افزون بر دو روایت متفاوت از این روزهای حیات سیاسی علی اکبر ناطق نوری، تحلیل و بررسی درباره درخواست جمعی از نمایندگان مجلس برای برخی مزایای مادامالعمر، رسیدگی به بعضی انتصابات در آخرین روزهای دولت و پیشبینی از آینده فضای سیاسی کشور، از مسائل مهم امروز روزنامههاست.
مزایای مادامالعمر میخواهیم چون نباید شهروند عادی محسوب شویم!
چندین روزنامه به طرح جمعی از نمایندگان مجلس برای مادامالعمر شدن برخی مزایای آنها اشاره کرده و به نقد و بررسی این طرح پرداختهاند.
روزنامه بهار در این زمینه نوشته است: حقوق مادامالعمر (چه مادی ـ چه غیرمادی) هرچه باشد نمایندگان مجلس این روزها به دنبالش هستند. نمایندگان قوهمقننه میخواهند بعد از پایان نمایندگی همچنان شرایط شان ویژه باشد. «پاسپورت سیاسی» «مجوز حمل سلاح کمری» و همچنان «مجوز ورود به محدوده طرح ترافیکشان» برقرار باشد. مجلسیها میخواهند شهروندان عادی نباشند. حتی وقتی که دیگر نماینده نیستند. بعد از حقوق مادامالعمر و رد آن از طریق خود مجلس، این بار نمایندگان میخواهند بدون سروصدا به سراغ حقوقی به قول خودشان «غیرمادی» بروند؛ حقوقی که اگر اینبار از سوی نمایندگان تایید شود آنان میتوانند بعد از اتمام دوران نمایندگی خود هنگام مسافرت از «پاسپورت سیاسی» استفاده کرده «مجوز حمل سلاح» داشته باشند و «از طرح ترافیک» استفاده کنند. طرحی که روز یکشنبه 16تیرماه در قالب طرحی مطرح شد. حال 26 نماینده در دفاع از این طرح پای آن را امضا کردهاند. دفاع 26 نماینده از این طرح در حالی است که چند نفر از چهرههای مجلس ترجیح میدهند فعلا درباره این طرح اظهارنظری ـ چه موافق، چه مخالف ـ نداشته باشند؛ اما برخلاف سکوت مجلسیها، مرکز پژوهشهای مجلس آن را خلاف قانون عنوان میکند.
مرکز پژوهشهای مجلس با مخالفت در بخشی از گزارش خود آورده است: «به نظر میرسد طرح این مسأله نیازمند دلایل متقنی است و تنها تجربه بعضی کشورها نمیتواند مستمسک مناسبی برای طرح قانون مشابه در کشور باشد». اما به غیرمرکز از پژوهشهای مجلس، اداره کل تدوین قوانین مجلس نیز نظر مساعدی درباره تصویب این طرح ندارد. اداره کل تدوین قوانین مجلس معتقد است استمرار حقوق مکتسبه نمایندگان در چنینی شرایطی خلاف اصل منع تبعیض ناروا (بند 9 اصل سوم قانون اساسی) و اصل کلی حقوق منع داراشدن غیرعادلانه و سند چشمانداز 20ساله جمهوریاسلامی ایران مبنی بر عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر است. اما با وجود خلاف قانون خواندن این طرح از سوی مرکز پژوهشها و مخالفت اداره کل تدوین قوانین مجلس با گذشت زمان، تعداد نمایندگان امضاکننده آن بیشتر میشود.
اگرچه این طرح در زمان تعطیلات مجلس از سوی یوسفیان ملا (از طراحان این طرح) ارائه شد اما با گذشت دو روز 26 امضا پای آن به ثبت رسیده و گمان میرود با گذشت زمان نیز بر آن افزوده شود.
