بستن قرارداد تسلیحاتی اخیر میان آمریکا و رژیم اسرائیل، سبب ایجاد گمانه زنیهایی درباره انگیزههای چنین قراردادی شد. برخی بر این باروند که این یک قرارداد معمول تجاری است که برای ارتقای اقتصادی آمریکا طراحی شده. در حالی که برخی دیگر دشمنی با ایران را در آن دخیل میدانند. این گروه معتقدند با توجه به پیچیدگی تسلیحات موضوع قرارداد، شاید آمریکا بکوشد، رژیم اسرائیل را به حمله یکجانبه تشویق کند!
به گزارش «تابناک»، روزنامه مصری «الاهرام» با انتشار تحلیلی درباره قرارداد تسلیحاتی اخیر میان آمریکا و رژیم اسرائیل اشاره میکند، از جمله موارد مبادلاتی طرفین، هواپیماهای سوختگیری مجدد KC- ۱۳۲ است که برای انجام مأموریت در مسافتهای طولانی، همچون حمله به ایران، مورد استفاده قرار میگیرد. موارد دیگری همچون هواپیماهای عمودپرواز V-۲۲ نیز که در این قرارداد قید شده، در همین راستا ارزیابی میشود.
از سوی دیگر، به تازگی چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرده واشنگتن معتقد است رژیم اسرائیل میتواند در موضوعات مربوط به امنیت خود، رأساً تصمیم گیری کند. برخی تحلیلگران این اظهارنظر را تأییدی بر حمله این رژیم به ایران دانستند؛ امری که واشنگتن در دوره نخست ریاست جمهوری اوباما به شدت با آن مخالف بود.
بنا بر این گزارش، اظهارات هیگل و همچنین کیفیت تسلیحات قید شده در قرارداد، سبب شکل گیری این گمانه شد که رژیم اسرائیل در حال آماده شدن برای حمله است و برخی نیز میگویند آمریکا موافقت خود را با این موضوع اعلام کرده است. این گروه، اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه سابق رژیم اسرائیل را نیز به عنوان شاهدی بر مدعای خود مطرح میکنند.
اما به باور الاهرام، شواهد ماجرا، از روند دیگری حکایت دارد: یکی از این شواهد آن است که بر پایه گزارش روزنامه «معاریو»، تحویل سلاحهای مذکور به رژیم اسرائیل، پیش از سال ۲۰۱۵ انجام نخواهد گرفت؛ افزون بر این، به نظر میرسد اظهارات هیگل درست مورد توجه قرار نگرفته است. وی با وجود اشاره بحق رژیم اسرائیل برای گرفتن تصمیم در موارد امنیتی، آشکارا بیان کرد که ایالات متحده و رژیم اسرائیل دیدگاه مشترکی نسبت به فوریت تهدید ندارند.
هیگل اظهار داشت وی در مورد خطرات دستیابی احتمالی ایران به سلاح هستهای، با اسرائیلیها موافق است؛ اما افزود در موضوعات مربوط به زمان مورد نیاز ایران برای ساخت چنین سلاحی با مقامات اسرائیلی هم عقیده نیست.
علاوه بر این، ایالات متحده تمایلی به آغاز جنگی جدید در خاورمیانه ندارد. آمریکاییها که از دو جنگ افغانستان و عراق چیزی جز دردسر نصیبشان نشده، اکنون تمرکز خود را بر دیگر موضوعات، از جمله تغییر نقشه منطقه به نفع خود قرار دادهاند.
از دید آمریکاییها، مهندسی مجدد خاورمیانه، به وظیفهای برای آنها تبدیل شده است. این امر شامل هم راستا شدن با برخی قدرتها علیه دیگران، ارتقای برخی قدرتها بدون ایجاد دشمنی در دیگران و به طور کلی، حفظ آمادگی در برابر تحولات غیرمترقبه ـ به ویژه تحولات مرتبط با دوره پس از انقلابهای عربی ـ است.
به موازات اینکه آمریکا درباره آینده خاورمیانه میاندیشد، بایستی مجموعه تحولات پیش رو را مدنظر قرار داده و راههای جدیدی برای حفاظت از منافع خود در منطقه بیابد. این کشور همچنین باید یک چشم خود را بر شرق دور متمرکز نگه دارد؛ یعنی جایی که ممکن است در نهایت اتحادی میان چین، روسیه، هند و دیگر اعضای سازمان همکاری شانگهای پدید آید.
ایالات متحده میداند که یک ایران قدرتمند و دارای نقش در منطقه، به نفع این کشور نیست. واشنگتن همچنین نگران آینده ثبات در مصر و دیگر کشورهایی است که دستخوش انقلاب شده و یا در آنها احتمال وقوع انقلاب وجود دارد.
در این میان، به ویژه تحولات سوریه بسیار هشدارآمیز است. میزان تسلیحات این کشور، بسیار بیشتر از آن چیزی است که لیبی داشت؛ بنابراین، در صورتی که این سلاحها در سطح منطقه پراکنده شود، پیامدهای آن بسیار ناگوار خواهد بود. این امر به ویژه بدان سبب است که چنین تسلیحاتی ممکن است به دست گروههای متخاصم با رژیم اسرائیل بیفتد و یا در خدمت ضربه زدن به کشورهایی که به طور سنتی با واشنگتن متحد هستند، به کار بیاید.
همه این موارد، آمریکا را مایل میسازد که به گفتوگو با ایران درباره برنامه هسته ایش ادامه دهند. به همین دلیل است که با وجود شکست دور اخیر مذاکرات در آلماتی، واشنگتن با برگزاری دهمین دور گفتوگوهای ایران و گروه ۱+۵ موافقت کرده است.
به این ترتیب، شاید حق با روزنامه «هاآرتص» باشد که استدلال میکرد توافق تسلیحاتی با آمریکا، با هدف آرام کردن رژیم اسرائیل و منصرف کردن این رژیم از ورود به جنگ انجام گرفته است. آنچه واشنگتن در حال حاضر نیاز دارد، ترسیم منطقه به گونهای است که برایش مطلوب باشد. چنین منطقهای، ممکن است شامل اتحادی میان ترکیه و رژیم اسرائیل باشد تا بقیه را سر جای خود نگه دارد. اما در شرایط کنونی، جنگ ایران و رژیم اسرائیل، آن گونه که برخی میپندارند، فوری و محتمل نیست.