هرچند در هفتههای اخیر به واسطه نزدیک شدن به زمان مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ از یک سو و درگیر شدن رژیم صهیونیستی در مبارزات انتخاباتی از سوی دیگر، سخن گفتن از حمله احتمالی به ایران اندکی فروکش کرده، هنوز گمانههایی در این زمینه مطرح میشود. زبیگنیو برژینسکی، مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا، چنین کاری را احمقانهترین جنگی میداند که ممکن است آمریکا در آن درگیر شود.
به گزارش «تابناک»، زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا در زمان «جیمی کارتر» و تحلیلگر برجسته آمریکایی، در مطلبی که در روزنامه «واشنگتن پست» منتشر کرده، به بررسی گمانههای مطرح درباره حمله به ایران و پیامدهای چنین کاری برای ایالات متحده پرداخته است.
برژینسکی با اشاره به این که قرار است به زودی سنای آمریکا درباره نامزدهای پست وزارت امور خارجه و وزارت دفاع این کشور تشکیل جلسه داده و اظهار نظر کند، موضوع اقدام نظامی احتمالی علیه ایران را یکی از مسائلی میداند که بار دیگر به طور جدی مطرح میشود.
افزون بر این، مطبوعات اسرائیلی به تازگی اظهارات یک عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا را منتشر کردهاند که مدعی شده این کشور تا میانه سال جدید به ایران حمله میکند.
با عنایت به این موضوعات، برژینسکی مینویسد ضروری است که موضوع جنگ یا صلح با ایران، به طور جدی بررسی و موشکافی شده و نسبت آن با منافع ملی آمریکا سنجیده شود. هرچند اوباما تاکنون با مهارت توانسته از اینکه زیر بار تعهدی مشخص برای حمله به ایران برود، اجتناب کند، ولی عدم حصول توافقی با ایران بر سر برنامه هستهای این کشور، ناگزیر فشارهای تندروهای داخلی و خارجی را برای اقدام نظامی علیه ایران افزایش خواهد داد.
با این حال، به باور این مشاور سابق امنیت ملی، ورود به یک جنگ دیگر خودخواسته، پنج پیامد مهم برای ایالات متحده دارد که باید مورد توجه قرار گیرد:
۱- احتمال کارساز بودن حملات نظامی ایالات متحده علیه تأسیسات هستهای ایران چقدر است؟ این تأثیر چقدر دوام خواهد داشت و هزینه انسانی آن برای مردم ایران چقدر خواهد بود؟
۲- پاسخهای انتقام جویانه ایران چه خواهد بود و چه پیامدهایی برای ثبات منطقه خواهد داشت؟ بیثباتی که پیش خواهد آمد، چقدر برای اقتصادهای اروپا و آسیا آسیب رسان خواهد بود؟
۳- آیا حمله ایالات متحده را میتوان در راستای استانداردهای جهانی توجیه کرد و آیا شورای امنیت سازمان ملل، به ویژه روسیه و چین – با توجه به داشتن حق وتو – چنین کاری را تأیید خواهد کرد؟
۴- از آنجا که اسرائیل دارای بیش از صد سلاح هستهای است، این استدلال که ایران ممکن است پیش از به دست آوردن یک زرادخانه قابل توجه هستهای (از جمله توانایی قابل اتکای «حمله دوم» که به دست آوردن آن سالها طول میکشد) به اسرائیل حمله کند، تا چه اندازه معتبر است؟
۵- آیا به جای توسل به جنگ در یک زمینه منطقهای آماده اشتعال، تعهدات راهبردی بدیل از سوی آمریکا میتواند ترتیباتی پایدارتر و محتاطانهتر را برای خنثی کردن تهدید بالقوه هستهای ایران فراهم کند؟
برژینسکی بر این اساس مینویسد بهترین برآوردها حاکی از آن است که حمله محدود آمریکا، تنها اثری موقت به همراه خواهد داشت. حملات پیاپی کارآمد خواهند بود، اما موجب افزایش تلفات غیرنظامی شده و ریسک انتشار مواد رادیواکتیو نیز افزایش مییابد. علاوه بر این، ملی گرایی ایرانی نیز به سمت نفرت پایدار از ایالات متحده سوق پیدا خواهد کرد.
در مقابل، ایران میتواند با انتقامگیری خود و با فعال کردن جبهه چریکی، میتواند زندگی را برای نیروهای آمریکایی در غرب افغانستان مشکل کند. ایران همچنین میتواند در عراق دست به فعالیتهایی بزند که به نوبه خود، کل منطقه را تحت تأثیر قرار داده و از طریق سوریه، به لبنان و حتی اردن انتقال خواهد یافت.
در این میان، هرچند نیروی دریایی ایالات متحده خواهد توانست تنگه هرمز را باز نگه دارد، افزایش هزینههای بیمه برای محمولههای نفتی، تأثیری منفی بر اقتصادهای اروپا و آسیا خواهد داشت و ایالات متحده مسئول این امر قلمداد خواهد شد.
با توجه به حضور ضعیف ایالات متحده در سازمان ملل – جایی که آمریکا توانست تنها حمایت هفت کشور را در مخالفت با عضویت فلسطین به دست آورد – میتوان به جرأت پیش بینی کرد که حمله بدون مجوز ایالات متحده به ایران، خشم گسترده جهانی را به دنبال خواهد داشت؛ افزون بر این، در صورتی که مجمع عمومی اقدام آمریکا را محکوم کند، نتیجه آن انزوای بیسابقه بینالمللی برای این کشور است که هم اکنون نیز در آشوب طولانی مدت منطقه درگیر است.
کنگره آمریکا نیز باید توجه داشته باشد، دوستان خاورمیانهای و اروپایی ایالات متحده که از اقدام نظامی علیه ایران دفاع میکنند، بیشتر درباره آمادگی خود به ریخته شدن خون خودشان در یک درگیری جدید در خاورمیانه، سکوت میکنند.
از همه بدتر برای آمریکا این که نخستین نفع برنده از این جنگ بیملاحظه، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه خواهد بود که خواهد توانست نفت خود را به بهای دلخواه به اروپا بفروشد و در عین حال، با فراغ بال، هرگونه که میخواهد با گرجستان و جمهوری آذربایجان رفتار کند.
با توجه به همه این ملاحظات، برژینسکی نتیجه میگیرد که دست نیافتن به توافقی رضایت بخش با ایران، نباید توجیه دست زدن به جنگی قرار بگیرد که احتمالاً تنها به ایران محدود نخواهد ماند. در این زمینه، آمریکا باید ضمن ادامه مسیر سیاستهای کنونی، با ایران به همان گونهای رفتار کند که پیشتر در قبال توانایی هستهای اتحاد شوروی و سپس کره شمالی رفتار کرد. به این ترتیب، آمریکا باید از دست زدن به جنگی که نه مورد حمایت مردم آمریکا و نه حتی اسرائیلی هاست، اجتناب کند.