صنعت خودرو در کشور با پیشینهای نزدیک پنجاه سال، هنوز وابسته به دولت و حمایتهای دولتی است؛ صنعتی که قرار بود پنج تا ده سال پس از آغاز به کار خود به استقلال کامل از حمایتهای دولت برسد، ولی اکنون با گذشت بیش از پنج دهه، نه تنها هنوز گامی در راه استقلال از دولت برنداشته، بلکه بیش از گذشته دست به دامان حمایت برای سر پا ماندن خود شده است.
به گزارش «تابناک»، صنعت خودروی کشور که از مدتها، صنعتی دولتی و بدون استراتژی کلان بوده، تنها نیازمند یک واقعه، یک بحران و یک رویداد همچون افزایش نرخ ارز بود تا به چشم همگان بنمایاند که تا چه میزان، صنعتی از درون پاشیده و وابسته است؛ چه به دولت و چه به واردات.
در ارتباط با آنچه مشخصا نویسنده مطلب تابناک علیه صنعت خودرو کشور آورده است ذکر نکاتی ذیل ضروری است:
1- نویسنده آورده است که صنعت خودرو در کشور صنعتی دولتی و بدون استراتژی کلان بوده است. در توضیح باید گفت، با توجه به اینکه ما در کشور حدود 16 شرکت خودروسازی داریم، ، مراد نویسنده این است که کدام یک از خودرو سازان است دولتی بودن و بدون استراتژی کلان کارکردن به کدام یک از این شرکتها باز می گردد. اگر مراد سیاستگذاری دولت در ارتباط با توسعه صعنت خودرو کشور است، باید تصریح کنیم که برای اولین بار در سال 1372 استراتژی صنعت خودرو کشور تدوین شده است و همچنان راهبردها و برنامه های آن در اسناد بالادستی و برنامه های توسعه نیز آمده است. گویی نویسنده محترم از آنجا که عزمش را بر تضعیف صنعت خودرو قرار داده بود، مجالی نیافت تا به مستندات موجود در این فقره مراجعه و اظهارات خود را سنجیده نماید.
2- در جایی از این گزارش آمده است: «بی گمان کمتر صنعتی را در کشور میتوان سراغ گرفت که با این پیشینه و با این تاریخ، تا این اندازه از سوی دولت حمایت شده باشد، و باز کمتر صنعتی را میتوان سراغ گرفت که با این همه حمایت به آسانی زمین بخورد». توضیح اینکه اولا، این گزاره از اساس غلط است، هم مقدمه مبهمی دارد و هم معلوم نیست که نویسنده نتیجه را از کجا و با کدام قرینه دریافته است. به عبارت دیگر، اینکه حمایت های احتمالی صورت گرفته از صنعت خودرو کشور ضرورتا بیشتر از سایر صنایع بوده باشد، اصلا صحیح نیست. ضمن اینکه به هیچ روی بنا نیست، صنعتی که به روایت آمار همواره در مسیر رشد قرار داشته، زمین بخورد. این گمان هم گمانی واهی است، چرا که این صنعت با توجه به زیرساخت هایی که در کشور دارد، زمین نخواهد خورد. بنابراین هرآنچه از پس این جمله در گزارش مربوطه آمده است بر مبنای چنین تصور غلطی، محتمل غلط باشد.
3-در باب تقاضای افزایش قیمت از سوی این
صنعت و آنچه نویسنده به آن پرداخته است، ضروری است حضورشان یادآوری شود که صنعت
خودرو کشور، صنعتی پیچیده و وابسته به سایر صنایع و مواد اولیه است. محصول در این
صنعت حاصل یک سلسله فرآیند کاری پیچیده است که در هر مرحله مواد اولیه خاصی را طلب
میکند. به عبارت دیگر، در این صنعت ما با فولاد و سایر فرآوردههای فولادی، صنعت
نساجی، آلومینیوم، صنایع پولیمری و ... رو به رو هستیم. همچنین در برخی حوزهها این
صنعت مستقیما به نرخ ارز وابسته است. طبیعی است که نوسانی در هریک از این بازارها،
تعیین قیمت خودرو نیز دچار تاثیر خواهد کرد. از این رو برای دریافت بیشتر تحولاتی
که طی این ماهها در عرصه قیمت ارز و مواد اولیه وجود داشته است، ضروری است جداول
زیر را ملاحظه فرمایید
با توجه به جدول بالا نتیجه گیری می شود که رشد بهای تمام شده عوامل تولید و مواد در سال 91 نسبت به سال 90، 104 درصد رشد نشان می دهد. این درحالی است که د قیمت خودروبراساس سازمان حمایت از مصرف کننده بطور متو سط 23 درص افزایش یافته است.
