بارها پیش آمده که از ادبیات خاص رئیسجمهور شنیده باشیم، ولی کمتر توجه کردهایم که خلق و خوی احمدینژاد از ادبیاتش خاصتر است؛ این را از آمار وزیرانی میشود دریافت که از سوی وی برکنار شدهاند، یا زمانهایی که این رویدادها رقم خوردهاند، یا صفتهای متعددی که نصیب منصوبین وی میشود، ولی نشانههایی از آن در زمان عزل کسی به چشم نمیخورد، یا تداوم همکاری با وزیری که رخدادهای متعدد در مجموعه تحت امرش، مردمی را آزار داده و در نقطه مقابل، عزل وزیر دیگری که تازه سخن گفتنِ شفاف با مردم را آغاز کرده بود!
به گزارش «تابناک»، کمتر از یک شبانهروز پیش، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پس از یکی دو ماه افشاگری و یکی دو هفته حرف و حدیث از سمتش عزل شد تا به گواه حکم رسمی رئیس جمهور، برای وزارت بهداشت سرپرست تعیین شده و عمر وزارت نخستین وزیر زن پس از انقلاب سر برسد.
بنا بر این گزارش، مرضیه وحید دستجردی، که به ظاهر بیش از هر کسی از شدت و قوت شایعات مطرح درباره برکناری خود خبر داشت، منتظر اعلان رسمی نامه برکناری خود نشد و در یادداشتی از همکارانش و مردمی که نتوانسته بود ـ به دلایل گوناگون ـ خواستههایشان را اجابت کند، حلالیت خواست تا شاید این بار لحن مظلومانه و بدون نیش انتقاد وی کارگر افتاده و سبب شود که ساعاتی بعدتر، نامه دو خطی رئیس جمهور در باب قدردانی و آرزوی موفقیت برای وی روی خروجی سایت ریاست جمهوری قرار بگیرد.
بدین ترتیب نه تنها وعده معاون اول رئیس جمهور درباره ماندن وزیر تا زمان بودن وی و احمدینژاد مهر باطل خورد، بلکه بار دیگر ثابت شد که پند و اندرز ساکنین بهارستان برای رئیس جمهور نه حکم وداع با وزیر و یا مسئولی را دارد که احمدینژاد نمیخواهد برود و نه در ابقای کسی در کابینه کارساز خواهد افتاد؛ پس چه بهتر که از این به بعد، موافقت و مخالفت خود را با رئیس جمهور آرامتر بگویند تا جامعه در رویارویی با رفتار رئیس جمهور تا این اندازه شوکه نشود.
اما چرا وزیر عزل شد؟ به دلیل نامهای که در آن هم فشار برخی برای برکناری یک رئیس دانشگاه را بیان کرده بود و هم اصرار به ماندن فرد مغضوب داشت؟ به دلیل انتقادات آشکار به اختصاص نیافتن ارز دارو در اثر کوتاهی کردن برخی در بانک مرکزی؟ چون از اولویت بالاتر بیل، زین، غذای سگ و... نسبت به دارو گفته بود؟ آتش فشان ایدزی که زنهار داد؟ سهم کمرشکن مردم از هزینههای درمان؟ مجوز گران شدن نرخ برخی داروها؟ به علت خودکفا نشدن و... یا ریشه کن نشدن برخی بیماریهای وعده داده شده مانند سالک؟ سکوت در برابر اختصاص نیافتن ارز به مدت هشت ماه که ذخیره دارویی کشور را به حداقل رساند؟ شاید هم به علت ایرادات برنامه پزشک خانواده نسخه ۰۲ و تحریم سازمان نظام پزشکی؟!
روشن است که پاسخ به تک تک این ابهامات در کنار هم، پازلی درست میکند که در پایان برای رئیس دولت و شاید بخشی از خانواده بیمارانی که با کمبود و گرانی دارو در عذاب افتادهاند، صورت خوشی ترسیم نمیکند اما در نقطه مقابل، دست کم اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی و آن بخشی از جامعه که افشاگریهای یک عضو کابینه از بدنه دولت را میپسندیدند، وزیر کارش را درست انجام داده بود؛ هرچند هزینه درمان فوق گزاف و یا دaاروها و تجهیزات پزشکی همه نوشداروی شده باشند که باید خوان به خوان دنبالشان گشت!
اکنون بیایید تفسیر خودمان را ـ هرچه باشد ـ از برکناری مرضیه وحید دستجردی به کناری گذاشته و تلاش کنیم از دریچه ذهن کسی به ماجرا نگاه کنیم که هم دستجردی را برای وزارت معرفی کرد، هم به جایش سرپرست گمارد و در پایان هم از وی تقدیر کرد.
برای این منظور کافی است تا نامه روز گذشته احمدینژاد ـ بخوانید ساعاتی پیش! ـ برای معرفی سرپرست وزارت بهداشت را مرور کنیم؛ آنجایی که خطاب به محمد حسن طریقت منفرد مینویسد:
«ساماندهی طرح عظیم پزشک خانواده(1)، امر دارو و درمان(2)، رسیدگی به بهداشت و تغذیه مردم(3)، عدالت آموزشی و بهداشتی و درمانی(4) و کاهش هزینه های مردم(5) در این بخش در اولویت کاری این وزارت مهم است».از فحوای کلام در این پاراگراف این گونه برمیآید که احتمالا وزیر سابق، اگر نگوییم در همه این موارد، در بخش عمده این موارد پنجگانه موفق نبوده و بناچار تغییر رخ داده است. با این تفسیر، اکنون میتوانیم به مانند چند سال گذشته، همه کاسه کوزهها را بر سر جریان انحرافی شکسته و جدای از این نامه، به کل ماجرا بنگریم که شاید پر بیراه هم نباشد، ولی حتما حق خواهید داد که تا اندازهای اثباتناشدنی، مبتنی بر پیشداوری و حتی مخالف رکگویی صریح فردی است که پیشتر، یکی از نشانههای رییس جمهور را کارشناس ارشد همه مسائل خوانده است.
