در شرایطی که ایران به دلیل نامشروع بودن رژیم صهیوینستی، هیچ رابطهای با این رژیم برقرار نکرده است، یک نویسنده اسرائیلی در ادعایی عجیب، مدعی شده ایران و این رژیم تاکنون چند بار مقطعی تماسهایی با هم برقرار کردهاند؛ تماسهایی که حتی به ورود کارشناسان اسرائیلی به خاک ایران نیز انجامیده است.
به گزارش «تابناک»، مئیر جاودانفر، تحلیلگر ایرانی ـ اسرائیلی در مطلبی که به تازگی در سایت «المانیتور» منتشر کرده، به بررسی مواردی پرداخته که به ادعای وی، به برقراری «کانالهای سری» میان ایران و رژیم اسرائیل انجامیده است.
بنا بر این گزارش، جاودانفر خبر وقوع زلزله بزرگ اخیر در استان سیستان و بلوچستان را دستمایه قرار داده و اشاره میکند، آخرین باری که در گذشته زلزلهای شدید و ویرانگر در ایران اتفاق افتاد، به سال ۲۰۰۳ و زلرله بم مربوط میشود که به جان باختن بیش از سی هزار نفر انجامید.
به ادعای وی، هرچند در آن زمان اعلام شد، ایران هیچ گونه کمکی را از رژیم اسرائیل نخواهد پذیرفت، روزنامه «یدیعوت آحارانوت» سه سال بعد نوشت که در سال ۲۰۰۶، ایران به کارشناسان اسرائیلی اجازه داده از مناطق حادثه دیده بر اثر زلزله بازدید کنند.
هرچند این روزنامه به تاریخ دقیق این امر اشاره نکرده، با توجه به اینکه در گزارش «یدیعوت آحارانوت» آمده بود، این افراد در روز «عید فصح» در ایران بودهاند و تاریخ این عید روز دوازدهم آوریل است. جاودانفر نتیجه میگیرد، این سفر در حدود همین تاریخ انجام شده است.
در گزارش این روزنامه آمده بود، کارشناسان مذکور با استفاده از روادیدی به ایران آمده بودند که ملیت واقعی آنها را آشکار نمیکرد تا افراد غیرمتبط از ماجرا اطلاع پیدا نکنند؛ بنابراین، تنها افراد معدودی در ایران از ماجرای سفر سه کارشناس اسرائیلی آگاهی داشتهاند.
ادعای این گزارش آن است، از آنجا که بسیاری از جادهها و پلهای ساخته شده در منطقه موردنظر در دوران پیش از انقلاب از سوی اسرائیلیها ساخته شده بود، ایران در نظر داشت با مشورت با این کارشناسان، بازسازی مناطق زلزله زده را تسریع کند.
اما جاودانفر بر این باور است، انگیزه «آریل شارون»، نخست وزیر وقت رژیم اسرائیل از فرستادن کارشناسان مذکور، چیزی بیش از یک انگیزه مقطعی بوده و با هدف پیگیری مسیری انجام شده که در سال ۱۹۹۶ از سوی بنیامین نتانیاهو آغاز شده بود. در سال ۱۹۹۶ و زمانی که نتانیاهو به عنوان نخست وزیر برگزیده شد، شارون را وزیر خارجه خود منصوب کرد.
جاودانفر همچنین به مقالهای اشاره میکند که در سال ۱۹۹۷ در روزنامه «جروزالم پست» منتشر شده که در آن آمده بود، به باور نتانیاهو، سیاستهای دولتهای قبلی به رهبری «اسحاق رابین» و «شیمون پرز» در قبال ایران غیرسازنده بوده و بر این اساس، وی تصمیم گرفته ضمن متوقف کردن اقدامات علیه ایران، نشانههایی مبنی بر تمایل به گفتوگو برای ایران بفرستد.
به ادعای این روزنامه، نتانیاهو در آن زمان حتی دستور داده بود، پخش برنامههای ضدایرانی از ماهواره «آموس» این رژیم متوقف شود؛ افزون بر این، گفتوگوها بر سر بدهی یک میلیارد دلاری رژیم اسرائیل به ایران نیز آغاز شده بود.
اما از دید جاودانفر، دوره تنشزدایی میان ایران و رژیم اسرائیل، هنگامی به اوج رسیده که بر پایه گزارش منتشره در خبرگزاری «شین هوا»ی چین، گروهی متشکل از شانزده کارشناس کشاورزی اسرائیلی به ایران سفر کرده و با معاون وزیر کشاورزی ایران دیدار داشتهاند.
در این راستا، فردی که نتانیاهو به عنوام مسئول برقراری ارتباط با ایران منصوب کرده، آریل شارون بوده است. با این حال، این تماسها اندکی بعد با مانع روبهرو شده و زمانی که دو طرف بر سر پرداخت بدهی رژیم اسرائیل به توافق نرسیدهاند، دوره تنشزدایی نیز به پایان رسیده است.
اما هنگامی که شارون در سال ۲۰۰۳ در رژیم اسرائیل به قدرت میرسد، تلاشها برای برقراری دوباره تماسها آغاز میشود که در سفر کارشناسان مذکور در سال ۲۰۰۶ بازتاب پیدا کرده است. اما باز هم تفاهم نداشتن بر سر بدهی رژیم اسرائیل، این تلاشها را با شکست روبهرو میسازد.
در پایان جاودانفر با اشاره به مجموعه این موارد مینویسد: کمتر سیاستمدار اسرائیلی است که خواهان برقراری روابط و همکاری با ایران نباشد.
اما این ادعاهای عجیب در حالی از سوی جاودانفر مطرح میشود که بر تقابل ماهوی ـ و نه سیاسی و مقطعی ـ میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر کسی پوشیده نیست. به هر حال، هرچند هدف نهایی طرح این ادعاها در اوضاع کنونی مشخص نیست، کمتر کسی است که بتواند چنین ادعاهای عجیب و البته بدون سند و مدرکی را بپذیرد.