روزنامه انگلیسی ایندیپندنت:
سلاح هستهای به نام ایران و به کام [رژیم]اسرائیل است
از زمان آغاز تحولات آزادیخواهانه در منطقه خاورمیانه ـ که به سقوط حکومتهای دیکتاتوری در کشورهای منطقه انجامید ـ غرب همواره در پی آن بوده تا این تحولات را به نام دمکراسیخواهی غربی و به کام خود مصادره کند. با این حال، روزنامه انگلیسی ایندیپندنت بر این باور است، این تحولات همگی به ضرر منافع غرب بوده است.
از زمان آغاز تحولات آزادیخواهانه در منطقه خاورمیانه ـ که به سقوط حکومتهای دیکتاتوری در کشورهای منطقه انجامید ـ غرب همواره در پی آن بوده تا این تحولات را به نام دمکراسیخواهی غربی و به کام خود مصادره کند. با این حال، روزنامه انگلیسی ایندیپندنت بر این باور است، این تحولات همگی به ضرر منافع غرب بوده است.
به گزارش «تابناک»، تحولات اخیر در جهان اسلام که در واکنش به فیلم موهن علیه پیامبر اسلام رخ داد، بهانهای شده تا روزنامه «ایندیپندنت» به بررسی پیامدهای انقلابهای منطقه خاورمیانه ـ یا آنچه در غرب «بهار عربی» خوانده میشود ـ بپردازد.
این روزنامه در مطلب خود با نام «واقعبین باشیم؛ بهار عربی تأییدگر غرب نیست»، مینویسد: خیزشهای مردمی در کشورهای تونس، مصر و یمن، همگی حکومتهایی را هدف قرار دادند که مورد حمایت غرب بودند.
«آدرین همیلتون»، تحلیلگر این روزنامه در این مطلب مینویسد:
کاری که رهبران غربی بیش از همه دوست دارند، این است که بهار عربی را تصاحب کنند.
هفته گذشته باراک اوباما و نیز دیوید کامرون، در سازمان ملل حضور داشتند. اوباما توجه خود را به اعتراضات ضدآمریکایی معطوف کرده بود که به کشته شدن سفیر این کشور در لیبی انجامید و کامرون علیه سوریه و ایران سخنرانی کرد؛ اما هر دوی آنها در مسیر خود با مشکلی مشابه روبهرو هستند. بر پایه ارزیابی آنان، خیزشهای مردمی خاورمیانه با شعارهای دمکراسی، آزادی و فضای باز، باید در راستای منافع غرب عمل میکردند. با این حال، اوباما در این باره میگوید: «رخدادهای دو هفته گذشته، حاکی از این نیاز از جانب همه ماست که صادقانه درباره تنش میان غرب و دنیای عرب که در حال گذار به سوی دمکراسی است، سخن بگوییم».
سخنرانی اوباما، خود شاهدی است بر این که شکاف ادراکات در این زمینه تا چه اندازه گسترش پیدا کرده است. هیچ کس از وی انتظار نداشت، این موضوع را ریشهیابیکند، چه برسد به کارهای جدید! در آمریکا، سیاست خارجی باعث پیروزی کسی در انتخابات نمیشود، اما اگر مردم احساس کنند، وجهه ملی در خطر است، میتواند به شکست در انتخابات منجر شود.
تلاش میت رامنی برای زیر سؤال بردن اوباما به عنوان یک رهبر ضعیف در رویارویی با شورشهای ضد آمریکایی در جهان اسلام و همچنین تصمیم اوباما برای آغاز سخنرانی خود در سازمان ملل، با موضوع مرگ سفیر این کشور در لیبی و نیاز به مبارزه با افراطگرایی را میتوان بنا بر همین ضرورت تحلیل کرد.
بیگمان بسیاری در لیبی نیز با وی هم عقیده هستند. قرار بود، بهار عربی ریشههای فساد و همچنین سرکوب سیاسی را در این کشور خشک کند؛ نه اینکه با حمله به سفارت ثروتمندترین کشور جهان، فرصتهای تجاری لیبی را تهدید کند.
اما در این روند، مردم در حقیقت به نظام ظلم و ستمی که با حمایت غرب درآمیخته بود، نیز حمله کردند. کشورهای غربی همگی در زمان سقوط قذافی خوشحال بودند و اینک نیز کامرون در هنگام سخن گفتن از خیزشها در کشورهای تونس، مصر و یمن، این قیامها را حرکاتی گرم و صمیمی به سوی ارزشهای غربی معرفی میکند.
با این حال، هیچ کدام از آنها با یاری غرب آغاز نشدند و همه آنها علیه حکومتهای مورد حمایت غرب شکل گرفتند.
اوباما همچون دیگر رؤسای جمهور آمریکا، بر مبنای «ایدهآلهای دمکراسی و آزادی» آمریکایی سخن میگوید. وی اعلام کرد: «ما از اعتراضات تونس که به سقوط یک دیکتاتور انجامید، الهام گرفتیم، زیرا ما باورهای خودمان را در آرزوهای مردان و زنانی که خیابانها را اشغال کردند، دیدیم. ما بر تغییر در مصر پافشاری داشتیم، زیرا حمایت ما از دمکراسی، ما را در کنار مردم میگذارد».
البته آنچه در لیست وی جایی نداشت، بحرین بود که در آن، اعتراضات مسالمت آمیز به شیوهای خشونتآمیز و با دخالت خارجی عربستان سعودی سرکوب شد.
نکته دیگری که مورد اشاره وی قرار نگرفت، تصمیم اخیرش در خارج کردن نام مجاهدین خلق ـ گروه نفرتانگیز خارج از ایران ـ از لیست تروریستی ایالات متحده بود.
اوباما از خشونت علیه غیرنظامیان سخن گفت، در حالی که حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در خاک کشورهای دیگر را نادیده گرفت.
وی اعلام کرد ایران مسلح به سلاح هستهای، تهدیدی است که نمیتوان آن را مهار کرد؛ در حالی که تنها رژیم مسلح به سلاح هستهای در منطقه، اسرائیل است که درهای خود را به روی بازرسان بسته و به معاهده منع گسترش سلاح هستهای هم نپیوسته و در عین حال، اوباما کمک نظامی خود را به آن افزایش داده است.
اینها تنها نکاتی برای بحث و اظهارنظر نیست. کمتر موضوعی به اندازه دورویی غرب میتواند موجب افروخته شدن آتش احساسات ضد آمریکایی و ضد انگلیسی در سراسر جهان شود. این موضوع تقریباً به همه مباحثات سیاسی راه یافته است و تنها هنگامی برطرف میشود که غرب تصمیماتی بگیرد که آشکارا جدا از منافع خودش باشد.
اما سنگ محک این امر، همان گونه که خود اوباما نیز میداند، موضوع فلسطین است، ولی آن گونه که تیم انتخاباتی میت رامنی روشن ساخته، تا جایی که به واشنگتن مربوط باشد، این امر از دستور کار بیرون است.