حسین گروسی از امضاکنندگان این طرح، با دفاع از تعلق گرفتن حق و حقوقی مانند داشتن مجوز طرح ترافیک و حمل سلاح و حتی داشتن پاسپورت سیاسی پس از پایان دوران نمایندگی به «بهار» گفت: «این حق نمایندگان است. این حق مادی نیست. نمایندگان میخواهند بعد از اتمام دوران نمایندگی خود یکسری حقوق داشته باشند. این حقوق مادی نیست، کما اینکه دیدیم وقتی نمایندگان طرح حقوق مادامالعمر را مطرح کردند این طرح به دلیل سروصدای رسانهای از سوی مجلس رد شد». وی گفت: «شاید این طرح مخالفانی در مجلس داشته باشد. شاید هم رای نیاورد. اما تأکید میکنم خواسته ما مادی نیست».
برخی از نمایندگان مجلس در تماس خبرنگار بهار ترجیح دادند درباره این طرح هیچ اظهارنظری نکنند. شاید این نمایندگان هم میخواهند با تصویب این طرح بعد از اتمام دوران نمایندگی خود «شهروند عادی» محسوب نشوند.
نادر فریدونی از دیگر نمایندگان امضاکننده این طرح گفته است: «یک نماینده مجلس پس از اتمام دوره نمایندگی نباید به عنوان یک شهروند عادی محسوب شود. چون مردم و نظام برای این نماینده هزینه کردهاند و باید برنامههایی تدوین شود که از پتانسیلهای وی استفاده شود». این عضو کمیسیون انرژی مجلس البته تصریح کرد که با حمل سلاح موافق نیست اما گفته این طرح باید طوری باشد که پس از دوران نمایندگی بتوان از «پتانسیل، وجاهت و تمکن فکری» نماینده استفاده کرد. این در حالی است که فاضل موسوی از نمایندگان سابق مجلس با این طرح مخالف بوده و معتقد است که نمایندگان بعد از اتمام دوران نمایندگی خود باید شهروند عادی باشند.
بهمن کشاورز حقوقدان در همین روزنامه چنین طرحی را نقض برابری توسط مجلس دانسته است و نوشته: شنیده شد تعدادی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی ـ که تعداد زیادی هم نیستند ـ طرحی را تقدیم مجلس کردند که به موجب آن نمایندگان مجلس پس از پایان دوران نمایندگی میتواند مادامالعمر از حق حمل سلاح کمری یا سایر وسایل دفاع شخصی و نیز مجوز ورود به محدوده ترافیک برخوردار شوند.
اگر این اطلاعات صحیح و موارد مورد نظر تقدیمکنندگان طرح درست باشد، آن گاه میتوان گفت:
1. قانونگذاران قانون اساسی به قدری دلمشغول برابری و مساوات در جامعه ایران بودهاند که این مقوله را در اصول مختلفی از قانون اساسی بیان کردهاند. اصل نوزدهم قانون اساسی برابری مردم ایران را از حقوق مساوی بدون توجه به رنگ و نژاد و زبان و... و اصل بیستم تساوی زن و مرد را برای برخورداری از حمایت قانونی اعلام فرموده است.
حساسیت قانونگذاران قانون اساسی به حدی بوده است که حتی در انتهای اصل 107 قانون اساسی اعلام فرمودهاند: «رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است».
2. به نظر میرسد هیچکس در نظام جمهوری اسلامی نمیتواند بدون موجب و دلیل خاص از مزایایی فارغ از محدودیت از جهت زمان یا مکان یا سایر عوارض، برخوردار شود. کسانی که به جهاتی خود را در معرض خطر جدی به گمان نبرند میتوانند با مراجعه مقامات مربوط (در نهایت معاونت اسلحه و مهمات ارتش جمهوری اسلامی) تقاضای صدور مجوز حمل سلاح کنند. چنانچه مرجع مذکور این تقاضا را موجه تشخیص دهد، سلاح را تأمین خواهد کرد.
همینطور کسانی که به جهتی نیاز به مجوز ورود به محدوده طرح ترافیک داشته باشند با اثبات نیاز خود قادر به تهیه این مجوز از سازمان ترافیک خواهند بود. بنابراین این تقاضا که مجوزها بدون محدودیت صرفا به مناسبت اینکه کسی قبلا نماینده مجلس بوده است به او داده شود صحیح به نظر نمیرسد.
