حضرت آیتالله خامنهای در این باره گفتهاند كه امام جواد ـ علیهالسلام ـ «اولین كسی بود كه به طور علنی بحث آزاد را بنیانگذاری كرد. در محضر مأمون عباسی با علما و داعیهداران و مدعیان و موجهان درباره دقیقترین مسائل حرف زد و استدلال كرد و حقانیت سخن خود را ثابت كرد. بحث آزاد میراث اسلامی ماست. بحث آزاد در زمان ائمه هدی رایج بوده است و در زمان امام جواد بوسیله آن امام بزرگوار با آن شكل نظیف انجام گرفته است.» (۶۰/۲/۶۵)
در زمان امام سجاد ـ علیهالسلام ـ به جهت خفقان سیاسی، چندان صحبتی از مناظره و مباحثات دروندینی و بروندینی از ناحیه امامت نبود. در زمان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نیز این بزرگواران به عنوان شخصیتهایی مقدس و نوادگان پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم مورد توجه بودند، اما مباحثات علمی با آنها چندان گسترده نبود. فرهنگ عمومی آن زمان نیز اینقدر سؤال نداشت كه بخواهد احتجاج و مناظره كند. احتجاج و مناظره نیاز به فضا دارد و فضای لازم در دوره امامان حسن و حسینعلیهماالسلام پدید نیامده بود. مثلاً حضرت امام حسن علیهالسلام یكی دو مناظره در مجلس معاویه با او و عمرو عاص و دیگران داشت، ولی این مناظرهها بیشتر سیاسی بود.
• آغاز رویكرد جدید در امامتاز دوره امام باقر علیهالسلام یك رویكرد جدیدی را در ناحیه امامت میبینیم. به این صورت كه امام باقر علیهالسلام فقط به عنوان فردی از خانواده پیامبر اكرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم مد نظر نبود، بلكه به عنوان یك عالم دینی بزرگ نیز مد نظر بود كه قدرت پاسخگویی به سؤالات و شبهات متعدد و گوناگون در حوزههای متفاوت را دارد. امام صادق علیهالسلام نیز مخصوصاً با توجه به فرصتی كه هنگام زوال بنیامیه و قدرتگرفتن بنیعباس پدید آمد، این فضا را نهادینه كردند. خود امام صادق علیهالسلام گاه اصحاب را به بحث وامیداشتند یا این كه مناظرات و احتجاجات اصحاب را نقد میكردند. در دوره امام صادق علیهالسلام علما بحث و احتجاج میكردند. حتی غیر مسلمانانی مثل ابن أبی العوجاء كه ملحد بود، با امام صادق علیهالسلام بحث و مناظره میكرد.
امام جواد علیهالسلام از منظری یك وضعیت ویژه نیز داشتند كه ایشان را از دیگر ائمه علیهمالسلام متمایز میكند. اینكه مباحثات بین مذهبی مطرح در دوره امام رضا علیهالسلام یكدفعه به ایشان منتقل شد. در حالی كه مثلاً در دوره امام باقر علیهالسلام مناظرات بین مذهبی چندان پررنگ نبود.
در دوره امام رضا علیهالسلام این مناظرات به اوج خود رسید. علتش این بود كه خود مأمون -جدای از خباثتهای سیاسی- انسانی علمدوست بود و به مجالس مناظره اهمیت میداد. در حوزه خراسان، آن دو سالی كه امام رضا علیهالسلام در خراسان بودند، مناظرات بسیار متفاوتی است. مناظرات امام رضا علیهالسلام را میتوانید در كتاب «عیوناخبارالرضا» اثر مرحوم شیخ صدوق ببینید. بعد از آن حضرت نیز مناظرات امام جواد علیهالسلام خیلی به چشم میآمد.
همچنین از اواخر دوره بنیامیه و اوایل دوره بنیعباس، ماجرایی آغاز شد كه آنها خود آن را «نهضت ترجمه» نام نهادند. نهضت ترجمه به بنیعباس ربطی ندارد، ولی آنها خیلی طرفدار این جریان بودند. در این جریان، متون معرفتی ایران، روم و یونان به زبان عربی ترجمه شد و فضاهای جدید معرفتی در حوزه مسلمانها پدید آمد. مثلاً مسلمانان در سده نخست بیشتر نقلگرا بودند و تفكر عقلانی به این معنی كه خودشان فكر كنند و سؤال كنند، كمتر جریان داشت. ائمه علیهمالسلام نیز طبیعتاً محدودیت داشتند و امكان بروز و عرضه نداشتند. عالمان اهل سنت در برابر سؤالات جدید كه پدید میآمد، قدرت پاسخگویی نداشتند. سؤال فقه نبود كه بگوییم پیامبر اكرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم اینگونه فرمودند، بلكه سؤال از اصل توحید و مانند آن بود.
