در ماههای اخیر، تحلیلهای فراوانی پیرامون تأثیرات مستقیم سیاستهای محرک اقتصادی فدرال رزرو برای اقتصاد آمریکا در دور سوم، بر سقوط ارزش دلار و افزایش بهای جهانی اونس طلا منتشر شده است. در این میان، بسیاری دیگر از تحلیلها، بیثباتی در اقتصاد آمریکا و اوجگیری بحران مالی این کشور را دلیل دیگری بر بیثباتی و نوسانات کاهشی و افزایشی اونس جهانی طلا دانستهاند؛ اما همواره موضوع سیاست خارجی و موضعگیری اقتصاد بینالملل آمریکا و تأثیر آن بر بهای اونس جهانی طلا، جای خالی بزرگی در این تحلیلها بوده است.
به گزارش «تابناک»، به تازگی «گولدمن ساش» تحلیل جامعی از وضعیت دور سوم سیاستهای محرک اقتصادی آمریکا و تأثیر آن بر بهای اونس جهانی طلا ارائه کرده که هرچند با استقبال بسیاری از نهادهای سرمایهگذار روبهرو شد، انتقاداتی نیز در پی داشت.
بنا بر این گزارش، در یکی از تحلیلهای اخیر ـ که در این مورد خاص ارائه شده است ـ مؤسسه تحقیقاتی گلوبال ریسرچ، مواردی شفاف و مشخص از نحوه برخورد و سیاست اقتصاد بینالملل آمریکا به ویژه در حوزه تحریم ایران و تأثیر آن بر تبدیل شدن تحریم طلایی ایران به یک جنگ ارزی ارائه کرده است.
نگاهی از دید فنی به بهای اونس جهانی طلا
این تحلیل کار خود را با یک دیدگاه فنی آغاز کرده و با ارائه نمودار تحلیل تکنیکال، از بهای طلا این نتیجه را گرفته که صورتبندی مثلثی کلاسیکی که از این نمودار به دست میآید، نشاندهنده افزایش بهای در حال ظهور است. در واقع سطح حمایتی ۱۷۰۷ دلار برای اونس جهانی طلا، حاکی از رشد تقاضا در کوتاه مدت است:
این گزارش، علل اصلی این امر را وجود دلایل فنی محکم میداند که حتی پیشبینی از بهایی بالاتر و در محدوده ۱۷۳۰ تا ۱۷۵۰ را نیز به دنبال دارد. این تحلیل مستقیم اشاره میکند که تحریمهای اخیر علیه ایران، یکی از این دلایل فنی است.
یک دیدگاه اصولیتحلیل مؤسسه گلوبال ریسرچ اشاره میکند که اساساً در تحلیلهای بهای جهانی طلا، توجه اندکی به تحریمهای اعمالی آمریکا علیه ایران و جریمه نهادهایی همچون استاندارد چارتد، دویچه بانک، میتسو بیشی و امثال آنها شده است. در حالی که این تحریم و جریمهها تأثیر مستقیمی بر بهای فلزات گرانبها به عنوان ارزی جایگزین دارد.
اما از آنجا که تحریمهای ایالات متحده آمریکا به شدت گسترده است و بانکها و مؤسسات تجاری و اعتباری خارجی را نیز در بر میگیرد، این امر مستقیم به شیفت شدن مراودات به حوزه اقتصاد زیر زمینی و با استفاده از ابزار طلا منجر میشود.
در واقع، هماکنون طلا تنها یک سرمایه تلقی نمیشود، بلکه وسیله تسهیل کننده بسیاری از مراودات اقتصادی فرامرزی و نتیجه مستقیم تحریمهای یک جانبه آمریکا علیه ایران است؛ مثال بارزی از این امر، تجارت طلای ایران و ترکیه است که به بیست میلیارد دلار میرسد.
گلوبال ریسرچ اذعان کرده که اکنون طلا تبدیل به یکی از وسایل اساسی پرداختها در خاورمیانه شده و انتظار میرود که این گونه تجارتها در ماههای آینده و در پی افت ارزش پول برخی کشورهای این منطقه ادامه داشته باشد.
نقش دولت ایالات متحده آمریکابسیاری از این امر غافل ماندهاند که اکنون دولت ایالات متحده، خود عامل اصلی افزایش بهای اونس جهانی طلا و یا انتظار آن است. تحریمهای یکجانبه از یک سو و اقدام به اجرای سیاستهای محرک اقتصادی از سوی دیگر، فشار را برای افزایش تقاضای جهانی طلا در همه قارهها افزایش داده است.
در واقع تحریمهای یکجانبه علیه ایران و برخی دیگر کشورها و جریمههای ناشی از تخلف از قانون تحریمها، انگیزه برای پرهیز از استفاده از دلار در مراودات تجاری را افزایش داده و از سوی دیگر، سیاستهای محرک اقتصادی و در پی آن افت ارزش دلار، سایر جایگزینها برای حفظ ارزش دارای همچون طلا را بسیار مطرح ساخته است.
گلوبال ریسرچ اشاره میکند: بسیاری فراموش کردهاند که سازمان ملل، از صادرات نفت ایران جلوگیری نکرده و تنها دلیل کاهش صادرات نفت ایران، ناتوانی بانکهای خارجی برای نقل و انتقال دلار در سیستم بانکی بینالملل با ایران است.
اما در مقابل پاسخ ایران چه بوده است؟ ایران اکنون به همراه دیگر روشها، طلا را جایگزین ارز دریافتی از شرکای نفتی خود مانند هند، چین و ترکیه کرده و حتی ممکن است، کره جنوبی نیز پنهانی در این سناریو باشد. ایران در تلاش است تا به شدت ذخایر طلای خود را در بانک مرکزی افزایش دهد. این گونه به نظر میرسد که طلا پس از مدتها، در حال باز یافتن جایگاه سابق خود به عنوان ارز اصلی در مراودات تجاری بینالملل است!
در پایان، گلوبال ریسرچ نتیجه میگیرد که افزایش استفاده از طلا (وسیلهای برای انجام مراودات تجاری در فضای اقتصاد بینالملل) و همچنین نگاهی به نمودار تحلیل تکنیکال، انتظارات برای افزایش بهای طلا در آینده را رقم میزند.
بنابراین، پس از آخرین دور از تحریمهای اعمالی، میتوان گفت تا دوازده ماه آینده، دستکم باید شاهد افزایش ۱۰ درصدی در بهای اونس جهانی طلا باشیم.
این گزارش پیشنهاد میکند که سرمایهگذاران، جدا مذاکرات هستهای ایران در سال میلادی بعدی را دنبال کنند، زیرا شکست در این مذاکرات، تأثیر مستقیمی بر بهای جهانی نفت و طلا خواهد داشت. هماکنون طلا یکی از مهمترین ابزارهای جایگزین برای دلار است و میتوان انتظار داشت که در میانمدت، بهای آن مرز ۱۷۵۰ دلار را نیز رد کند.