سرانجام پس از چند ماه کش و قوس و فعالیتهای گسترده دیپلماتیک و سیاسی، ۴۸ زائر ایرانی ـ که از سوی گروههای مسلح در سوریه ربوده شده بودند ـ آزاد شدند؛ اما هرچند نفس این واقعه، خبر مهم و البته شادیبخشی است، معانی و مفاهیم ضمنی آن، شاید به همین اندازه مهم باشد؛ به عبارت دیگر، این رخداد توانست چند پرده مهم از تحولات سوریه بردارد.
به گزارش «تابناک»، حوالی ظهر دیروز، خبر آزادی ۴۸ زائر ایرانی که در سوریه ربوده شده بودند، به خبر نخست مطبوعات و رسانههای مهم جهان تبدیل شد. از همان چند ماه پیش و در پی ربوده شدن این افراد، مقامات رسمی کشور اعلام کردند، تلاشها و رایزنیهای دیپلماتیک خود را برای حل و فصل این ماجرا آغاز کردهاند و امروز سرانجام این تلاشها به نتیجه رسید.
بنا بر این گزارش، گفته میشود در ازای آزادی این افراد، دولت سوریه با آزادی ۲۱۳۰ نفر از افراد بازداشت شده وابسته به گروههای مخالف، موافقت کرده است.
همچنین بنا بر گزارشها، دولتهای ترکیه و قطر در رایزنی با گروههای مسلح سوری جهت انجام این مبادله زندانیان نقش داشتهاند؛ اما جدای از نفس این رویداد ـ که تحولی مهم و چشمگیر در مجموعه تحولات مربوط به سوریه، به ویژه در موضوعات مرتبط با ایران به شمار میرود ـ آزادی این زندانیان، دستکم دارای سه مفهوم ضمنی است که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
ـــ جنبه نخست، تأیید جایگاه و نقش ایران در تحولات منطقه، به ویژه موضوعات مربوط به سوریه است؛ این دقیقاً در نقطه مقابل ادعاهایی است که از کاهش نفوذ ایران در منطقه در پی انقلابهای عربی سخن میگویند. در این زمینه، باید توجه داشت که خبر ربوده شدن این زندانیان، نه بلافاصله سبب دستپاچه شدن ایران و در پیش گرفتن کار احساسی شد و نه در این روند، آسیبی به شهروندان ربوده شده ایرانی وارد آمد، بلکه ایران با در پیش گرفتن سیاستی صبورانه و در عین حال فعال، توانست پس از چند ماه، شهروندان ایرانی را به کشور بازگرداند.
در این باره، باید به خواستههای حداکثری و عجیب و غریب گروههای گروگانگیر از ایران و نیز دولت سوریه اشاره کرد که در آغاز خواستار کنار کشیدن کامل ایران از عرصه تحولات سوریه و همچنین عقب نشینیهای قابل توجه از سوی دولت سوریه بودند؛ بنابراین، در صورتی که ایران به این خواستهها تن داده و برای عملی کردن آنها به متحد خود (دولت سوریه) فشار میآورد، بیگمان، بحران سوریه هماکنون از آنچه هست، عمیقتر میبود و در بهترین حالت، ایران به طور کلی توان نقشآفرینی خود در این کشور را از دست داده بود.
ـــ جنبه دوم، تأیید ارتباط مستقیم کشورهای منطقه، به ویژه ترکیه و قطر با گروههای مسلح سوری است. هرچند این کشورها، به ویژه ترکیه همواره این ادعا را مطرح میکنند که فعالیتهایشان سیاسی و در راستای برقراری دمکراسی در سوریه است، ماجرای آزادی زائران ایرانی، نشان داد پیوند این کشورها با گروههای مسلح و بعضاً تروریستی تا به اندازهای نزدیک است که اصولاً هر گونه رایزنی با این گروهها باید از کانال این کشورها و یا بهتر بگوییم، با موافقت این کشوها انجام بگیرد.
در حقیقت، از این رخداد میتوان به خوبی دریافت که پایگاه کشورهایی چون ترکیه و قطر نه در میان گروههای مخالف سیاسی، بلکه گروههای مسلح نظامی سوریه است و فعالیتهای آنها نیز در راستای میانجیگری و حل بحران، بلکه صرفاً با هدف براندازی دولت اسد به هر قیمتی صورت میگیرد.
ـــ جنبه سوم این ماجرا نیز خاطرنشان ساختن این نکته بود که بحران سوریه، در پایان تنها از راه سیاسی و دیپلماتیک قابل حل و فصل است. در حقیقت، این تبادل زندانیان که میان دو طرف درگیری شکل گرفت، نمودی از عرصه وسیعتر سیاسی در سوریه است که در آن، شرایط ایجاب میکند دو طرف با مذاکره سیاسی و انجام بده بستانی از طریق مذاکره، به کشمکشها پایان داده و به سوی صلح و ثبات حرکت کنند.
ناگفته نماند که گفتوگوهای سیاسی با مشارکت همه گروهها و نیز حمایت قدرتهای منطقهای تأثیرگذار، تنها راهکار برای بحران مستمر و رو به گسترش سوریه است.