مردی که با همدستی برادر همسرش، پسردایی او را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده بود، در دادگاه حاضر نشد جزییات قتل را شرح بدهد و فقط گفت اتهاماتش را قبول دارد.
به گزارش شرق، این مرد که جمشید نام دارد متهم است 14خرداد سال گذشته جوانی به نام حامد را که پسردایی همسرش بود، به قتل رسانده و جسدش را آتش زده است. شاهمرادی نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه دادگاه در جایگاه حاضر شد و گفت: متهمان که حسن و جمشید نام دارند، متهم هستند بعد از ربودن جوانی به نام حامد او را با ضربه قمه به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده و میان زبالههای درهقلعه هشتگرد رها کردهاند. این دو، متهم به مشارکت در قتل و آدمربایی هستند، البته جمشید متهم به جنایت بر میت نیز هست. بنابراین به عنوان نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه حسن متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: جمشید با من تماس گرفت و گفت حامد پسرداییام به خواهرم تجاوز کردهاست. جمشید شوهرخواهرم است. او به من گفت میخواهد با حامد برخورد کند و از من خواست همراهیاش کنم، من هم قبول کردم نمیدانستم میخواهد کسی را بکشد. فکر میکردم قرار است او را کتک بزند. آن زمان 19 سال بیشتر نداشتم. با هم به خانه حامد در کیانشهر کرج رفتیم. جمشید به حامد پیشنهاد داد با هم به کرمانشاه برویم اما حامد قبول نکرد و گفت کار دارد، جمشید اصرار کرد و او را سوار ماشین کردیم، در راه دو نفر دیگر را هم سوار کردیم، آنها پدر و پسری بودند که با جمشید دوست بودند. پنج نفری به سمت هشتگرد رفتیم. در آنجا جمشید ماشین را نگه داشت و حامد را پیاده کرد و تا جایی که میتوانست او را کتک زد. بعد سر من فریاد زد و گفت پیاده شو و بیا، من هم ترسیدم و پیاده شدم شمشیر را به من داد، دو ضربه به کتفش زدم چون خیلی ترسیده بودم، دیگر ادامه ندادم و شمشیر را به جمشید پس دادم. حامد غرق در خون روی زمین افتاد، جمشید از من خواست بنزین بیاورم حامد مرده بود دیگر نفس نداشت. گفت بنزین را روی حامد بریز، این کار را نکردم. خودش بطری را از من گرفت و روی حامد خالی کرد و او را میان زبالهها به آتش کشید. بعد هم سوار ماشین شدیم و فرار کردیم.
متهم گفت: من خیلی جوان بودم و نمیتوانستم در برابر خواستههای جمشید مقاومت کنم. او مرا وادار به آدمربایی و قتل کرد. بعد از قتل به سراغ خواهرم رفتم میخواستم مطمئن شوم حامد به او تجاوز کردهاست. او به من گفت وقتی پدرمان به دلیل سکته قلبی در بیمارستان بود، حامد به خانهاش رفت و او را مورد آزار قرار داد و همان موقع شوهرش موضوع را فهمید. در ادامه جمشید متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت، او حاضر نشد جزییات قتل را شرح دهد و گفت هرچه در بازسازی صحنه توضیح داده قبول دارد و حرف دیگری برای گفتن ندارد. متهم در برابر خواسته قضات مبنی بر اینکه خودش واقعیت را بگوید، مقاومت کرد و گفت این کار را نمیکند.
در این هنگام قاضی از متهم پرسید: زمانی که بازداشت شدی موضوع تجاوز به همسرت را انکار کردی و گفتی چون حامد گفته بود به یک خواهر و برادر 12ساله تجاوز کردهاست او را به قتل رساندی، آیا این ادعا درست است؟ متهم یکبار دیگر سکوت کرد و حاضر نشد جزییات را توضیح بدهد و گفت هرچه در بازسازی صحنه گفته درست است و قضات میتوانند آن فیلم را ببینند.
سپس وکیل مدافع حسن در جایگاه حاضر شد، او گفت: موکلم تحت تاثیر گفتههای شوهر خواهرش با او در این جنایت همراهی کرد و آنطور که خودش بارها عنوان کرده از اینکه قرار بود حامد کشته شود، خبر نداشت. حسن در تمام مراحل بازجویی و محاکمه جزییات را بهدقت توضیح داده و همکاری او با تیم پلیس در حدی بود که اگر او واقعیتها را نمیگفت، بعید به نظر میرسید راز این قتل افشا یا جسد کشف میشد. همانطور که در پرونده بازتاب داده شده است، حسن موضوع قتل حامد را برای دایی بزرگش تعریف کرده، او هم موضوع را به برادرش یعنی پدرحامد گفته و اینطور موضوع برملا شده است. حسن با داییاش و ماموران پلیس همراهی کرده تا جسد کشف شود و جزییات را به طور کامل بیان کرده است. با توجه به همکاری گسترده موکلم درخواست دارم در مجازات او تخفیف قایل شوید.سپس وکیل مدافع جمشید در جایگاه حاضر شد و گفت درخواست دارد متهمان دیگر که متواری هستند بازداشت شوند و اعترافات آنها هم شنیده شود، چرا که به نظر میرسد هنوز همه چیز مشخص نیست.
با پایان یافتن جلسه دادگاه قضات شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.