فراموش نکنیم قانونگذاران اساسی به لحاظ اعتقاد عمیق و شدید به رعایت تساوی مردم حتی مصونیت پارلمانی را که در تمام دنیا برای نمایندگان قوهمقننه وجود دارد در نظام پارلمانی ایران بهطور واضح و مشخص نپذیرفتند و برقراری آن را به تصویب قانون عادی ـ که هنوز تصویب نشده است ـ موکول کردهاند.
3. به طور کلی در اغلب کشورهای جهان وقتی پارلمان قانونی را تصویب میکند که دربردارنده مزیتی برای نمایندگان مجلس است، این قانون درباره تصویبکنندگانش قابل اجرا نیست، به طریق اولی برقراری چنین مزیتی بهطور مادامالعمر برای کسانی که آن را تصویب کردهاند بسیار قابل تامل به نظر میرسد. صرفنظر از این سؤال مقدر که نماینده مردم چرا باید آنچنان احساس خطر کند که نیاز به سلاح کمری داشته باشد همچنین وقتی بیشتر نمایندگان از شهرستان به تهران تشریف میآورند چرا باید به کل نمایندگان مجلس مجوز طرح ترافیک آن هم برای پس از پایان دوران تصدی ایشان داده شود؟
علی نجفیتوانا نیز این طرح را «طرحی در تضاد با عدالت اجتماعی» دانسته و گفته است: اعطای امتیاز به هر فردی در هر مقام و موقعیت اجتماعی مستلزم وجود قانون و تجهیز مقررات است. داشتن اختیارات قائم به در اختیار داشتن مسئولیت چه به عنوان منتخب مردم و چه به عنوان منصب حاکمیت است که پس از اتمام آن، اختیارات، امکانات و امتیازات متنوع موقعیت شغلی دیگر متوجه مسئول و منتخب نخواهد بود. در اکثر کشورهای جهان جز در مواردی که آن هم هدفمندی خدمت به مردم را جستوجو میکند، هیچ امتیاز ویژهای برای نمایندگان مجلس یا حتی رؤسای جمهوری و مسئولان مملکتی بعد از انقضای مدت مأموریت قائل نشدند. البته در کشورهایی مانند فرانسه و آمریکا روسای جمهوری بعد از اتمام دوران مأموریتشان با عضویت در کمیسیونها و شوراها ـ آن هم با هدف خدمت ـ عضویت خواهند داشت. در این صورت میتوانند از خدمات ویژه نیز استفاده کنند. یا در برخی موارد مسئولان اجرایی یا نمایندگان مجلس در زمانی که به صورت موازی در امر آموزش مشارکت دارند ـ آن هم با احراز شرایطی ـ درجات خاص علمی به آنان به مناسبت حرفه آموزشی اعطا میشود. لحاظ امنیتی بعضی مشاغل بعد از اتمام مدت مأموریت مورد حمایت نیروهای امنیتی و انتظامی قرار میگیرند. بنابراین تقاضای اخیر بعضی از نمایندگان درباره استفاده از امتیازات ویژه مانند داشتن «حمل اسلحه» و «پاسپورت سیاسی»داشتن نهتنها با موازین و مقررات قانون مادر و قوانین عادی تناسب ندارد، بلکه مصداق بارز اعمال تبعیض خواهد بود، زیرا وقتی که به عنوان نماینده در خانه ملت، مبادرت به ارائه خدمات میکند بعد از اتمام دوره مانند یک فرد عادی در جامعه از امتیازات قانونی مساوی باید برخوردار باشد. اعطای امتیازات ـ آن هم از نوع امتیازات که صرفا مربوط به داشتن سمتهای اداری و قضایی و سیاسی ویژهای است ـ نمیتواند مورد حمایت قانون باشد. اصولا در تضاد با عدالت اجتماعی خواهد بود. توجه داشته باشیم که شعار مدیران کشور ما بهویژه نامزدهای نمایندگی مجلس، خدمتگزاری به مردم است. ذات خدمت به مردم اقتضای ایثار و فداکاری بدون چشمداشت مادی است؛ بنابراین استفاده معارض از این موقعیت بعد از اتمام دوران نمایندگی به هیچوجهه قابل توجیه و دفاع قانونی، اجتماعی و حقوقی نیست.
