دیروز آقای دکتر احمدینژاد، رئیسجمهور محترم کشورمان در همایش «سیامین سالروز تنقیح گزینش به فرمان امام (ره)» ـ که با حضور هیأتهای مرکزی گزینش سراسر کشور تشکیل شده بود ـ درباره جایگاه گزینش و چگونگی انجام آن سخن گفت و با انتقاد شدید از روال جاری گزینشها، برای آنچه از نگاه ایشان، اصلاح روشهای گزینش تلقی میشود، پیشنهادهایی داد.
هرچند اظهارات دیروز آقای رئیس جمهور درباره گزینش و جایگاه و چگونگی آن، با طرح معروف «حذف گزینش» که از سوی مدعیان اصلاحات در مجلس ششم ارائه شده بود، بیشباهت نیست ـ که این شباهتها میتواند تصادفی و ناشی از کم توجهی به اصل ماجرا باشد ـ ولی صرفنظر از این همخوانی، نگاه آقای رئیس جمهور در این باره ـ با عرض پوزش و بر خلاف آنچه از ایشان انتظار میرود ـ خالی از خدشه نیست و ابهاماتی را در پی دارد که به مواردی از آن اشاره خواهیم کرد:
۱ ـ آقای احمدینژاد نه فقط اصل گزینش را نفی نکردهاند، بلکه بر ضرورت آن نیز تأکید و اصرار ورزیدهاند و برخی از روشهای گزینشی را هم که در آن، شخصیت افراد متقاضی خدشه دار میشود، ناشایسته ارزیابی کردهاند که قابل تقدیر است و صد البته باید از این نمونهها خودداری شود، ولی راهکارهایی که برای گزینش ارائه میدهند، مبهم، تعریف ناپذیر و در مواردی میتواند کمرنگ شدن گزینش را تا مرز نفی و حذف آن در پی داشته باشد؛ برای نمونه، میگوید «برای آدمها دو حقیقت وجود دارد؛ یکی درون آنها و اعتقادها و باورهای عمیقشان و دوم ظاهری که گاهی این دو با هم ارتباط ندارد. مثلا در طب سنتی داریم که گاهی در سر افراد بلغم زیاد میشود، خواب آلوده میشوند و پرت و پلا میگویند، در حالی که آن فرد خوب و مؤمنی است؛ اما پرت و پلا میگوید و گاهی اگر مواد دیگری در بدن زیاد شود، فرد خیلی زود عصبانی میشود. پس باید رفتار ظاهری را از حقیقت وجودی افراد جدا کنیم و البته کم هستند کسانی که اصل و باورشان خراب و از درون پوسیده باشند».
کیهان در ادامه نوشت: همان گونه که ملاحظه میشود از این مثال ـ و برخی نمونههای مشابه دیگر در اظهارات دیروز ایشان ـ راهکار و فرمول تعریف شدهای برای گزینش و اطمینان از صلاحیت افراد به دست نمیآید؛ یعنی مشخص نمیشود که «پرت و پلاگویی» فلان متقاضی یک پست و یا مسئولیت در نظام را باید به حساب «غلبه بلغم» در «سر» او تلقی کرده و به گفته آقای احمدینژاد مطمئن بود که «اگر غذایش عوض شود، اخلاقش خوب میشود» و یا بایستی پرت وپلاگویی وی را ناشی از شخصیت غیرقابل اعتماد وی دانست؟! مثلاً؛ توضیح نمیدهند که اگر کسی در عصر بیداری اسلامی، «دوران اسلامگرایی را تمام شده»! معرفی کرد و اصرار داشت که «مکتب ایرانی» باید جایگزین «مکتب اسلام» شود، باید این پرت و پلاگویی را ناشی از «غلبه بلغم» در سر او تلقی کرده و ایشان را با این امید که «اگر غذایش عوض شود» دیگر پرت و پلا نمیگوید، در پستهای حساس نظام به کار گرفت و یا به خاطر حفظ حرمت نظام و پاسداری از امانت مردم، عطای احتمالی او را به لقای خسارت آفرینش بخشید و...؟!