• فضای جدید، شبهات جدید
اینكه از دوره امام باقر و امام صادق علیهماالسلام این كار آغاز شد، آن سؤالكنندگانی كه فضاها یا شبهات جدیدی برایشان مطرح بود، كمكم به حضور ائمه علیهمالسلام میرسیدند و با احساس نیازی كه برایشان پدید آمده بود، شأن علمی ائمه علیهمالسلام را كشف میكردند. نكته دوم این كه از آغاز سده دوم هجری ما با یك قشر فرهیخته روبهرو میشویم. در حالی كه در دوره پیامبر اكرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم و در دوره خلفا چنین قشری به این معنی نداریم. صحابه پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم كشاورزی هم میكنند، روایت از پیامبر اكرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم هم میشنوند و نقل میكنند. یعنی راوی حدیث هستند. به غیر از افراد معدودی مثل ابن عباس كه دغدغه علمی دارند، در دوره امام صادق و امام باقر علیهماالسلام به بعد میبینیم كه هم در بین شیعیان و هم در بین اهل سنت عدهای بودند كه به معنی واقعی طلبه علوم و به دنبال این بودند كه بتوانند این مطالب را به دست بیاورند و پاسخ سؤالات خود را بگیرند. مثلاً زراره اینگونه بود.
پس از شهادت امام رضا علیهالسلام، امام جواد علیهالسلام حدوداً در سن هشت سالگی به عنوان امام شیعیان مطرح شدند. در آن زمان پیشفرض یحیی بن اكثم این بود كه ما بر پدر ایشان -یعنی امام رضا علیهالسلام- نمیتوانستیم پیروز شویم، چون واقعاً بزرگ و عالم بود، اما این كودك است. پس ما اگر بتوانیم حیثیت امام جواد علیهالسلام را خدشهدار كنیم، در واقع توانستهایم تفكر شیعی دال بر امامت را خدشهدار كنیم. این موضوع از نظر مذهبی بسیاری مهم بود، چون از نظر شیعه امام علیهالسلام به عنوان حجتالله است، در حالی كه آنها امام علیهالسلام را به عنوان یك انسان عادی میدیدند كه علم او زیاد است.
در گزارش «احتجاج» این مناظرهها مطرح است. همه بزرگان و علما جمع شدند و یحی بن اكثم را به عنوان طرف مناظره مطرح كردند. در آنجا یحیی بن اكثم سؤال سادهای مطرح نمود: این كه اگر فردی در حال احرام، شكاری را بكشد، حكمش چیست؟ یعنی سؤال آغاز را ساده مطرح كرد و بعد به ترتیب بالا رفت تا حضرت را محك بزند. به این دلیل كه چنین سؤالی حتی در حد سؤال از عالمان متوسط هم نیست و لذا معلوم میشود كه مواجه شدن او با حضرت با قدری كوچك شمردن است. البته مؤدبانه است. پاسخ امام علیهالسلام اما بسیار دقیق است. امام علیهالسلام یك فروعات یا جزئیات و ظرافتهایی را در سؤال مطرح كردند كه به ذهن یحیی بن اكثم هم خطور نمیكرد. حتی الآن هم اگر كتابهای فقه و حدیثی اهل سنت را ببینید، این جزئیات هنوز هم مورد بحث قرار نگرفته است و مختص فقه شیعه است. امام فرمودند: در حل كشته يا در حرم؟ عالم به حرمت بوده يا جاهل؟ از روى عمد كشته يا اشتباه؟ آزاد بوده يا غلام؟ صغير بوده يا كبير؟ اين اولين صيد او بوده يا بيشتر؟ آن صيد از پرندگان بوده يا غير آنها؟ كوچك بوده يا بزرگ؟ شخص مُحرم بر اين عمل اصرار دارد يا پشيمان شده؟ شب اين عمل را انجام داده يا روز؟ احرام عمره بوده يا احرام حج؟ و ... حدوداً یك سؤال یحیی بن اكثم را امام جواد علیهالسلام به ۶۴ سؤال فرعی تقسیم كردند و نشان دادند كه اصلاً نیازی به پاسخگویی نیست، چون این فرعیات به ذهن یحیی بن اكثم هم خطور نمیكرده است. یحیی بن اكثم هم آدم بزرگی بود؛ قاضیالقضات مأمون بود. معمولاً قاضیالقضات جزء بزرگترین افراد محسوب میشدند. پس از طرح اینهمه فروعات مسأله از سوی امام، آن شخص دیگر پاسخی نخواست و جلسه تمام شد و بدون این كه مناظره ادامه پیدا كند، حضرت قدرت خود را نشان دادند.