این در حالی است که
نعمت احمدی در روزنامه اعتماد از این خواسته جمعی از نمایندگان مجلس استقبال کرده و در بخش پایانی مطلب خود در این مورد نوشته است: هر 4 سال 290 نماینده وارد مجلس میشوند و برابر آمار نزدیك به نیمی از نمایندگان از حضور مجدد باز میمانند. 8 دوره مجلس هم اكنون باید نزدیك به 800 نماینده سابق داشته باشد البته متوفیات را از این جمع كم كنیم. به باور من حتی اگر مزایای دوره نمایندگی برای نمایندگانی كه بازنشسته میشوند یا از نهاد و سازمان دیگری حقوق دریافت نمی كنند باری نیست كه بر دوش ملت باشد و تجربه و مدیریت آنان سود بیشتری دارد اگر چنین مجموعه یی تشكیل شود با یك نهادی روبه رو هستیم كه صدها نفر مدیر و متخصص را درون خود دارد كه در مواقع ضروری میتوان از آنان استفاده كرد. متاسفم بگویم كه نخبه كشی حال به هر صورت در كشور ما رایج است و ظاهرا افراد تاریخ مصرف دارند و وقتی به صفت ـ سابق ـ متصف شدند از ما نیستند
دو روایت متفاوت از این روزهای حیات سیاسی علی اکبر ناطق نوریکیهان علاوه بر این که در ستون یادداشت روز خود، باز به نقشههای انحراف و فتنه علیه کشور پرداخته، این بار به ناطق نوری تاخته و پس از اشاره به سخنان احمد ناطق نوری در مورد نزدیکی برادرش به اعتدال و رئیس جمهور منتخب نوشته است: وی این مطلب را هم گفته که «روحانی از اول متعادل بود. از اول معتدل بود و هیچ وقت موضعگیری تند در هیچ موضوعی نداشت. در این زمینه، مثل اخوی ما حاجآقای ناطق نوری است. شما بروید از خاتمی سؤال کنید که چه کسی به شما در میان همه جمعیتها و افراد، بیشترین خدمت را کرد؟ قطعا ایشان از ما دو برادر یاد خواهد کرد». احمد ناطق نوری در این مصاحبه روشن نکرده که چه نسبتی میتوان میان اصولگرایی و اصلاحطلبی حضرت امیر ـ علیهالسلام ـ که حاضر نبود با منافقین و دشمنان نظام اسلامی همجبهه و متحد شود و نزدیکی حجتالاسلام ناطق نوری با برخی عناصر ساختارشکنی که عوامل اصلی فتنههای 78 و 88 بودند، برقرار کرد؟ و آیا جز این است که فتنههای یاد شده به ویژه فتنه 88 که خاتمی یکی از نقشآفرینان اصلی آن بود علنا جمهوری اسلامی، ولایت فقیه، قانون اساسی و امام حسین ـ علیهالسلام ـ را نشانه رفته بود؟
این در حالی است که روزنامه آرمان در مطلبی با تیتر
«شیخ نور از پشت پرده تا طلوعی دوباره» آورده است: با گذار از ایام انتخابات بهتدریج پردهها فرو میافتد و نور به زوایای تاریک و پشتپرده انتخابات نیز میتابد و نا گفتهها از گعدههای نهانی و جلسات پنهانی بزرگان سیاسی به جلوت عمومی راه مییابد و اسرار هویدا میشود. رمز و راز وحدت رویه میان اقطاب و بزرگان سیاسی از طیفهای مختلف که به اعتدال و میانهجویی شهرهاند نیز از جمله اسرار انتخابات اخیر بود. آنجایی که دو رقیب پیشین انتخاباتی یکدل و یکزبان فارغ از خاستگاههای سیاسی متفاوت خود و عقبه و سبقهای که به منصه ظهور رسانده بودند برای پیروزی گفتمان اعتدال و عقلانیت به میدان آمدند و با محوریت پیر اعتدال مثلث طلایی انتخابات سال 92 را شاکله بخشیدند. سید اصلاح، شیخ نور و آیتالله صبور. این سه هر کدام در برهههای مختلف ایفاگر نقشهای متفاوت بودند اما در ایام انتخابات درخصوص کاندیداتوری حسن روحانی به اتفاقنظر راهبردی رسیدند. رئیس دولت اصلاحات و آیتاللههاشمی عیان و آشکار به دفاع از حسن روحانی پرداختند اما ناطقنوری آرام و با چراغ خاموش