درباره غیر متعهدها از زوایای گوناگونی بحث شده و میشود که گاه در قالب نگرشهای کلی و نگاه کلان به مناسبات بینالمللی و بعضا در حوزه مناسبات جهان سوم ارائه و عرضه میشوند، ولی عمدهترین شبکه و راه اثرگذاری غیر متعهدها در مناسبات واقعی بینالمللی از طریق سازمان ملل متحد است.
در عین حال باید در نظر داشت که در مورد سازمان ملل متحد نیز بحثها به دو گونه مطرح میشوند:گونه نخست: بحثهای عمومی و روزمره درباره سازمان ملل متحد است که در این برداشت عمومی، نگاهی تقلیل گرایانه و انتظارگرایانه دیده میشود؛ به این معنا که در نگاه عمومی سازمان ملل متحد به شورای امنیت تقلیل داده شده و شورای امنیت هم به حق وتو تقلیل داده میشود.
گونه دوم: انتظار فوق العاده فراوان مردمان عادی جهان از سازمان ملل متحد برای حل و فصل همه امور بینالمللی است. این نگاه انتظار گرایانه معدل نگاه عمومی به سازمان ملل متحد است.
اما سازمان ملل از زاویه دیگری قابل توجه و دقت به ویژه برای کارشناسان سیاست خارجی و سیاست بینالمللی است و آن نگاه تخصصی است؛ به این معنا که سازمان ملل، بزرگترین مجموعه بروکراتیک جهان بوده و هیچ حوزهای از مناسبات مربوط به زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جهانی نیست که سازمان ملل در آن نقش و اثر نداشته باشد و از مسائل مربوط به بهداشت گرفته تا مسائل مربوط به تجارت بینالمللی و مهاجرت بینالمللی و امنیت بینالمللی سازمان ملل، درگیر و فعال بوده و به علاوه باید در نظر داشت که سازمان ملل متحد، عمدهترین کانون دیپلماتیک جهان و محصول نشیب و فرازهای گوناگون در تحولات دیپلماتیک است.
غیر متعهدها از گذرگاه سازمان ملل به تأثیرگذاری در عرصه دیپلماتیک دسترسی پیدا میکنند؛ اما باید پرسید، این عملیات دیپلماتیک چگونه انجام میگیرد؟ به عبارت دیگر، چگونه میتوان عملیات دیپلماتیک گروه غیر متعهدها در عرصه سازمان ملل متحد را ارزیابی و تحلیلکرد؟ معنای عملی آن برای دیپلماسی چند جانبه ایران در سه سال آینده چیست؟ این گفتار در صدد پاسخ به این پرسشهاست. برای پاسخ به این پرسشها نخست باید ماهیت عملیات دیپلماتیک در سازمان ملل متحد بررسی و سپس به مکانیسم و سامانه اثرگذاری غیر متعهدها در ملل متحد پرداخته و در پایان، اشارهای به نتایج این دو روند و عملیات دیپلماتیک ایران شود.
عملیات دیپلماتیک در سازمان ملل متحدسازمان ملل، عمدهترین تجلیگاه دیپلماسی چند جانبه است. به طور کلی باید توجه داشت که دیپلماسی پیوسته در زندگی بشر مطرح بوده، ولی در دوران گذشته، دیپلماسی از حالت صرفا دوجانبه بیرون آمده و با حضور چندین کشور را نیز در بر گرفته است.
در طول قرن نوزدهم و بیستم این نوع دیپلماسی تحول پیدا کرده و هماکنون با مجموعهای بیش از سه هزار سازمان بینالدولی سر و کار داریم که در قالب دیپلماسی چندجانبه قرار میگیرند و سازمان ملل برجستهترین مظهر و نماد دیپلماسی چندجانبه است.
به طور کلی دیپلماسی چند جانبه چندین کارویژه اختصاصی دارد. این کارویژهها عبارتند از:۱. تولید مقبولیت و مشروعیت بینالمللی؛ به این معنا که کشورها و دولتها از طریق رو آوردن به دیپلماسی چندجانبه، در صدد کسب مقبولیت و مشروعیت داخلی، منطقهای و بینالمللی هستند.
