ایرانیها صبح پنجم دی ماه سال هشتاد دو را هیچگاه فراموش نمی کنند؛ روزی که قهر طبیعت دامان کویرنشیان ایرانی را گرفت و هنگامی که ساکنان شهر بم در خواب به سر میبردند (5:26:26) زمین لرزهای به شدت ۶.۴ ریشتر بزرگترین خرابی ایران پس از جنگ تحمیلی را پدید آورد.
به گزارش تابناک، آمارهای رسمی از کشته شدن ۲۶٬۲۷۱ هزار تن، برجای ماندن ۳۰ هزار زخمی و بیخانمانی صد هزار نفر در جریان این
زمین لرزه خبر دادند. اما وسعت حادثه، تعداد شمار بالای کشتهها و خاکسپاری سریع جنازهها برای جلوگیری از فساد آنها باعث شده تا همواره این آمار در مواقع مختلف مورد تردید قرار گیرد.
رخ دادن زلزله در ساعت آغازین روز که مردم در خواب به سر میبردند، در کنار ساختمانهای غیر استاندارد، بافت فرسوده و خانههای کاهگلی روستایی و گاه شهری، در شهر کویری بم، باعث شد تا ابعاد خسارت جانی و ویرانیهای این حادثه بسیار شدید باشد و بسیاری از روستاها صد در صد تخریب شوند.
رخ دادن این حادثه باعث شد تا سوگی ملی ایرانیها را در بر بگیرد و همه برای کمک به زلزلهزدگان بم دست به کار شوند، از شکل دادن گروههای مردمی امدادگر و سفر به بم برای امدادرسانی تا ارسال کمکهای مردمی و اسکان آوارگان در شهر های اطراف کرمان.
خاموشی در ارگ بم
در این حادثه، ۹۰ درصد از سازههای شهر بم به کلی تخریب شد. ارگ بم که با ۲۵۰۰ سال قدمت، بزرگترین سازه گلی جهان بود، به کلی ویران شد. چند روز پس از رخ دادن زمینلرزه، رئیس جمهور وقت ایران محمد خاتمی اعلام کرد که ارگ بازسازی خواهد شد. به عنوان یک میراث فرهنگ جهانی خیلی از کشورها در جریان بازسازی آن شرکت کردند. ژاپن، ایتالیا و فرانسه جزو کشورهایی بودند که از همان آغاز همکاری کردند.
سفر رهبر معظم انقلاب به بم
چند روز پس از وقوع زلزله بم، رهبر معظم انقلاب به صورت سرزده به مناطق زلزله زده سفر کردند. و در جمـع شمارى از مردم داغدار بم خاطرنشان كردند: داغ جوانان و همه عزيزانى كه در اين مصيبت بسيار سنگين جان باختند، قلب من و همه ملـت و مسئولان را بسيار متأثر ساخته است و ياد اين قربانيان از خاطر هيچ كس نخواهد رفت. ايشان در ابتداى ورود به بم، حدود دو ساعت از مناطق مختلف اين شهر بازديد كردند.
گل پونه ها از نوا ایستاددر میان مصیبتهایی که در جریان زلزله بم مردم ایران را داغدار کرد، مرگ ایرج بسطامی، خواننده خوشنام موسیقی سنتی کشورمان از مهمترین آنها بود. بسطامی بسیار فروتن بود و شاید این تواضع یکی از علتهای کمتر شناخته شدنش تا پیش از خاموشی بود. بسطامی سال های پایانی عمر خود را به شهر زادگاه خود سفر کرد و سرانجام هم در این شهر و در جریان زلزله جان سپرد.
پسري زير زمين بود پدر بيل نداشت
داغ داريم نه داغي كه بر آن اخم كنيم
مرگمان باد كه شكواييه از زخم كنيم
مرد آن است كه از نسل سياوش باشد
«عاشقي شيوه مردان بلا كش باشد»
چند قرن است كه زخمي متوالي دارند
از كوير آمدهها بغض سفالي دارند
بنويسيد گلوهاي شما راه بهشت
بنويسيد مرا شهر مرا خشت به خشت
بنويسيد زني مرد كه زنبيل نداشت
پسري زير زمين بود پدر بيل نداشت
بنويسيد كه با عطر وضو آوردند
نعش دلدار مرا لاي پتو آوردند
زلفها گرچه پر از خاك و لبش گرچه كبود
«دوش ميآمد و رخساره بر افروخته بود»
خوب داند كه به اين سينه چه ها مي گذرد
هر كه از كوچه معشوقه ما مي گذرد
بنويسيد غم و خشت و تگرگ آمده بود
از در و پنجرهها ضجه مرگ آمده بود
شهر آنقدر پريشان شده بود از تاريخ
شاه قاجار به خونخواهي ارگ آمده بود
با دلي پر شده از زخم نمك ميخورديم
دوش وقت سحر از غصه ترك ميخورديم
بنويسيد كه بم مظهر گمناميهاست
سرزمين نفس زخمي بسطاميهاست
ننويسيد كه بم تلي از آواره شده است
بم به خال لب يك دوست گرفتار شده است
مثل وقتي كه دل چلچلهاي ميشكند
مرد هم زير غم زلزلهاي ميشكند
زير بار غم شهرم جگرم ميسوزد
به خدا بال و پرم بال و پرم ميسوزد
مثل مرغي شدهام در قفسي از آتش
هر چه قدر اين و آن ور بپرم ميسوزد
بوي نارنج و حناهاي نكوبيده بخير!
توي اين شهر پر از دود سرم ميسوزد
چارهاي نيست گلم قسمت من هم اين است
دل به هر سرو قدي ميسپرم ميسوزد
الغرض از غم دنيا گلهاي نيست عزيز!
گلهاي هست اگر حوصلهاي نيست عزيز!
ياد دادند به ما نخل كمر تا نكنيم
آنچه داريم ز بيگانه تمنا نكنيم
آسمان هست غزل هست كبوتر داريم
بايد اين چادر ماتم زده را برداريم
تنِ تردِ همه چلچله ها در خاك و
پاي هر گور چهل نخل تناور داريم
مشتي از خاك تو را باد كه پاشيد به شهر
پشت هر حنجره يك ايرج ديگر داريم
مثل ققنوس ز ما باز شرر خواهد خاست
بم همين طور نميماند و بر خواهد خاست
داغ ديديم شما داغ نبينید قبول!
تبري همنفس باغ نبينيد قبول!
هيچ جاي دل آباد شما بم نشود
سايهي لطف شما از سر ما كم نشود
گاه گاهي به لب عشق صدامان بكنيد
داغ ديديم اميد است دعامان بكنيد
بم به اميد خدا شاد و جوان خواهد شد
«نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد»
حامد عسگری