هیچکس تصور نمیکرد پسر تیزهوش فامیل بتواند نقشه سرقتهای نامرئی را طراحی کند.
به گزارش وطن امروز، بهمنماه سال 90 ماجرای سرقت از خانهای در غرب پایتخت به پلیس مخابره شد و بلافاصله تیمی از مأموران پلیس سر صحنه حاضر شد. بررسیها نشان داد که دزد به راحتی وارد خانه شده و پولها و وسایل کوچک باارزش که به راحتی میتوان فروخت را دزدیده اما طلاها سر جایشان است. در این مرحله پلیس احتمال داد دزدی از سوی یکی از نزدیکان صورت گرفته باشد چون هیچگونه شکستگیای روی قفل درها وجود نداشت و به سرقت نرفتن طلاها نشان از آن داشت که دزد تازهکار کسی را برای فروختن طلاها ندارد.
تجسسهای پلیس از نزدیکان صاحبخانه کلید زده شد اما ردیابیها به درهای بسته خورد. در گام بعدی ماموران پی بردند که صاحبخانه تازه به این خانه آمده و تا مدتی پیش زن و مردی در این خانه مستاجر بودند.با به دست آمدن این سرنخ ماموران سراغ زوج جوان رفته و احتمال دادند آنها با داشتن کلید خانه دست به سرقت زده باشند اما زمانی که زوج مستاجر در برابر پلیس قرار گرفتند، خود را بیگناه معرفی کردند و پلیس در بازجوییها پی برد کارمند بانک و همسرش دانشجوی پزشکی هستند و فرضیه سرقت از سوی زوج مستاجر به درهای بسته رسید.سرقتهای عجیب در خانههای غرب پایتخت ادامه داشت و تجسسها نشان از آن داشت که دزد خانهها به راحتی وارد شده و تنها پول و وسایل باارزش کوچک را به سرقت برده است.تحقیقات پلیس 2 سال طول کشید و ردی از دزد حرفهای خانهها به دست نیامد تا اینکه اوایل اردیبهشت ماه امسال پلیس در ماجرای دزدی خانهای در غرب پایتخت به سرنخ عجیبی رسید.
پلیس در این مرحله تحقیقات پی برد که همان کارمند بانک و همسر دانشجویش چندی پیش در این خانه زندگی میکردند و سرقت یک ماه بعد از رفتن آنها از خانه و در زمانی که مستاجر جدید به این خانه آمده، رخ داده است.
با این سرنخ ماموران بار دیگر کارمند بانک را تحت بازجویی قرار دادند و وی در ادعاهایش گفت: من از ماجرای سرقت بیخبرم و جز من و همسرم تنها کسی که کلید خانه را دارد، خواهرزادهام است؛ پسری 18 ساله.
وی افزود: خواهرزادهام که آرش نام دارد، یکی از بچههای درسخوان خانواده است و علاقه زیادی به جمع کردن کلیدهای مختلف دارد و در اتاقش یک ویترین پر از کلید دارد و برای خودش کلکسیونی درست کرده است. پلیس در این مرحله سراغ پسر جوان رفت و در بررسی اتاقش با کلکسیون کلیدها روبه رو شد که همه آنها با بارکد شمارهگذاری شده بود و آرش در این مرحله به عنوان مظنون اصلی پرونده دستگیر شد. آرش اصرار بر بیگناهی کرد اما وقتی مشخص شد خانههای دیگری که در آنها سرقت شده نیز مستأجراني از بستگان وی داشتهاند، به ناچار لب به اعتراف گشود.
پسر درسخوان در ادعاهایش گفت: از بچگی عاشق کلید بودم و همیشه فامیل به خاطر علاقه من، دستهکلیدهایشان را پنهان میکردند اما رفتهرفته که بزرگتر شدم، تصمیم گرفتم برای خودم یک کلکسیون کلید درست کنم و از همه کلیدهایی که اطرافیانم داشتند، یک نمونه برای خودم درست کردم و با کدگذاری آدرس و مشخصات صاحب آن را در کامپیوتر ثبت میکردم.
وی افزود: در 16 سالگی بود که در اوج درس خواندن دوست داشتم شیطنت جوانیام هم زیاد شده بود و با دوستانم بیرون میرفتم، چون نمیخواستم از پدر و مادرم پول بگیرم و جلوی دوستانم کم نیاورم تصمیم گرفتم با کلیدهایی که در دست داشتم، از خانه کسانی که مستاجر بودند و به خانه دیگری رفته بودند، دست به سرقت بزنم. هیچکس فکر نمیکرد این دزدی، توسط من صورت گرفته است و در همه دزدیها به تنهایی این کار را میکردم.
بنا به این گزارش، دزد درسخوان برای افشای دیگر جرائمش در اختیار پلیس است و به دستور بازپرس پرونده کلکسیون کلید «آرش» ضبط شد.