از زمان آغاز بحران در سوریه و سپس به موازات ادامه و پیشرفت این بحران، هر یک از قدرتهای بزرگ جهانی ضمن تعریف منافع خود در راستای یکی از طرفین درگیری، اقدامات و موضعگیریهای خود را در راستای ارتقای منافع خود در این کشور تعریف کردهاند. گویا، این بار نوبت سلاحهای شیمیایی سوریه است که چنین نقشی را در این زمینه ایفا کند.
به گزارش «تابناک»، طرح نگرانیها نسبت به سلاحهای شیمیایی سوریه، از آنجا آغاز شد که مقامات رژیم صهیونیستی با ابراز نگرانی نسبت به وجود چنین سلاحهایی در این کشور، نسبت به احتمال استفاده دولت سوریه از آنها و یا انتقال آنها به کشورها یا گروههای مخالف اسرائیل ابراز نگرانی کردند.
بنا بر این گزارش، همین اظهارنظرها، بهانهای به دست کشورهای غربی، به ویژه آمریکا داد تا ضمن موضعگیری هر روزه در قبال این مسأله، از آن به عنوان اهرم فشار جدیدی علیه دولت اسد بهره گیرد. این بحث تا آنجا پیش رفت که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا ضمن بیان اظهاراتی شدیداللحن و بیسابقه علیه سوریه، استفاده دولت اسد از سلاحهای شیمیایی یا جابجایی این سلاحها را «خط قرمز» آمریکا خواند که امکان مداخله نظامی این کشور را در سوریه فراهم میکند.
اما این پایان ماجرا نبود، زیرا اخبار خبرگزاریها در دو سه روز گذشته از رایزنیهای آمریکا و ترکیه برای تهیه طرحهایی جهت به دست گرفتن کنترل مراکز سلاحهای شیمیایی سوریه و در حقیقت، خلع سلاح دولت این کشور از این سلاحها حکایت دارد.
در جدیترین مورد، پایگاه خبری «دبکا فایل» گزارش داده که هواپیماهای نظامی «C۱۳۰» آمریکا در پایگاههای این کشور در خاورمیانه در حالت آماده باش هستند تا نیروهای ویژه مبارزه با سلاحهای شیمیایی را به سوریه اعزام کرده و کنترل مراکز مذکور را به دست بگیرند. این گزارش همچنین از همراهی واحدهای ویژه انگلیس و فرانسه در این زمینه با آمریکا حکایت دارد.
اما در سوی دیگر ماجرا، موضعگیری روسیه نسبت به این تحولات، در نوع خود قابل توجه و تأمل است. «گنادی گاتیلوف»، معاون وزیر خارجه روسیه روز گذشته در سخنانی با اشاره به نگرانیهای موجود درباره سلاحهای شیمیایی سوریه گفت: «ما تضمینهایی از دولت سوریه در دست داریم، مبنی بر اینکه این دولت هیچ کاری که در بردارنده سلاحهای شیمیایی باشد،
انجام نخواهد داد».
گاتیلوف همچنین ضمن بیان اینکه در بحث سلاحهای شیمیایی، روسیه با آمریکا اتفاق نظر دارد، اظهار داشت: این کشور هر کاری لازم باشد برای جلوگیری از استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط سوریه به کار خواهد بست.
به این ترتیب، آنچه بیش از هر چیز در موضعگیریهای دو قدرت مهم درگیر در مسأله سوریه مهم است، مواضع از بالا به پایین و قیم مآبانه آنهاست. در این موضوع که استفاده از سلاحهای کشتار جمعی به هر دلیل و بر هر مبنایی، اقدامی غیرانسانی به شمار میرود، کوچکترین تردیدی نیست؛ اما نکته اینجاست که در موارد اینچنینی، قدرتهای حامی کشورهای کوچکتر، کشورهای نامبرده را همچون مایملک شخصی خود تلقی کرده و خود را محق میدانند درباره مسیر اقدامات آنها نیز تصمیم گیری کند.
در رابطه با سوریه، از یک سو آمریکا که خود جدیدترین انواع سلاحها را در اختیار کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس قرار میدهد، نسبت به وقوع موارد مشابه از سوی دیگر قدرتها در کشورهای ناهمسو با خود نگران است و از سوی دیگر، روسیه خود را تا اندازهای در رابطه با سوریه ذیحق میداند که به جای این کشور درباره اقدامات آتی دولت سوریه به جامعه جهانی تضمین میدهد!
مجموع این عوامل، بار دیگر ثابت میکند که چه در رابطه با موضوع سوریه و چه در دیگر مسائل، آنچه روند سیاستهای قدرتهای بزرگ را تعیین میکند، تنها منافع آنهاست و ـ همان گونه که در مسأله سلاحهای سوریه مورد اشاره گاتیلوف قرار گرفته ـ اگر در اوج منازعه و رقابت نیز منافع ایجاب کند، روسیه با آمریکا و آمریکا با روسیه همراه و همسو خواهند شد.
چه بسا اگر اهمیت ژئوپلیتیکی و حضور پایگاه نظامی «طرطوس» در سوریه نبود، دولت روسیه مدتها پیش از حمایت از دولت اسد دست کشیده بود و متقابلاً چه بسا اگر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین مستقر نبود، قیام مردم این کشور علیه رژیم آل خلیفه اکنون سرنوشتی دیگر یافته و دستکم، مورد بیتوجهی جامعه جهانی قرار نمیگرفت.
از سوی دیگر، اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که با عنایت به تحولات یاد شده سوریه، پوچ بودن همه مباحث درباره توان نظامی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز آشکار میشود. همان گونه که روسیه به سبب حمایت کامل نظامی از سوریه خود را محق به تصمیم گیری درباره این کشور میداند، کشورهای مذکور نیز هیچگاه نخواهند توانست بدون اجازه آمریکا حتی تیری از لوله تفنگهای خود شلیک کنند.
این همان چیزی است که به عنوان منطق رقابت قدرتهای بزرگ از آن یاد میشود، به ویژه وقتی پای کشورهای کوچکتر در میان باشد.