اقدام اخیر باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در امضای قانون محدودیت نفوذ ایران در آمریکای لاتین، زمینه بحثها و گمانه زنیهای بسیاری را درباره ماهیت رویکرد این کشور در قبال ایران فراهم کرده است. در این باره، بسیاری از تحلیلگران آمریکایی، تفکرات دشمنپندارانه جنگ سردی را هدایتگر رفتار آمریکا ارزیابی میکنند.
به گزارش «تابناک»، هنگامی که دولت ایالات متحده، رسما قانون محدودیت نفوذ ایران در آمریکای لاتین را به تصویب رساند، بسیاری از تحلیلگران با انتقاد از این کار، آن را نشانهای از ماندن آمریکا در گذشته ارزیابی کردند.
این قانون که آشکارترین استراتژی کاخ سفید برای مقابله با نفوذ ایران در قاره آمریکا شناخته میشود، به وزارت خارجه ایالات متحده ۱۸۰ روز مهلت میدهد تا برنامهای برای آنچه «رسیدگی به حضور و فعالیت خصمانه رو به گسترش ایران» است، تهیه کند.
بنا بر این گزارش، جمهوری اسلامی ایران در واکنش به این قانون، آن را نشانهای مبنی بر این دانست که آمریکا هنوز در دوره جنگ سرد زندگی میکند و آمریکای لاتین را حیات خلوت خود میداند؛ افزون بر این، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه کشور، این قانون را دخالت آشکار ایالات متحده در امور آمریکای لاتین دانست.
اما گزارشی که روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» منتشر کرده، نشان میدهد این تنها ایران نیست که چنین ارزیابی از اقدام دولت ایالات متحده دارد، بلکه خود تحلیلگران آمریکایی نیز دارای دیدگاهی مشابه هستند.
برای نمونه، این روزنامه به دیدگاه «گری سیک»، کارشناس مسائل ایران در دانشگاه کلمبیا و از تحلیلگران برجسته آمریکایی اشاره میکند که مشابهتهایی بین اقدام اخیر آمریکا و رویکرد این کشور در دهه ۱۹۵۰ میلادی میبیند؛ دورهای که در آن، آمریکاییها در عرصه تقابل با اتحاد شوروی، در همه جا به دنبال رد پای کمونیستها میگشتند. به باور وی، اکنون نیز این کشور در همه جا به دنبال ردپای ایران است.
به باور سیک، امضای این قانون جدید به این معنا نیست که نفوذ ایران در آمریکا به یکباره افزایش پیدا کرده باشد، بلکه بیانگر آن است که همچون دوره جنگ سرد، اولویت مسائل امنیتی و تهدیدات، آمریکا را به سوی این تصمیم کشانده است.
با این حال، کریستین ساینس مانیتور اشاره میکند که افزایش نفوذ ایران در آمریکای لاتین در سالهای اخیر، حقیقتی انکار ناپذیر است و همین امر اسباب نگرانی آمریکا را فراهم کرده است.
در چند سال گذشته، ایران هفده مرکز فرهنگی در منطقه ساخته و شمار سفارتخانههای خود را نیز از شش عدد در سال ۲۰۰۵، به یازده رسانده است.
اما به اعتقاد این روزنامه، مهمترین جنبه نگران کننده فعالیتهای ایران در منطقه برای ایالات متحده، روابط نزدیک و صمیمانه میان محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران و هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلاست. وجود همین رابطه و نیز حضور شماری دیگر از رهبران ضدآمریکایی در منطقه، موجب شده روابط ایران با دیگر کشورهای آمریکای لاتین نیز بهبود پیدا کند.
با این حال، در همین مطلب اشاره شده که به باور بیشتر تحلیلگران، این گسترش روابط با هدف افزایش گسترده ارتباطات دیپلماتیک ایران صورت میگیرد و تصور این که ایران اهداف شریرانهای در سر داشته باشد، کاملاً غیرواقعی است. توجه به ماهیت توافقات دوجانبه ایران با این کشورها نیز خود به خوبی مؤید این ماجراست.
اما آن گونه که مشخص است، آمریکا بیتوجه به این حقایق، تنها به دنبال پیگیری سیاستهای تقابلی خود در قبال ایران و به زعم خود، منزوی کردن ایران در عرصه جهانی است.
گویا، زمینه سازی برای این کار از مدتها پیش آغاز شده است؛ برای نمونه، در اکتبر ۲۰۱۱ اعلام شد برخی عوامل وابسته به ایران تلاش داشتهاند یک قاچاقچی مواد مخدر مکزیکی را برای ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا استخدام کنند. این نمونه و موارد مشابه، سبب شده اکنون نیز در قالب قانون جدید، مکزیک و کانادا در مرکز توجه و نظارت ایالات متحده باشند.
اما افزون بر این، تحلیلگران به پیامدهایی که این تصمیم برای آمریکا به همراه دارد نیز اشاره میکنند؛ مثلا، «دانیل برومبرگ»، کارشناس ایران در مؤسسه صلح ایالات متحده، اشاره میکند که رهبرانی از قبیل چاوز، این کار را نمونهای جدید از تلاش آمریکا برای دیکته کردن روند دیپلماسی خود در منطقه ارزیابی خواهند کرد.
به هر حال و بیگمان در عرصه جدید تعاملات جهانی، این کار آمریکا بدون تبعات و هزینه نخواهد بود.