بدین ترتیب شاید بد نیست که گزینه «جریان انحرافی» را برای مواقعی بگذاریم که کارشناس ارشد به این صراحت موارد اولویتدار وزارتخانه را مشخص نکرده باشد؛ اینجاست که راه بررسی موارد پنجگانه مطرح از سوی رئیس جمهور باز میشود.
ساماندهی طرح بزرگ پزشک خانوادهمدتی است، برنامه پزشک خانواده به صورت پایلوت در دو استان مازندران و فارس اجرایی شده و حتی قرار است (شاید هم قرار بود!) به زودی در استانهای تهران و سیستان و بلوچستان هم کلید بخورد تا اینکه به تازگی مجمع سازمان نظام پزشکی برای بررسی نسخه ۰۲ این برنامه تشکیل شد و در شرایطی که حتی دربان وزارت بهداشت هم در آن حضور نداشت ـ این تعبیر را رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس گفته است ـ به این نتیجه رسید که برنامه باید متوقف شود، چراکه برخی از پزشکان ماهی کمتر از چهار هزار تومان از آن سود داشتهاند!
حال آنکه آیا این انتقادات از دید رئیس دولت وارد بوده یا نه، قابل حدس هست اما دقت بالایی ندارد.
امر دارو و درماندر این باره سهم وزیر سابق این میشود که بارها گفت: «یک سوم ارز دارویی اختصاص یافته و امیدواریم وعدههای مسئولان بانک مرکزی درباره مابقی آن محقق شود»؛ اما رئیس جمهور در گفتوگوی تلویزیونی اخیرش با مردم و پیش از آن، یکی از مقامات آگاه (!) در گفتوگو با یک خبرگزاری، این سخنان را به نوعی تکذیب کردند؛ شاید گزینه اصلی همین است.
رسیدگی به بهداشت و تغذیه مردمناگفته پیداست که این گزینه اینقدر کلی بیان شده و ارزیابیِ درصد تحقق آن وابسته و نسبی است که زیاد نمیتوان روی آن مانور داد؛ هرچند اگر قرار به بررسی هم باشد، سرکشیهای وزیر به بیمارستانها و بحث رودرو با مردم، پیگیری استاندارد سازی مراکز درمانی و همچنین دخل و تصرف در مصوبات استخدام بهداشت یاران دهان و دندان و ناکامی در تحقق برخی وعدهها میتوانند نقاط مثبت و منفی کارنامه دستجردی باشند.
عدالت آموزشی و بهداشتی و درمانیاین گزینه هم مثل مورد پیشین پر است از تیغهای دو دم؛ تا عدالت را در چه ببینیم و چگونه تفسیر کنیم. مثل خوشه بندیهایی که قرار بود یارانه را به اهلش برسانند، ولی سرانجام به اینجا رسیدند که رئیس جمهور به تازگی بگوید: «این همه ناعادلانه تقسیم شده بود، حالا هم بگذارید مدتی ما ناعادلانه توزیعش کنیم»!
البته اگر از دید توزیع عدالت به ماجرا بنگریم، جدا از آنکه نقش وزیر در ماجرا بسیار کمرنگ خواهد بود، قطعا تخریب بیمارستان افتتاح نشده بر اثر زلزله آذربایجان شرقی برای کل مجموعه دولت، نمره درخشانی به شمار نمیآید.
کاهش هزینههای مردمهر چند به باور دستجردی، دارو عین نان شب و حتی از آن هم واجبتر است، اما شاید مورد پنجم دردآورترین انتقادی باشد که به حوزه سلامت در کشورمان وارد میشود؛ در غیاب پوشش مناسب خدمات بیمهای، کافی است نیازمند درمان یک بیماریِ سختتر از سرماخوردگی و گریپ باشید تا هزینههای سنگین این امر را با درشتترین اسکناسهای موجود در بازار حس کرده و به گواه سخنان وزیر سابق بهداشت، به احتمال ۷.۵ درصد به زیر خط فقر سقوط کنید!
این رویداد تلخی است که هر ساله برای بخشی از جامعه رخ داده و به مرور بر شدت آن افزوده میشود؛ اما مگر میشود فراموش کرد که بزرگترین نهاد بیمهگذار کشور به دست فردی سپرده شده که تا این لحظه زور نمایندگان و دیوان عدالت اداری هم به برکناریاش نرسید؟ آیا تغییر در خدماترسانی چنین سازمانی تا پایان عمر دولت شدنی است؟
با این تفاسیر، از بررسی دلایل مطروحه رئیس جمهور برای عزل وزیر در فاصله چند ماهه تا پایان دولت درخواهیم یافت که اگر این موارد، «نــتــوانـــســتــه»های وزیری باشند که چند سال در مسند کار بوده، پس انجام آنها برای سرپرست سه ماهه هم شدنی نیست، مگر اینکه این بار هم شبیه به ماجرای تأمین اجتماعی، دولت یک شبه بدهیهای سالها ماندهاش را تسویه کرده و امکانات دوچندانی در اختیار مدیر جدید بگذارد!