«محور شرارت»، «دولت سرکش» و اصطلاحات دیگر از این دست، مفاهیمی است که از دیرباز ایالات متحده برای نام بردن از کشورهای مخالف خود از آنها بهره برده است؛ اما روزنامه «گاردین» با انتشار تحلیلی به بازنگری در این مفاهیم پرداخته و استدلال کرده که خود ایالات متحده بیش از دیگران دارای ویژگیهای اینچنینی است.
به گزارش «تابناک»، روزنامه انگلیسی «گاردین» به تازگی با انتشار مطلبی تحلیلی، به نقد مفهوم «دولت سرکش» در ادبیات سیاسی آمریکا پرداخته است. تحلیلگر این روزنامه با مقایسه مسائل هستهای ایران و کره شمالی، نحوه رفتار آمریکا در قبال ایران را مصداق اقدامات یک دولت سرکش دانسته است.
«جاناتان استیل»، تحلیلگر این روزنامه اشاره میکند که ایران و کره شمالی، هر دو تحت تحریمهای خارجی هستند و زمانی که از انجام رفتار دلخواه آمریکا سر باز میزنند، به «انزوا» محکوم شده و به حاشیه رانده میشوند تا ضمن پشیمانی از رفتار خود، رویه خود را تغییر دهند. در غیر این صورت، غرب اقدام به اعمال مجازات علیه آنها خواهد کرد.
استیل در ادامه مینویسد:این رویهای عجیب در اداره روابط بینالمللی است که ادامه آن، ما را به خطر خواهد انداخت. این رویه سرشار از ظاهرسازی است و تنها یکی از دلایل تصدیق این مدعا آن است که دولتهایی که خود صدها سلاح هستهای دارند، به تهدید دولتهایی میپردازند که تنها چند سلاح هستهای دارند و یا اصلاً ندارند.
اما عمق دورویی و ظاهرسازی بیش از اینهاست. وقتی بحث کره شمالی مطرح میشود، پذیرفته نیست که این کشور آمریکا را به حمله هستهای تهدید کند؛ تهدیدی که اصولاً توخالی است، زیرا این کشور هیچ سیستمی برای رساندن موشکهایش به آمریکا ندارد. پس چرا زمانی که آمریکا ایران را تهدید میکند در صورت عدم توقف برنامه هستهایش، مورد حمله واقع خواهد شد، مشکلی پدید نمیآید؟
در واقع، هم کره شمالی و هم آمریکا با احساس ناامیدی از گفتوگو، مایل به توسل به زور هستند. کار هر دوی آنها نیز بر خلاف حقوق بین الملل خواهد بود. باید اشاره کرد که تحت هیچ شرایطی این امکان نیست که شورای امنیت سازمان ملل به آمریکا یا رژیم اسرائیل مجوز حمله به ایران را بدهد. حتی اگر ایران از رویه همیشگی خود مبنی بر غیرشرعی بودن سلاح هستهای هم دست بردارد و به ساخت آن اقدام کند، باز هم احتمال صدور چنین مجوزی وجود ندارد. پس چرا آمریکا به تهدیدات غیرقانونی خود ادامه میدهد؟
دلیل بنیادین بیشتر تنشهای جهانی، تمایل نداشتن دولتهای قدرتمند به پذیرش این موضوع است که ما در جهانی چندقطبی زندگی میکنیم؛ ایده «هژمونی» که بیشتر در عمل به صورت «رهبری» نمود پیدا میکند، پذیرفته نیست.
در دوره پسااستعماری، مراکز متعدد اقتدار، نفوذ بینالمللی و قدرت نرم وجود دارد و زمانی که دولتهای جدید یا قدیمی، به طور فردی یا جمعی، این میزان شجاعت و توانایی را داشته باشند که تمایل یک دولت دیگر به ابر قدرت شدن را به چالش بکشند، ما باید خوشحال هم باشیم.
بیایید اندکی فراتر برویم و تصور موهوم وجود یک «جامعه بینالمللی» را نیز ـ دستکم در تعریف غربی آن که شامل ایالات متحده و دوستانش است ـ کنار بگذاریم. به همین نحو، تعریف نادرستی که از «انزوا» وجود دارد را نیز باید اصلاح کرد. وقتی در ماه اوت سال گذشته رهبران ۱۲۰ کشور به منظور تأیید ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد به تهران سفر کردند، خندهدار است که مقامات آمریکایی هنوز از «یک دولت سرکش» سخن میگویند.
در واشنگتن و لندن، ممکن است این گزاره که جامعه جهانی باید به مسلح کردن مخالفان دولت بشار اسد در سوریه اقدام کند، بدیهی به نظر برسد؛ اما هند (بزرگترین کشور دمکراتیک جهان) و همچنین بیشتر دمکراسیهای آفریقا و آمریکایی لاتین، آفریقای جنوبی و برزیل چنین دیدگاهی ندارند. وقتی رهبران این کشورها به همراه چین و روسیه در نشست گروه «بریکس» در دوربان گرد هم آمدند، بر مخالفت خود با هر گونه نظامی کردن درگیریها تأکید کرده و خواهان راهکارهای سیاسی شدند.
البته نشست جنبش عدم تعهد و نیز بریکس، در رسانههای آمریکایی بازتاب چندانی نیافتند. این یک تکنیک معمول سرکوب واقعیت است که از سوی دولت آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد. یک نویسنده لبنانی تحصیل کرده در آمریکا اشاره میکند که پوشش موضوع ایران در رسانههای آمریکا، «بر پایه فرضیات، ترسها، نگرانیها، اتهامات و انتظارات است و هرگز اسناد معتبری درباره آنها ارائه نمیشود».
اما دیگر نکته جالب درباره ایران این است که در گفتوگوهای اخیر با گروه ۱+۵، این ایران بود که یک نقشه راه با چشم انداز مشخص را ارائه داد: پذیرش حق غنیسازی اورانیوم توسط ایران، همچون دیگر امضاکنندگان معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای. به عبارت دیگر، این موضوع، مسألهای مربوط به شأن و حاکمیت ملی است. در عین حال، هر کاری که ایران بکند، ایالات متحده وعدهای برای برداشتن تحریمها به ایران نمیدهد.
هنوز برای اینکه ادبیات خودساخته «دولتهای سرکش» را که در پس حصار مفهوم «جامعه بینالمللی» پنهان شده، کنار بگذاریم، دیر نشده است.