مناظره دیگری را هم عالمان بزرگ اهل سنت با امام جواد علیهالسلام انجام دادند و مباحث اختلافی بین شیعه و سنی را مطرح كردند. یك مجموعه از احادیث در فضایل خلفا را از قول پیامبر اكرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم مطرح كردند كه اغلب آنها از منظر ما جعلی است، اما در مصادر حدیثی اهل سنت وجود دارد. امام جواد علیهالسلام با این احادیث بسیار عالمانه و بدون هیچگونه حساسیت مواجهه فرمودند و احادیث را به روش سنت نقد كردند كه مورد قبول آن افراد بود.
• امام و مناظرات بین مذهبی
در همین مجلس، اهل سنت از امام جواد علیهالسلام راجع به فضائل خلفا پرسش كردند. در واقع وارد مناظرات مذهبی شدند. طبیعت این مناظرات هم به صورتی است كه یك مقدار حدّت و تندی در آن است، اما نوع سخن گفتن امام جواد علیهالسلام را ببینید و آداب مناظره را یاد بگیرید. در همان جلسه نظر امام را درباره روایتی كه محتوای آن مربوط به یكی از خلفا بود پرسیدند. ایشان اولاً با احترام از او یاد كردند و ویژگیهای خوب او را كه از منظر سؤالكنندهها مهم بود برشمردند. بعد حضرت ادامه دادند: «این روایت را باید یك مقدار با تردید نگاه كرد.» در ادامه نیز با استدلال، خبر را رد كردند. این لحن صحبت حضرت را ببینید، ایشان ابتدا با مخاطب همراه میشدند، موضعگیری تند نكرده و وارد منازعات مذهبی نمیشدند. این برای ما هم درس است.
• آداب مناظره
بُرد رسانهای مناظرهها و جوابهای آن حضرت نیز بیشتر بود. به خاطر اینكه یك طرف مناظره یك كودك هشت تا ده ساله بود. یعنی مردم این مناظره را گزارش میكردند. حتی نقل است كه یحیی بن اكثم (یك پیرمرد شصت، هفتاد ساله) خدمت امام جواد علیهالسلام آمد و نشست و مبهوت شد و رفت.
امام جواد علیهالسلام در جریان مناظرت با یحیی بن اكثم، حضرت آداب مناظره و این را كه چگونه باید با هم بحث كرد، رعایت میكردند و هیچگاه تند نمیشدند و بسیار دقیق همه صحبتهای طرف را گوش میدادند. گاه سؤالات حقیقتاً برای فهم موضوع بود، ولی گاه این طور نبود و برای این بود كه میخواستند شخصیت طرف را بكوبند. امام جواد علیهالسلام اما در همه حالات آنقدر مدبرانه و باشخصیت و بزرگوارانه با سؤالات و با طرف مناظره روبهرو میشدند كه فرد جدای از این كه پاسخ خود را دریافت میكرد، تحت تأثیر شخصیت امام علیهالسلام و بزرگواری ایشان قرار میگرفت. میتوانیم بگوییم آن چیزی كه بیش از وجهه علمی امام جواد علیهالسلام روی طرف مقابل تأثیر میگذاشت، خُلق و خوی نیكوی ایشان بود كه باعث میشد طرف مقابل، شخصیت ایشان را به عنوان امام بپذیرد. چنین مباحثهای را نظیف و پاكیزه میگوییم.
دو سه جلسه پرسش و پاسخ از امام جواد علیهالسلام با مأمون هم داریم، ولی مناظره نیست، بلكه سؤال و جواب است. یك وجهه دیگری هم كه در زندگی امام جواد علیهالسلام مشاهده میكنیم، جلساتی است كه شیعیان سؤالات خود را از آن حضرت میپرسیدند.
بُرد رسانهای مناظرهها و جوابهای آن حضرت نیز بیشتر بود. به خاطر اینكه یك طرف مناظره یك كودك هشت تا ده ساله بود. یعنی مردم این مناظره را گزارش میكردند. حتی نقل است كه یحیی بن اكثم (یك پیرمرد شصت، هفتاد ساله) خدمت امام جواد علیهالسلام آمد و نشست و مبهوت شد و رفت؛ بنابراین، گزارشهای این مناظرهها باابهتتر جلوه میكرد.
امام جواد علیهالسلام از منظری یك وضعیت ویژه نیز داشتند كه ایشان را از دیگر ائمه علیهمالسلام متمایز میكند. اینكه مباحثات بین مذهبی مطرح در دوره امام رضا علیهالسلام یكدفعه به ایشان منتقل شد. در حالی كه مثلاً در دوره امام باقر علیهالسلام مناظرات بین مذهبی چندان پررنگ نبود. نكته دیگر اینكه سن كم امام جواد علیهالسلام و این تجربه جدید كه امام یك علم لدنّی و اله دارد و این علم تفضلی از جانب حضرت باری تعالی است، خیلی عجیب جلوه میكرد. البته این امر برای شیعیان معلوم بود، ولی در بین دیگران جلوه خاصی داشت.
* رئیس پژوهشكده علوم و معارف حدیث
این مطلب نخستن بار در پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب (khamenei.ir) منتشر شده است.