روایت فضای سیاسی کشور؛ روز هفتادم سال سیوپنجم انقلاب
چه کسی احمدینژاد را تهدید کرد؟
در حالی که برخی تحلیلگران از کنارهگیری احتمالی یک نفر از ائتلاف قالیباف و ولایتی و حداد و همچنین یک نفر از ائتلاف پنجگانه سخن میگویند، جبهه مشورت اسلامی از ورود کاندیدایی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گفته که همه سیاسیون را مات خواهد کرد! بازی انتخاباتی احمدینژاد و هاشمی را دیگر باید خدمات متقابل احمدینژاد و هاشمی نامید!
انتخابات، انتخابات، انتخابات؛ برهههایی از تاریخ سیاسی در ایران، که سخنان بسیاری به میان میآید، پروندههای زیادی گشوده و حرفهای تند و تیزی زده میشود و تهدید میشوند و میکنند. انتخابات است دیگر؛ فرصت هشت سال خدمتگزاری و یک عمر اپوزیسیون بودن!
فضای سیاسی کشور، شاید بیش از هر زمان دیگری انتخاباتی است. برگزاری همزمان انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا به همراه برگزاری انتخابات میاندوره مجلس شورای اسلامی در برخی شهرهای کشور، خرداد امسال را یکی از انتخاباتیترین ماههای تاریخ ایران تبدیل کرده است و از هماکنون فهرستهای انتخاباتی شوراها در حال شکلگیری است و ائتلافهای انتخابات ریاست جمهوری نیز همچنان در حال چانهزنی هستند.
در حالی که هنوز خبر رسمی از کاندیدای دولت نیست، هماکنون رئیسجمهور خود، جور این کاندیدای احتمالی را میکشد و نکته جالب این که احمدی نژادی ـ که در این هشت سال هر که را خواست تهدید کرد ـ مدعی شده است که عدهای برای او پیغام فرستادهاند و او را تهدید کردهاند.
«پیغام دادند که فلانی اگه روت رو زیاد کنی پدرت را درمیآوریم... میگویند باهات برخورد میکنیم... شما عددی نیستید در برابر ملت که بخواهید برخورد کنید.... شما هر کدامتان هر گوشهای از پروندهتان را بالا بزنیم، دیگر جایی در بین ملت ایران نخواهید داشت».
ادعایی که پای عمر خیام را هم به میان میکشد؛ آنجا که میسراید:
بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت!
* چه کسی یا کسانی احمدینژاد را تهدید کردهاند و هنوز وی پروندهشان را باز نکرده است؟
احمدینژاد در مناظرات انتخاباتی سال ۸۸ به زعم خود، پرونده چندین تن از مقامات و شخصیتهای کشور را باز کرد ـ هرچند جز اتهام مردم چیزی نشنیدند ـ در مسأله استیضاح وزیر کار پروندههایی برای رؤسای قوه مقننه و قضائیه باز کرد.
اما اکنون چه کسانی باقی ماندهاند؛ نمایندگان مجلس یا شخصیتهای نظامی؟ علی لاریجانی، رئیس مجلس، بهترین استراتژی در مقابل تهدیدهای رئیسجمهور را به کار برد؛ آن هم هنگامی که در مجلس با اشاره به رئیس جمهور گفت: بگذارید بگوید ببینیم چه میخواهد بگوید!
کاش رئیس جمهور این پروندهها را در این هشت سال باز میکرد! کاش استفاده انتخاباتی از این پروندهها نمیکرد! کاش قصد اصلاحی در میان بود! اسمهایی که هیچ گاه از جیب وی بیرون نیامد، یک طرف و خط قرمزهایی که دور دوستان خود کشید تا آنان دادگاهی نشوند، یک طرف.
باور کنیم که رئیسجمهور میخواهد به نیت قربة الی الله پرونده باز کند؟ باور کنیم برای احقاق حقوق مردم میخواهد پرونده باز کند؟ اما به هر حال آقای رئیس جمهور این پروندهها را باز کن. اسامی را معرفی کن، تا ملت ببیند حق با شماست یا نه.