۲ ـ آقای رئیس جمهور به چند نمونه از پرسشهایی که در جریان گزینش افراد مطرح شده اشاره میکند که بر فرض صحت ـ و چنانچه مانند برخی موارد دیگر اطلاعات غلط به ایشان نداده باشند ـ نمونههایی عجیب و دور از انتظار است. مثلاً میفرمایند «از یک دختر ۱۶ ساله در رابطه با مراحل ماتریالیسم تاریخی سؤال میکردند و آن دختر جوابی برای پاسخ دادن نداشت و در نهایت در پرونده او نوشته میشد؛ سؤال کردم، میدانست و کتمان کرد و صلاحیت او رد میشد... و شاید برخی موارد پیدا میشدند که مطالعه میکردند و میآمدند و در پرونده آنها نوشته میشد؛ سؤال کردم، توضیح داد و مسلط بود، پس معلوم است که صلاحیت ندارد»! و به چند نمونه مشابه دیگر از همین دست نیز اشاره میکنند که باید از ایشان پرسید؛ این چه تصویر سیاهی است که از گزینشها ارائه میدهید؟! و بر فرض که چنین افراد «دیوانه» و یا منافق و نفوذی در فلان دفتر گزینش حضور داشته و پرسشهای یاد شده را از مراجعه کنندگان پرسیده باشند؟! آیا روال و نحوه گزینش در جمهوری اسلامی ایران اینگونه بوده است که جنابعالی ترسیم میکنید؟ یعنی حتی یک نمونه از گزینش دقیق و منطقی نیز در تاریخ گزینشها وجود نداشته است که حضرتعالی به آن هم اشاره بفرمائید؟! کاش جناب احمدینژاد برای نمونههای مورد اشاره خود، شاهد و سندی ارائه میفرمودند و یا توضیح میدادند که بعد از مشاهده دیوانگی آن مسئول گزینش، برای اعزام وی به تیمارستان چه اقدامی کردهاند؟!
آیا همین مراکز گزینش نبودند که مانع نفوذ بسیاری از دشمنان مردم و بدکاران و مفسدان اخلاقی و مالی به مراکز حساس نظام شدند؟! و آیا نباید از آن همه تلاش خالصانه آنان قدردانی شود؟! و در مقابل زبان اعتراض به سوی کسانی دراز شود که فلان شخص اخراجی فلان وزارتخانه را در پستهای حساس به کار میگیرند و فلان متهم ـ هر چند عفو شده ولی مجرم ـ را بدون توجه به عدم صلاحیت وی در مسئولیتهای کلیدی جای میدهند؟!
بدیهی است که اگر به نظر و گزارشهای مستند مراکز گزینشی اهمیت داده شود، کانونهای حساس نظام از وجود این گونه افراد بیصلاحیت پالایش خواهد شد، حتی اگر برخی از مسئولان بلندپایه بدون توجه به امانت مردم و منافع نظام، مدافع و پشتیبان آنها باشند!
گفتنی است، آقای احمدینژاد میفرمایند «حکومت نباید به گونهای رفتار کند که مردم در برابر آن مجبور به رفتار دوگانه شوند» که این سخن قابل قبولی است، ولی باید پرسید؛ اولاً؛ چه رفتار دوگانهای در تودههای مردم دیده شده است! و ثانیاً؛ درباره رفتار دوگانه برخی از مسئولان چه نظری دارید؟ مثلاً، آیا سر دادن شعار شایسته سالاری از سوی برخی مسئولان و در همان حال بهکارگیری افرادی که عدم صلاحیت و ناشایستگی آنها بر همگان آشکار است و سپردن پستهای کلیدی به آنان را، از جمله رفتار دوگانهای که به آن اشاره فرمودهاید، نمیدانید؟!
۳ ـ و این سؤال نیز ـ با عرض پوزش ـ از جناب رئیس جمهور محترم پرسیدنی است که چرا حضرتعالی علی رغم آن همه تأکید و سفارش به مدارا و تحمل نظریات مخالف، کمترین اختلاف سلیقه را در کنار خود تحمل نمیفرمایید؟! که نزدیکترین نمونه آن برکناری دو وزیر کابینه در فاصلهای کوتاه است. آن هم در حالی که به عملکرد یکی از آنها نمره ۲۰ دادهاید و برای برکناری آن دیگری توضیح روشنی ندادهاید؟! و... .
۴ ـ در خبرها آمده بود که هیأت وزیران در مصوبهای به آقای بقایی، معاون اجرایی رئیس جمهور اجازه داده است که ۱۵۰۰ نفر را خارج از ضوابط قانونی استخدام کند و از آنجا که یکی از این ضوابط قانونی، تأیید صلاحیت و شایستگی داوطلبان استخدام از سوی مراکز گزینشی است، ممکن است خدای نخواسته این توهم پدید آید که کم لطفی آقای احمدینژاد به گزینشها با این مصوبه رابطهای داشته باشد؟
حسین شریعتمداری