پیش میرفت ولی بسیاری میدانستند که قرابت روحانی و ناطق سر درازی دارد و اگر به شکل علنی وی به حمایت از روحانی نمیپردازد بیگمان رمز و رازی در این میان نهفته است و ناطق در پشتپرده نقشی بسزا در اتفاقنظر برای معرفی روحانی بهعنوان کاندیدای اجماع ایفا میکند و تنها مایل نیست که آن سکوت تاریخی را در این برهه بشکند و منتظر موعدی است که راز دل با خلق بگوید و بغض فرخورده را فاش واگویه کند. او مترصد فراهم شدن فضا بود اما این فضا با کنارهجویی و عسرت فرصت بروز و ظهور نمییافت و نیازمند تمهیداتی بود؛ پس شیخ اهتمام دوچندان بهکار گرفت و در پشتپرده نهایت سعی خود را مبذول داشت تا با اتفاقنظر یار دیرین را بر منصب ریاستجمهوری بنشاند.
اینکه ناطقنوری از حامیان حسن روحانی است بر کسی پوشیده نبوده و نیست اما کم و کیف این حمایت است که حائز اهمیت بوده و کمتر کسی از چند و چون آن آگاه است. این نکته پیش از انتخابات هنگامی هویدا شد که آیتاللههاشمی سه روز قبل از انتخابات از جلسه مشترک خود و ناطقنوری و حسن روحانی شش ماه قبل از انتخابات گفت و اعلام داشت که هر دو آنان (هاشمی، ناطق) از قبول مسئولیت و حضور به عنوان کاندیدا سر باز زدهاند و وقتی با ابراز تمایل حسن روحانی روبهرو شدهاند؛ ناطقنوری با روی باز اعلام داشته که حاضر است تمامقد از حسن روحانی حمایت کند(نقل به مضمون). حمایتی که بروز و ظهور بیرونی نداشت اما روز گذشته در مصاحبه برادر ناطقنوری با خبرآنلاین مشخص شد که زوایای بسیاری داشته است. او در بخشی از مصاحبه خود گفت: آقایهاشمی، رئیس دولت اصلاحات و ناطقنوری در دوران انتخابات، قرار گذاشتند که به آقای روحانی کمک کنند که رئیسجمهور شود؛ الان هم مشاوره میدهند. نقش ناطق وقتی بارزتر میشود که وی در ادامه مصاحبه و در بخش دیگری از آن خاطرنشان میکند که جلسات مستمر در بازه زمانی یک ماه یک بار میان اعضای هیأترئیسه مجالس چهارم و پنجم با محوریت ناطقنوری همواره برگزار میشده و پای ثابت چنین جلساتی حسن روحانی نایبرئیس وی در آن برهه بوده است.
از خرداد 76 تا خرداد 92، 16 سال فاصله است؛ 16 سالی که فراز و نشیبهایی داشت اما اگر از دریچه انتخابات یازدهم به آن بنگریم با همه هزینهها و بالا و پایینهایش به فرجامی نیکو ختم شده است. همین که دو رقیب آن سالها رفیق این روزها میشوند یعنی آن که همگان به لزوم کنار گذاشتن اختلافنظرات فرصتسوزانه و اتحاد و اجماع بر سر نقاط مشترک با لحاظ منافع ملی پیبردهاند و این میتواند سرآغاز فصلی تازه در سپهر سیاسی باشد. اجماع و اتحاد دو کاندیدای پیروز و شکستخورده سال 76 در سال 92 امری نیست که سهل و آسان میسر شده باشد و تنها منحصر به این دو فرد باشد. این اجماع و اتحاد نمادی است از سیالی عقلانیت و ترجیح منافع بلندمدت و کلان بر مجادلات بیهوده و فرصتسوزانه که در تمامی سطوح سیاسی بسط و گسترش یافته و لایههای میانهرو و متعادل اصولگرایان و اصلاحطلبان را به یک انفاق نظر راهبردی رهنمون کرده است و اگر همین فضا تداوم یابد میتوان به آینده فعالیت سیاسی در افق پیش رو بسیار بیش از پیش امیدوار بود. رئیس فدراسیون بوکس و برادر حجتالاسلام ناطق نیز به همین نکات اشاره داشته و علت همپوشانی و همداستانی دو رقیب پیشین و وحدت آنان در قالب انتخابات را اینگونه بیان میکند: از بس که شلاق انشقاق را خوردند فهمیدند که عدم وحدت چه بلایی به سرشان میآورد.
