هنگامی که خبردار شدیم تلاش امید برای نجات جان دختر بچه منجر به جان باختن خودش شده، یک چشم خندان و یک چشم گریان شدیم تا این که شنیدیم آتش نشان فداکار با شهادتش، امید را به برخی دیگر هم هدیه داد؛ بنابراین، جا دارد با تسلیت به خانواده این عزیز، ابراز خرسندی کنیم.
به گزارش «تابناک»، «آتشنشان فداکار» ترکیبی است نامآشنا که این روزها معنای دیگری دارد، چراکه آتشنشان با فداکاری درآمیخته، منتها به تازگی «امید عباسی» کاری کرده که تعاریف، تجدید و بسیار زیباتر از قبل رخنمون شده است.
هنگامی که فرمانده جوان ایستگاه 68 آتشنشانی تهران به طبقه دهم ساختمان آتش گرفته پا گذاشت و ریحانه نه ساله را در محاصره شعلههای آتش دید، بلافاصله ماسک اکسیژنش را روی صورت دخترک گذاشت و او را تحویل همکارانش داد تا به جای امنی منتقل شود؛ اما آتش فراگیرتر می شد تا اکسیژن کمتر شده و دود فزونی پیدا کند و در نهایت فرمانده از پا بیفتد.
چند ساعت بع،د از بیمارستان خبری ناراحت کننده مخابره شد؛ مرگ مغزی آتش نشان فداکار، تلخترین خبری بود که میتوانست همکارانش را نا امید کند، ولی فرمانده 35 ساله پیشتر فکر اینجای کار را هم کرده و تدارک دیده بود که اگر به اینجای خط زندگی رسید، با اهدای عضو، امید را به دیگران اهدا کند.
باقی ماجرا همان خطی است که چندی پیش «عسل بدیعی» رفته بود؛ خطی که اهدای عضو را با اقبال روزافزون مردم روبهرو کرده و پایانش اینقدر میتواند خرسند کننده باشد که تصور کنیم کاغذهای خرید و فروش عضوی که به در و دیوار چسبانده میشود، به حافظه تاریخیمان پیوند بخورد.
اکنون خبر میرسد که تصور مردم از اهدای عضو تغییر کرده و این تغییر را آمار سازمان پیوند اعضا ثابت میکند؛ جایی که ثبت روزانه سه تا پنج هزار متقاضی صدور کارت «اهدای عضو پس از مرگ» حکایت از تفاوت چندین برابری با آمار سال گذشته دارد.
مشارکت اینقدر فزونی یافته که سازمان اهدای عضو، اطلاعیهای منتشر کرده که بر اساس آن، کثرت تقاضا موجب شده تا روند صدور کارت اهدای عضو از یک ماه به سه ماه افزایش پیدا کند.
دکتر کتایون نجفیزاده، رئیس واحد فراهم آوری اعضای پیوند دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در این باره میگوید: پیش از انتشار خبر اهدای اعضای عسل بدیعی، روزانه هفتصد تا هزار درخواست اهدای عضو به دست ما میرسید؛ اما با لطف غیر مستقیم خانم بدیعی، تنها سه روز پس از انتشار خبر تأسف آور مرگ مغزی ایشان و لطف ایشان برای اهدای اعضا، با بیش از پانزده هزار درخواست مواجه شدیم؛ یعنی متوسط آمار روزانه ما پنج برابر شد.
دکتر قبادی، معاون فرهنگی مرکز پیوند اعضای دانشگاه شهید بهشتی هم در این باره میگوید: هماکنون روزانه نزدیک به سه تا پنج هزار نفر متقاضی صدور کارت اهدای عضو میشوند که در قیاس با سال گذشته، تفاوت چهار برابری را نشان میدهد.
وی در توضیح علت این رشد میگوید: آگاهی مردم نسبت به این مسأله هر ساله افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر، رخدادهایی مانند حادثه مرگ عسل بدیعی و امید عباسی همیشه روی آمار متقاضیان اثرگذار بوده است.
این در حالی است که به گفته نجفیزاده، آمار رسمی حاکی از آن است که در ایران سالانه بین سه تا شش هزار مرگ مغزی داریم؛ البته در آمار غیر رسمی، شمار این افراد تا دوازده هزار نفر در سال هم میرسد، که از این میان، نزدیک چهارصد اهدای عضو در سال به انجام میرسد، در حالی که متوسط اهدای عضو در جهان 50 درصد مرگهای مغزی است.
به عبارت بهتر، در شرایطی که به طور متوسط نیمی از دچار شدگان به مرگ مغزی در جهان، متقاضی اهدای عضو بوده و چرخه ایثار در جامعه را تکمیل میکنند، در کشور ما این درصد آن قدر اندک است که حتی به فرض رقم خوردن کمینه تعداد مرگ مغزی در سال، یعنی سه هزار نفر ـ نه شش هزار نفری که بیشینه آمار رسمی است و یا حتی دوازده هزار نفری که آمار غیر رسمی حکایت میکند ـ نزدیک 13 درصد مرگ مغزیها به روند اهدای عضو راه مییابند.
این در حالی است که روز به روز بر شمار بیمارانی که به دلایل متعدد با از کار افتادگی اعضای قابل پیوند دچار شده و زندگیشان به دستگاههای فیزیکی و تجهیزات و داروهای ویژه و البته بسیار گران قیمت گره میخورد، افزوده شده و این مؤلفه ناپسند در کنار موضوعاتی چون افزایش تحریمها و ناتدبیریهایی که منجر به گرانی روزافزون شده، شرایط بسیار وخیمی پدید آورده است.
اگر به این موارد، آمارهای غیر افتخارآمیزی همچون شمار بالای مصدومان حوادث جادهای، مصدومان حوادث کار و ... را بیفزاییم، به نظر میرسد کمی دوراندیشی و تقویت روحیه ایثار در جامعه مصادف خواهد بود با الزام بسیاری از هموطنانمان به ورود به جرگه متقاضیان اهدای عضو؛ رخدادی که آمارها حکایت از آن دارد که تا کنون روی نداده است، به این دلیل که شاید مزایای این امر به خوبی روشن نشده و آموزش موفقی در این زمینه انجام نگرفته است.
این در حالی است که اکنون میبینیم با یادگارهای شیرین افرادی همچون عسل بدیعی، بازیگر نام آشنا و امید عباسی، آتشنشان امید بخش برای جامعه، راهی طولانی که متولیان پیوند اعضا نپیموده و یا نتوانسته بودند بپیمایند، پیموده شده و بیگمان پیامدهای بسیار نیک آن در آینده به جامعه بازخواهد گشت.
اینجاست که باید جدای از آلام وارده بر اثر حوادث گوناگون، از سرنوشت خودخواسته بدیعیها، عباسیها و امثال این بزرگواران ابراز خرسندی کرده و کوشید، با ترویج راه ایشان در ابعاد گسترده، اهدای عضو را به باور فرد فرد اعضای جامعه تبدیل کرد.