در مشهد. همه ابتدايي هستند.

سيستم آموزشي مدارس شما همان سيستم رسمي آموزش‌وپرورش است؟

بله، سيستم آموزشي كشور.

يعني هيچ مشكلي برايشان ايجاد نمي‌شود؟ به هر حال تفاوت‌هايي هم وجود دارد؟

هماهنگ كردن خودشان با زبان رايج كشور ما قطعا مشكل نيست. نگراني ما اين است كه اگر اين بچه‌ها آموزش نبينند و برگردند به كشور خودشان، ممكن است از سن آموزش بگذرند كه به طور طبيعي هم مي‌گذرند، بنابراين اگر در سن آموزش درس نخوانند، رها خواهند شد.

به احتمال زياد تعداد زيادي از دانش‌آموزان شما جزو كارگران يا كودكان كار هم هستند، آنها چه زماني به مدرسه مي‌آيند؟

شيفت‌هاي مدارس ما بعدازظهر است به اين دليل كه ما شيفت دوم مدارس دولتي را اجاره مي‌كنيم. بچه‌ها صبح كار مي‌كنند و بعدازظهر به مدرسه مي‌آيند. كارهاي ساده مثل گل‌فروشي. تعدادي از اينها بچه‌هاي بازيافتي هستند. نمي‌توانيم منع‌شان كنيم. چون خيلي از آنها نان‌آور خانواده‌هايشان هستند. در عين حال تلاش مي‌كنيم آن چهار ساعتي كه با ما هستند خيلي از اصولي‌ را كه بايد در محيط بيرون و جامعه بدانند، بهشان آموزش بدهيم.

يعني مكان اختصاصي براي مدارس‌تان نداريد؟

در تهران نه. اما در مشهد جايي داريم كه متعلق به خودمان است. براي دو مدرسه‌اي كه در منطقه شورآباد داريم ماهيانه دو‌ميليون و 270‌هزار تومان و براي مدرسه‌اي كه در كن هست ماهي يك‌ميليون و 160‌هزار تومان پرداخت مي‌كنيم. مدرسه مشهد هم در واقع اجاره است. يك منزل مسكوني كه به عنوان مدرسه استفاده مي‌كنيم. سه سالي می‌شود كه در اختيار ماست. ماهي 600‌هزار تومان هم اجاره مي‌دهيم و نزديك 500 نفر دانش‌آموز در آنجا مشغول تحصيل هستند.

و به عنوان سوال آخر، منابع مالي شما از كجا تامين مي‌شود؟

بخشي از منبع مالي ما از طريق كمك‌هاي بين‌المللي و در واقع يونيسف تامين مي‌شود و يك بخش قابل توجهي هم به وسيله منابع داخلي و كمك‌هاي مردمي و خيرين و اسپانسرهاست. جذب منابع اصلا كار راحتي نيست. درآمد ثابت و مشخصي نداريم و تا به حال هم از دولت كمكي دريافت نكرده‌ايم و ترجيح مي‌دهيم كه مستقل باشيم.

منبع: شرق
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