نامی از انتخابات یازدهم بیاید و اسمی ازهاشمی نیاید عجیب است. پیر دوراندیدهای که نقش غیرقابل کتمانی در سیر تحولات بازی کرد و اکنون دوست و دشمن به این نکته معترفاند. برادر ناطق نیز که خود از پرسابقهترین نمایندگان مجلس در تمامی ادوار بوده و سابقه همکاری با آیتالله را داشته درخصوص نقش وی در انتخابات میگوید: روندی که اتفاق افتاد باعث عزت هرچه بیشتر آیتالله شد و در اقبال به روحانی، چراغ سبز آقایهاشمی تاثیر داشت.
ناطقنوری معتقد است کابینه آینده متشکل از نیروهای متعهد و شایسته از هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگراست چراکه شخصیت روحانی و مشی سیاسیاش در همه ادوار اعتدلگرایی بوده و این نکته در کابینه آینده متبلور خواهد شد. هرچه هست در تعیین وزرا بیگمان علاوه بر نظرخواهی از چهرههای مختلف و حرکت در چارچوب سازوکارهای تعیین شده نقش مشاوران ویژه کتمانناشدنی است؛ بزرگانی که آرام و بیصدا گام برمیدارند اما نظراتشان صائب و تاثیرگذار است و بیشک نام یکی از این مهرههای اصلی علیاکبر ناطقنوری است.
انتصاب منتقد نظریه اعتدالگرایی در وقت اضافهروزنامه قانون از جمله روزنامههایی است که به انتصاب آیتالله محمد خامنهای به ریاست بنیاد ایرانشناسی پرداخته است. این روزنامه در بخشهایی از مطلبی با عنوان «احمدی نژاد منتقد نظریه اعتدالگرایی را به ریاست بنیاد ایرانشناسی منصوب كرد» نوشته است: محمود احمدی نژاد هرچند در آخرین ماه حضور خود در پاستور قرار دارد اما شواهد و قرائن بازگو کننده آن است که وی پایان دوره هشت ساله ریاست جمهوری خود و در نتیجه خروج از این ساختمان را هنوز باور نکرده است. او با وجود اینکه با حضور در ساختمان مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و قرار گرفتن با چهرهای خندان در کنار رئیس جمهور منتخب سعی داشت به خبرنگاران وعکاسان و همچنین جامعه القا کند که صدای مردم را شنیده و به رای ایشان تمکین میکند، اما با صدور برخی احکام و دستورات، حكایت متفاوتی را منعكس میكند.
آخرین مورد از این اقدامات احمدینژاد،حکمیاست که وی برای آیت ا...سید محمد خامنهای صادر کرد و او را همزمان به عنوان رئیس بنیاد ایرانشناسی و رئیس هیأت امنای آن یعنی جانشین مرحوم دکتر حسن حبیبی (معاون اول سابقهاشمیرفسنجانی و سید محمد خاتمیو نماد اعتدال گرایی در دهه70) تعیین کرد. این انتصاب در حالی صورت میگیرد كه بنا بر توافق رئیس جمهور مستقر و رئیس جمهور منتخب ، گروه انتقال دولت تشكیل شده و در حقیقت دولت حاضر در وضعیت انتقالی قرار دارد. در همین حال دكتر روحانی رئیس جمهوری منتخب در دیدار با وزرا و مدیران ارشد دولت از آنها خواسته است تا از عزل و انتصابات در این دوره زمانی پرهیز كنند. با وجود این خواسته دكتر روحانی ، احمدی نژاد مدیر جدید برای بنیاد ایرانشناسی منصوب كرد.