۲. دیپلماسی چند جانبه دانش، آگاهی و حساسیت بینالمللی تولید میکند؛ به این معنا که توجه دولتها و افکار عمومی را به موضوعات و مسائل گوناگون بینالمللی جلب میکند.
۳. ایده هنجار و قانون بینالمللی تولید میکند. تمام کنوانسیونهای بینالمللی از «ان پی تی» گرفته تا مقررات بهداشت جهانی محصول دیپلماسی چندجانبه هستند.
اما در مورد دیپلماسی چند جانبه باید در نظر داشت که نخست مجموعه عملیات دیپلماسی در نهادهای مربوط به دیپلماسی چند جانبه روندی طولانی است. دوم آن که مجموعهای از مکانیسمها و سامانهها و آیین کارها برای اثرگذاری وجود دارد. یعنی رسیدن به یک نتیجه بر اساس یک مکانیسم خاص تصمیم گیری است. در واقع در هر روند مربوط به دیپلماسی چندجانبه با ورودیها و خروجیهایی رو به رو هستیم که ورودیها علاوه بر مشارکت دولتها، نوع موض گیری آنها و نیز ایدههایی است که وارد سیستم میشود و نهایتا خروجی به صورت موضع گیریهای جمعی جهانی در قالب بیانیهها، قطعنامهها، کنوانسیونها و اعلامیههاست. این مکانیسم بسیار پیچیده و تکنیکی است. سوم اینکه دیپلماسی چندچانبه با ورودیها و خروجیهای مشخص در عرصه اقدامات دیپلماتیک، یکی از تخصصهای ویژهای است که حتی دیپلماتهای دوجانبه برجسته به جزییات آن آگاهی ندارند؛ به این معنا که شاید دیپلماتی در مناسبات دو جانبه میان دو کشور بسیار مسلط باشد اما بر ظرایف و دقایق در دیپلماسی چندجانبه آگاهی نداشته باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، زمانی که یک اجلاس بینالمللی آغاز میشود، کشورها و علاوه بر کشورها، نهادهای چندجانبه و بین الدولی دیگر هم در بحث اثرگذاری دارند و اینجا، جایی است که غیر متعهدها مطرح میشوند. با تأکید بر این نکته که سازمان ملل متحد با تشکیل صدها جلسه در سال به بررسی مسائل بینالمللی میپردازد، باید به چگونگی و روند طرح بحثها توجه داشت.
عملیات دیپلماتیک غیر متعهدها در سازمان مللهر اجلاس سازمان ملل و سازمانهای وابسته به ملل متحد و بر همین منوال، دیگر نهادهای مربوط به دیپلماسی چند جانبه، نخست با بحثهای عمومی (General Debate) آغاز و سپس به موضوعات مشخص و تعیین شده پرداخته میشود که نهایتا از این بحثهاست که خروجیها مشخص میشود.
در بخش عمومی، افزون بر دولتها سازمانهای بین الدولی دیگر نیز اعلام موضع میکنند. مثلا فرض کنید که اجلاس سالانه شورای حقوق بشر آغاز به کار کرده است. در آغاز کار علاوه بر مقامات عالی رتبه کشورهای عضو اصلی شورای حقوق بشر و اعضای ناظر آن، نهادهای منطقهای و جهانی نیز اعلام موضع میکنند. در اینجاست که غیر متعهدها به عنوان یک نهاد چندجانبه اعلام موضع میکنند و بیانیهای از طرف اعضای غیر متعهدها ارائه میشود.
به عبارت دقیقتر، نماینده ایران در شورای حقوق بشر علاوه بر ایراد نطق ملی، نطق دومی هم ایراد میکند. این نطق دوم، نطق غیر متعهدهاست و صرفا مواضع ایران نیست. البته از نظر سلسله و ترتیب وقت نخست بحثهای سازمانهای بین الدولی از جمله غیر متعهدها مطرح میشود و بعد موضعگیری ملی کشورها صورت میگیرد.