در عرصه انتخابات و ائتلافهای ریاست جمهوری نیز برخی از تحلیلگران از کم شدن احتمالی یک نفر از ائتلاف ۱+۲ و یک نفر هم از ائتلاف پنجگانه، سخن میگویند. این عده بر این باورند که در ائتلاف ۱+۲، تحرکات انتخاباتی، نشان میدهد که احتمالا حداد عادل است که زودتر از بقیه کنار میکشد و فضا در اختیار ولایتی و قالیباف قرار میگیرد. این تحلیلگران معتقدند که فعالیت و تحرک انتخاباتی قالیباف و ولایتی، نشان از تمایل این دو برای ادامه راه و کم تحرکی حداد عادل، نشان از کناره گرفتن او دارد.
در ائتلاف پنجگانه متشکل از متکی، باهنر، پور محمدی، ابوترابی و آل اسحاق هم تحرکات انتخاباتی، حاکی از کناره گرفتن احتمالی گزینه آخر یعنی آل اسحاق است؛ چه اینکه چهار نفر اول هر کدام فعلا مدعی هستند که احتمالا آنان گزینه ائتلاف هستند. در این میان، حجت الاسلام ابوترابی و پور محمدی با قاطعیت بیشتری از ماندن خود حرف میزنند و باهنر و متکی هم بر ماندنشان تاکید دارند و تنها آل اسحاق است که تحرک و موضعگیری خاصی در این باره انجام نداده و احتمال این که وی نخستین فرد کناره گرفته از این ائتلاف باشد نیز هست.
اما شاید بتواند مواضع اخیر هاشمی و احمدینژاد را در روزهای اخیر را دیگر خدمات متقابل احمدینژاد و هاشمی به همدیگر نامید. در فرایند این خدمات متقابل، هر کدام میکوشند با انتقاد تند از طرف مقابل، خود را تعریف و در فضای انتخاباتی برجسته کنند. احمدینژاد که در عرصه حکومتداری مطلوب، کارکرد قابل دفاعی ندارد، مانند سال ۸۴ و ۸۸ دوباره به یاد باندهای قدرت و ثروت افتاده است و میکوشد با این انتقادات، دوباره خود را در رقابت با هاشمی و البته چند چهره دیگر برجسته کند و هاشمی هم با تأکید بر تمایل مردم برای تغییر در روند اجرایی کشور، خود را در مقابل احمدینژاد و کسانی که خواهان حفظ موجود هستند، برجسته میکند؛ همان بازی دو قطبیسازی که در انتخابات ۸۸ اتفاق افتاد و فضا به گونهای رقم خورد که مانع از ایجاد امکان برای انتخاب عقلایی برای مردم شد.
جبهه پایداری از دیروز که کاندیدای نهایی خود را معرفی کرده است، با بحرانی به نام بحران دکتر جلیلی، روبهرو شده است، چرا که اکنون حضور سعید جلیلی ـ که از گزینههای مطرح این جبهه در کنار باقری لنکرانی بود ـ برای آنان دردسرهایی درست کرده است و در روزهای اخیر، هم سخنگو و هم تحلیلگران این جبهه به رفع و رجوع این مسأله پرداختهاند؛ هر چند میتوان گفت، بعید است سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند!
در اردوگاه اصلاح طلبان هم هنوز از دیدار هاشمی و خاتمی سخنانی به میان میآید و به نوعی برخی محوریت جهانگیری و حمایت روحانی و عارف از وی را تکذیب میکنند. به هر حال، بعید است گزینههای کنونی اصلاحات همچون روحانی، جهانگیری و یا دکتر عارف بتوانند رقابتی جدی با اصولگرایان داشته باشند، مگر اتفاقی خارقالعاده در بین کاندیدای این جریان با ورود اشخاصی چون سید محمد خاتمی رخ دهد.
اما در کنار کاندیدای تازه وارد انتخابات ریاست جمهوری یعنی صادق واعظ زاده، مسئول کمیته حقوقی جبهه مشورت ایران اسلامی، که خواهان کاندیداتوری مهدی چمران در انتخابات ریاست جمهوری است، درباره حضور چمران در انتخابات گفته که در صورت اعلام رسمی کاندیداتوری چمران، با استقبال خانوادههای شهدا، ایثارگران، نخبگان علمی و دیگر گروهها و قشرها از او به عنوان گزینه اصلح در کشور روبهرو خواهد شد، به گونهای که همه سیاسیونی را که به دنبال نظرسنجی بوده و هستند، مات خواهد کرد.