احمدی نژاد در حالی رئیس بنیاد حکمت اسلامیصدرا را به عنوان ریاست جدید بنیاد ایرانشناسی برگزید که وی به گواه پایگاه اطلاع رسانی مجموعه ای که تا دیروز مسئول آن بود، علاوه برداشتن مدرک کارشناسی حقوق قضایی، دارای مدرک حوزوی معادل فوق تخصص در فلسفه و عرفان است و علاوه بر این دو در رشتههای حقوق اسلامی و فقه، جامعه شناسی، فلسفه و حقوق زن و فلسفه مواجهه با کودکان و جوانان تجربه دارد. ایرانشناسی به معنای مطالعه دانش فرهنگی ایران از زمان باستان تا حال است. این علم شامل تاریخ، ادبیات، هنر و فرهنگ ایران کهن و ایران نو و به همراه فرهنگ توده آن میشود. علاوه بر این به مطالعه زبانهای ایرانی نیز پرداخته میشود.
به عبارت بهتر فرد منتخب رئیس جمهور برای ریاست بر بنیاد ایرانشناسی از سنخیت کاملی با اهداف این بنیاد یعنی كوشش در ساماندهی فعالیتهای ایرانشناسی و گسترش آنها به منظور شناختن و شناساندن جلوههای تمدن و فرهنگ ایران اسلامی و تاریخ آن برخوردار نیست زیرا در هیچ کدام از زیر شاخههای اصلی این علم تخصص ندارد. اما نکتهای که این انتصاب را حساس کرده و حرکتی ناهماهنگ با اقدامات فرهنگی رئیسجمهور منتخب جلوه میدهد تعیین دوره چهار ساله برای این انتصاب است. به عبارت بهتر احمدی نژاد با این انتصاب دست روحانی را در اجرای خواستههای فکری و فرهنگی خود در یکی از بزرگترین نهادهای غیر حوزوی علوم انسانی کشور تا روزهای آخر ریاست جمهوریش بسته است.
دلیل دیگری هم میتوان بر حساس بودن این انتصاب و ناهماهنگی آن با اندیشه اعتدالی رئیس جمهور منتخب عنوان کرد. این دلیل چیزی جز موضعگیریهای تند و صریح سید محمدخامنه ای در مقابله با اصلاحطلبان و اندیشه اعتدالی ارائه شده از سوی طیف گسترده ای از آنان نیست. رئیس بینیاد ملاصدرا در اوج رقابت نامزدها برای انتخاب هفتیمن رئیس جمهور و قبل از اعلام نظر شورای نگهبان در گفتاری مشهور اعتدال خواهی راگام دوم سناریوی بیگانگان برای منحرف کردن انتخابات خوانده وگفته بود: «گام دوم، طرح تز» اعتدال» و ردّ و طرد روش افراط و تفریط در جامعه بود که بیشتر از طرف خود هاشمیرفسنجانی گفته میشد و این کلمه، وعده به ایجاد آرامش سیاسی به وسیله اعتدال و میانهروی و در واقع در باغ سبزی بود که نظر به دولت کنونی داشت. البته اصحاب سیاست روز میدانند که اعتدال در اصطلاح غربیها به گروه واسطه یا آلترناتیو طرفدار غرب گفته میشود و در اوایل انقلاب هم تبلیغات غربی، امام خمینی و مکتب سیاسی ایشان را افراطگرایی و برعکس، لیبرالهای نهضت (باصطلاح) آزادی را میانهرو و معتدل مینامیدند و این اصطلاح را غربیها هنوز در دولتهای انقلابی دیگر هم به کار میبرند."