اما برای اینکه نماینده ایران بتواند این نطق را ارائه کند، پیشتر در نشستهای متعدد و مذاکرات گوناگون باید این متن را به تأیید، تصویب و اجماع اعضای غیر متعهدها برساند. خود این روند از نظر تدوین و ارائه بسیار قابل توجه است. زمانی که نمایندگان دولتها نطقهای ملی خود را اعلام کردند و سازمانهای بین الدولی مانند غیر متعهدها، اتحادیه اروپایی، سازمان وحدت آفریقایی، سازمان همکاری اسلامی و سازمانهای عمده دیگری که نزد دفاتر سازمان ملل متحد نماینده ویژه دارند، نیز سخنرانیهای خود را انجام دادند، فضای بحث ساخته میشود. در واقع هدف از این نطقها، اثرگذاری بر محصول نهایی است. این اثرگذاری مستقیم نیست اما همیشه سیاست با فضا ارتباط دارد و این فضا سازی دارای اهمیت است؛ اما معنای این کار برای دیپلماسی ایران چگونه است؟
دیپلماسی چندجانبه ایران و غیر متعهدها با توجه به اینکه در سه سال آینده دهها نشست بینالمللی در سازمان ملل متحد تشکیل میشود و این جلسات گستره قابل ملاحظه از مباحث امنیت بینالمللی و خلع سلاح جهانی تا هستههای محیط زیستی و حقوق بشری را در بر میگیرد، نمایندگان چندجانبه ایران در همه اجلاسهای بینالمللی ملل متحد، نخست باید آمادگی مفهومی پیدا کنند؛ به این معنا که همه مباحث دیپلماسی چندجانبه تخصصی و حوزههایی مثل خلع سلاح، محیط زیست، حقوق بشر، تجارت بینالمللی، بهداشت بینالمللی، مهاجرت بینالمللی و نظایر آن از حوزههای تخصصی و چندلایه است و تسلط به اسناد حقوقی مربوطه و سندهای تدوین شده پیشین بسیار دارای اهمیت است. این به نوبه خود ظرفیتی علمی و آکادمیک را میطلبد.
اما حوزه دومی که نمایندگان ایران باید در آن آمادگی پیدا کنند، آمادگی مدیریتی است. به این معنا که ایران هماهنگ کننده غیر متعهدهاست و اقتضای هماهنگ کننده، رساندن جمع به اجماع و موضعی است که مورد پذیرش همگان باشد. این خود به مهارتهای دیپلماتیک در ائتلاف سازی، حل و فصل اختلافات اعضا در مواردی که موضعگیریهای حاد وجود دارد و مدیریت همگان به تعهد به موضع جمع نیاز دارد. این مهارت مدیریت دیپلماتیک، به نوبه خود الزامات خاصی را در بر دارد که بخشی از آن به مناسبات دوجانبه اعضا و مناسبات دو جانبه ایران و حتی ظرفیت فردی دیپلماتهای حاضر در صحنه دارد.
اما در پایان باید در نظر داشت که بیگمان، این یک ظرفیت سازی برای ایران بسیار مهم است و اقتضا میکند در سطح نخبگان سیاسی و دانشگاهی برداشتی واقعیتر و دقیقتر از پیچیدگیهای دیپلماسی چندجانبه و روند پر فراز و نشیب آن به دست آید. این به نوبه خود جز با دقت در جزییات و چهارچوبهای دیپلماسی متحول چند جانبه به دست نمیآید.
در مجموع باید گفت که سازمان ملل متحد به عنوان عالیترین مظهر دیپلماسی چندجانبه، بیشترین عرصه جولان عملی و عملیاتی غیر متعهدها خواهد بود. اینجا باید تأکید شود که منظور، شورای امنیت نیست و سازمان ملل به هیچ روی در شورای امنیت خلاصه نمیشود. هرچند غرب علاقهمند است این تصویر را به دیگران القا کند که سازمان ملل را از طریق شورای امنیت در اختیار دارد؛ اما در عرصههای گوناگون، فعالیت بینالمللی سازمان ملل متحد، عمدتا کشورهای جنوب و جهان سوم و غیر متعهدها هستند که با استفاده از آیین کارها و هیأتهای ویژه دیپلماتیک، دیدگاههای خود را در مباحث گوناگون ارائه میدهند و سرانجام آن را به بیانیهها و قطعنامهها میرسانند.