جنگ بر سر تحدید دامنه دسترسی شبکههای ایران در حالی شدت گرفته که در صورت استمرار چنین رویهای، فرصت بهرهبرداری مخاطبان این شبکهها و به ویژه فارسی زبانان جهان از فضای آگاهیرسانی رایگان ایجاد شده توسط رسانه ملی ایران، محدودتر از پیش و بازوی رسانهای ایران نیز کوتاه میشود؛ بنابراین، از این حیث، به نظر میرسد با رویکرد دوجانبه باید در پی اقدامات عملی سریع برای رفع این وضعیت دستکم در حوزه رسانهای بود.
به گزارش «تابناک»، روند حذف فراکانسهای پخش شبکههای ماهوارهای ایران از ماهوارههای گوناگون، از دی ماه 1390 آغاز شد و نخستین بار سازمان نظارت بر رسانههاي بريتانيا (آفکام) با اتکا بر یک حکم دادگاه، دستور حذف فرکانس ماهوارهای ایران را داد؛ این آغاز تحدید فضای رسانههای ماهوارهای متعلق به صداوسیمای کشورمان بود که در واقع با پیشروی این ماجرا، مشخص شد هدف از این پروسه حذف، در فشار گذاشتن ایران بوده و یکی از اضلاع ساختار تحریمها، همین محدودسازی رسانههای ایران شد.
در پروسه حذف فرکانسهای ماهوارهای، شبکههای ایران عمدتاً به یکباره از یک ماهواره حذف نمیشود و در این چند سال معمولاً آهسته آهسته شبکههای ایران از یک فرکانس حذف شده تا اثر روانی بلندمدت و عمیقتری داشته باشد و این جنگ روانی گرانتر از آنچه هست، نزد افکار عمومی به تصویر کشیده شود، هرچند این رویکرد میتواند با بازی حساب شده طرف ایرانی تغییر کند و چنین عملکردهایی به رفتارهای خلاف آزادی بیان ـ ونه در حمایت از آزادی بیان ـ تعبیر شود.
در این چهارچوب هاتبرد، اینتل ست، نایل ست، یوتسل ست، گلف ست، و گالکسی کم کم ارائه خدمات به شبکههای ماهوارهای ایران را قطع کردهاند و این رویه همان گونه که مورد اشاره قرار گرفت، به یکباره صورت نمیپذیرد، بلکه در فواصل زمانی، هر ماهواره تعدادی از شبکههای ایرانی را که میزبانی میکند، حذف مینماید تا موج خبری چنین کاری چندین سال استمرار داشته باشد.
پس از توقف پخش برنامه شبکه جهانی جام جهانی از هاتبرد برنامههای شبکه انگلیسی زبان پرستیوی از ماهوارههای هاتبرد، یوتلست و اینتلست (اینتل ست رسماً به توصیه دولت آمریکا برای عدم تمدید قرارداد پخش اشاره کرد) و پخش شبکههای اسپانیایی زبان هیسپان و شبکه عربی العالم از ماهواره یوتلست و البته سلسله توقفهای شبکههای دیگر که از شمارش خارج شده، حتی شبکه آی فیلم ـ که تنها به پخش فیلم میپردازد و مشخص نیست به چه طریق ضد آزادی بیان است ـ نیز در معرض این برخوردها قرار گرفته است.
بنابراین، شبکه العالم که برای مخاطب عرب زبان طراحی شده، ظاهراً تنها روی ماهواره هاتبرد قابل دسترسی است و برخی دیگر از شبکهها نیز موردی روی عرب ست و برخی از ماهوارههای نامبرده باقی ماندهاند که طبیعتاً احتمال حذف این ماهواره نیز هست؛ هرچند این تحلیل وجود دارد که احتمال دارد کشورهای غربی درصدد برآمده باشند در اقدامی حساب شده، شبکههای ایران را روی یک فرکانس محدود کرده و در همان محدوده فرکانسی ایران، به تمامی شبکههای ضدایرانی فرکانس داده شود و عملاً کیفیت پخش شبکههای ایرانی به ویژه در بحث پارازیت را به شبکههای ماهوارهای ضدایرانی پیوند بزنند.
در این زمینه به نظر میرسد ضروری باشد برنامه ارسال ماهواره مخابراتی ایران را به فضا تسریع بخشید، چرا که شاید صبر تا سال 1396 ممکن نباشد و طبیعتاً پس از حذف پرس تی وی و العالم از روی همه شبکههای ماهوارهای، نتوان چهار سال منتظر ماند. از این حیث، راهکار کوتاه مدت در این زمینه، پیگیری طرحی برای تکمیل سریع ماهواره ایرانی است و در صورت عدم امکان چنین اتفاقی، خرید ماهواره مخابراتی از کشورهای غیرمتخاصم و پرتاب و استقرار در مدار، امری ضروری است که در دهههای آتی، فضا و استقلال و اقتدار رسانه ای برای کشورمان در پی خواهد داشت.
هرچند در این شرایط، فرانسه و کشورهای اروپای غربی (بخشی از گروه تحدید فضای رسانهای ایران) حاضر به پرتاب ماهواره ایران و تکمیل حلقه استقلال ملی رسانهای ایران نخواهند شد، بیگمان، کشورهای دیگری در این زمینه با ایران همراهند و با تکیه بر کشورهای دوست، میتوان به سرعت در این زمینه کار عملی انجام داد؛ کاری که به رغم پرهزینه بودن به ظاهر اجتناب ناپذیر است.
در عین حال، باید با بسیج افکارعمومی جهان، تحدید فضای رسانهای ایران به عنوان یک خطر برای آزادی بیان را به جهانیان گوشزد کرد و یادآور شد که چنین کاری چه عوارضی میتواند داشته باشد و به همین بهانهها، رسانهها و نه حتی دولتها را در فشار گذارد؛ اتفاقی که در هفتههای اخیر نیز رخ داده و دولت آمریکا، این بار گاردین و رسانههای آمریکایی را به اتهام انتشار افشاگریهای یک کارمند NSA به شدت در فشار گذارد؛ دوگانگیهایی که ظاهراً پایانی بر آنها نیست.