4- در این گزارش درخواست به حق خودروسازان که همانا تعیین قیمت خودرو در بازار بر اساس نیاز بازار و عرضه و تقاضاست، به گونهای دیگر و با ادبیاتی ناشایست تبیین شده است. گزارشگر آورده است: «بحثهایی که به تازگی پیرامون آزادسازی قیمت خودرو پیش آمد...، درخواستی که اساساً موجب آن خواهد شد که بهای خودرو غیرمنطقی و سرسامآور افزایش یابد». بی شک در صورت تحقق قیمتگذاری بر اساس عرضه و تقاضا بازار منطقی و به دور از دلال بازی خواهد شد. همچنین در این صورت موازنه ای برقرار خواهد شد که برندگان مردم چه مصرف کنندگان و چه صنعت مردمی خودرو است. حال آنکه در این مورد نیز نویسنده محترم بر چه اساسی انگیزه خوانی کرده است، و با کلیگویی تلاش کرده که تمام اهتمامی را که صنعتگران برای ایجاد رابطه مستقیم با خریداران برای سامان دادن بازار به کار میبندند، اینگونه فرصتطلبی تفسیر کرده است، بر ما مکشوف نیست.
5- ترجیع بند اظهارات نویسنده، بالابودن تعرفه واردات در راستای حمایت از صنعت خودرو کشور است. در این ارتباط البته قیاسهایی هم صورت گرفته است که خالی از خلل نیست. اولا صنعت خودرو همواره از کاهش تعرفه دفاع کرده است، قابل توجه اینکه به این ترتیب تعرفه قطعات منفصله نیز کاهش می یابد و صنعت خودرو مدافع کاهش منطقی تعرفه است. ضمن اینکه بالابودن تعرفه واردات هیچ ربطی به حمایت از صنایع داخلی ندارد، چندانکه این بالابودن تعرفه شامل بسیاری از صنایع تولیدی کشور از جمله کفش، کاشی و محصولات نساجی و ... نیز هست و ای بسا در مواردی تعرفه واردات آنان 100 و بیش از 100 درصد است. یعنی همان صنایعی است که به زعم نویسنده از آنان حمایت نشده است. بنابراین استفاده از چنین ترفند نخنمایی برای هجمه به صنعت خودرو راه به جایی نخواهد برد و از اساس منطقی و نافذ نیست.
6- اصرار میکنیم که قیمت خودروی تولیدی در کشور باید منطقی شود، یعنی در جایی که نهاده های تولید گاهی افزایش 200 درصدی دارد، در جایی که قیمت ارز تخصیصی به صنعت خودرو کشور نه نرخ ارز مبادله ای که به نرخ آزاد آن است، باید قیمت محصول نیز تغییر کند. معلوم نیست در حالی که بسیاری از صنایع مشمول قیمتگذاری نمیشوند، چرا باید این صنعت برای تعیین قیمت خودرو پس از ارایه مستندات، شش ماه طول انتظار بکشد تا کمیته قیمت گذاری سازمان حمایت از مصرف کننده نسبت به تعیین قیمت اقدام کند. علی ایحال داستان مظلومیت این صنعت به رغم اعتبار و نقشی که در تولید، اشتغال آفرینی، و رشد اقتصادی داشته است، خود داستان پر آب چشمی است که در مهلتی مقتضی به آن خواهیم پرداخت.
7- سابقه صنعت خودرو کشور به رغم نویسنده محترم نوزاد 50 ساله نیست بلکه سابقه صنعت خودرو ایران بیش از 15 سال است و فعالیت صنعت خودرو سازی کشور به معنای واقعی از سال 1371- 1372 آغار شده است و قیاس آن با کشور های همچون کره اشتباه محض است.
با تشکر
احمد نعمت بخش
دبیر انجمن خودرو سازان