البته این امر را نیز نمیتوان فراموش کرد و در این انتصاب بی تأثیر دانست که به گواه تاریخ خاصه سخنرانیها و گفتوگوهای مختلف انجام گرفته از سوی او به ویژه در 6 ماهه اخیر از لحاظ فکری بسیار نزدیک با تفکر احمدی نژاد بوده و هست. او همان گونه که در بالا بدان اشاره شد به شدت با هاشمیرفسنجانی مشکل دارد، به نحوی که پاسخ امام خمینی(س) به اقدام وی و چند نفر دیگر از نمایندگان در ماجرای مک فارلین علیههاشمی مشهور هست، همچنین وی همانند احمدی نژاد به شدت صهیونیسم جهانی را در وقوع تمام رخدادهای دنیا سهیم میداند و اجرای تلفیقی از اندیشه فلسفی ایرانی اسلامی به منظور ایجاد شرایط ظهور منجی را راهگشای جهان میداند. بدین گونه میتوان انتصاب چهارساله سید محمد خامنهای از سوی احمدی نژاد به ریاست بنیاد ایرانشناسی نهادی که پرورش دهنده نسلی جدید از پژوهشگران عرصههای مختلف فرهنگ و ادب بوده و هست را حرکتی به منظور ایجاد مکانی برای رشد و گسترش مکتب ایرانی ساخته ذهن رئیس جمهور و البته فلسفه صدرایی موجود در اعماق ذهن و عمل رئیس بنیاد ملاصدرا دانست. اقدامیکه بی شک از چشم رئیس جمهور منتخب دور نمانده و باید دید در روزهای پس از رسمی شدن ریاست جمهوریاش چه واکنشی در قبال انتصاب این عضو قدیمی جامعه روحانیت مبارز بر بزرگترین نهاد علمی ایران پژوهی خاورمیانه نشان خواهدداد.
چهار یا هشت سال آینده و خودسرهااکبر اعلمی در روزنامه اعتماد درباره پیشبینی واكنش اصولگرایان به وضعیت جدید در چهار (یا احتمالا هشت) سال آینده گفته است: طیف افراطی و رادیكال اصولگرایان به دلیل خوی و خصلت انحصارطلبانه و اصولگرایانهای كه دارند و خود را قیم مردم و صاحب انقلاب، كشور و نظام تلقی و دیگران را غیرخودی و دشمن میپندارند، در برابر شرایط جدید مقاومت كرده و به طرق مختلف به كارشكنی خواهند پرداخت و همچنان بر حذف اصلاحطلبان از قدرت اصرار خواهند ورزید و تا جایی كه بتوانند به سهم خواهی از دولت روحانی روی خواهند آورد. اما اصولگرایان عاقل و معتدل كه گروه خونی آنان با روحانی یكی است به همراهی و همكاری با دولت وی روی خواهند آورد و یقینا موقعیت آنان در مقایسه با دوران احمدی نژاد بهتر خواهد شد و از رضایتمندی بیشتری نیز برخوردار خواهند شد.
این در حالی است که ولیالله شجاعپوریان به روزنامه بهار گفته است: «تاریخ مصرف خودسرها تمام شده است». بهار در این باره نوشته است: عصر لباس شخصیها به پایان رسیده است یا نه معلوم نیست. هرچند هشت سال گذشته خبر چندانی از لباس شخصیها و خودسرها نبود اما گویا قرار است پرونده هرگونه خودسری برای همیشه بسته شود. گزارش کمیته پیگیری حوادث 22بهمن قم، حاضر شده است. گزارشی که به گفته تهیهکنندگانش اگر در صحن قرائت شود، برای همیشه پرونده «خودسری» را در ایران میبندد. اما ولیالله شجاعپوریان نماینده اصلاحطلب مجالس ششم و هفتم به «بهار» میگوید: «تاریخ مصرف لباس شخصیها به پایان رسیده است». او که تجربه تلاشهای مجلس ششم برای مبارزه با «خودسر»ها در مجلس ششم را دارد، معتقد است که شرایط امروز کشور به نحوی است که ممکن است مردم برای مقابله با خودسرها به خیابان بیایند و شورش اجتماعی رخ دهد. به همین دلیل دیگر نهادهای خاص از لباس شخصیها حمایت نمیکنند.