حتما کسانی که نشست چند روز پیش رئیسجمهور و خبرنگاران را دیده و یا شنیدهاند، سخنان آن خبرنگار کذایی را یادشان هست که هم تشکر داشت، هم انتقاد و هم پرسش؛ همان خانم خبرنگاری که سرانجام هم معلوم نشد نماینده کدام رسانه در آن جمع بوده، ولی خود را مشاور رئیس جمهور در اردوهای راهیان نور مینامید و در بخشی از سخنانش، از پیام تبریک احمدینژاد بابت فرار سیدن «مهرگان» تشکر فراوانی کرد.
به گزارش «تابناک»، شانزدهم مهر ماه (مهر روز) در تقویم باستانی کشورمان مصادف است با آغاز مهرگان؛ جشنی شش روزه که با نام «جشن مهر» هم شناخته میشود و پس از نوروز، بزرگترین جشن ایرانیان باستان بوده و جالب اینکه مانند آن از دو بخش، مهرگان عامه و مهرگان خاصه تشکیل شده و البته هنوز هم در میان زرتشتیان گرامی داشته میشود.
بنا بر این گزارش، تاریخچه این جشن را برخی مورخان، هزاره دوم پیش از میلاد دانستهاند و در شرایطی که برخی دلیل برگزاری آن را تشکر از نعمات خداوند دانستهاند، برخی دیگر مناسبت برگزاری مهرگان را در به پا خاستن کاوه آهنگر علیه ضحاک (اژی دهاک) و یا غلبه فریدون بر ضحاک دانستهاند و افسانههای کهن این روز را روزی دانستهاند که اهورامزدا در آن زبرجد [بلورهای پریدوت که طیف درخشانی از رنگ سبز را نشان میدهند] را آفریده است.
نوشیروان کیهانیزاده در این باره میگوید: «محاسبات تقویمی تازه بر پایه نوشتههای یونانیان و رومیان عهد باستان نشان میدهد که آگوست سال ۵۰۰ پیش از میلاد ـ دوران پادشاهی داریوش بزرگ ـ و به احتمال زیاد ۲۹ آن ماه، میترا از سوی دربار هخامنشی پس از مشورت با روحانیون آیین زرتشت، به عنوان نماد آفتاب، مهر و دانایی رسمیت یافت.
میترا هزاران سال پیش، از خدایان آرینهای جنوبی بود که پس از پیدایش آیین زرتشت و رسمیت یافتن آن، از قرن ششم پیش از میلاد مقام خدایی را از دست داد که با این مصوبه نماد مهرورزی، محبت، صمیمیت و دوستی شد و قرار شد این صفات که تا آن زمان اختصاص به ایرانیان داشت، جهانی شوند؛ افزون بر آن، هر سال در روز مهر از ماه مهر (جشن مهرگان) تدابیری به کار گرفته شود (مثل سخنرانی و اندرز گفتن) تا مهر و دوستی و نور و دانایی در دلها تقویت شده و نهال مهرورزی پرورش یابد و پندار بد، دشمنی ورزیدن و ظلمت نهی شود.
هخامنشیان از میترائیسم که آیین زرتشت جای آن را گرفته بود، برداشت دیگری هم کردند و آن، جهانی کردن این برداشت به عنوان یک عامل مبارزه درونی با شیطان، نادانی، بدیها، تاریکی و ستم بود، تا به این وسیله مردم از جنگ و خونریزی بیزار شده و مسائل، راهکار انسانی به دست آورد.
به این ترتیب، به تدریج میترائیسم در آسیای غربی و اروپا گسترش یافت، به گونهای که مکتب رومیها و به ویژه ایلریها (مردم ساکن یوگوسلاوی سابق) قرار گرفت و تا هنگامی که مسیحیت خود را با آن هماهنگ نکرد، موفق نشد در قلمرو روم پذیرفته شده و گسترش بیابد»؛ تندیسهای متعدد میترا در سراسر اروپا، تأییدی بر این گفته کیهانیزاده است.
این در حالی است که حکیم فردوسی در شاهنامه، به روشنی به این جشن کهن و پیدایش آن در دوران پادشاهی فریدون دانسته و بارها این موضوع را مورد اشاره قرار داده است؛
به روز خجسته سرِ مهر ماه به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه زمانه بیاندوه گشت از بدی گرفتند هر کس ره بخردی دل از داوریها بپرداختند به آیین یکی جشن نو ساختند نشستند فرزانگان شادکام گرفتند هر یک ز یاقوت جام میِ روشن و چهرهٔ شاه نو جهان نو ز داد از سرِ ماه نو بفرمود تا آتش افروختند همه عنبر و زعفران سوختند پرستیدن مهرگان دین اوست تنآسانی و خوردن آیین اوست اگر یادگارست از و ماه و مهر بکوش و به رنج ایچ منمای چهرهمه این نظرها در حالی قابل توجه هستند که بدانیم در مهر ماه هم مشابه زمان جشن نوروز، اعتدال کیهانی به وقوع پیوسته و اندازه شب و روز برابر میشود و شاید از همین روی، این ماه را به نام مهر که ایزد داوری و عدالت و دادگستری است، گذاشتهاند؛ به عبارتی بهتر، مهرگان به نوعی نوروز دوم ایرانیان بوده که در پاییز واقع شده و چون در پایان فصل برداشت محصول قرار گرفته، هنگامه خوبی برای برگزاری جشن به شمار میآمده است.
با این تفاسیر درمییابیم که مهرگان رسمی بسیار کهن و نیک بوده که به رغم اینکه امروزه توسط زرتشتیان گرامی داشته میشود، ظاهرا ریشه در گذشتههای بسیار دورتر داشته و بر همان مبنایی استوار باشد که نوروز را به دقت هر چه تمامتر، به عنوان آغاز سال بنا نهاده است؛ اینجاست که شاید بد نباشد، فارغ از اینکه آداب و سنن آن چه بوده، لختی به این نکته بیندیشیم که چرا با گذشت قرنها، هنوز مهربانی را یک ویژگی شاخص ایرانی میدانیم و به آن میبالیم؟
و بیندیشیم که آیا کلید حل بسیاری از مشکلات امروزیمان، مهر و دوستی نمیتواند باشد؟ چه بدی دارد که مهرگان را روزی برای پالایش نامهربانیها از وجودمان دانسته و با بازآفرینی و یادآوری آن، دست کم به مقابله با ویژگیهای زشتمان برخیزیم؟