بسیاری افراد با بازگشت محمد رحمانیان، استاد تئاتر ایران از ونکور به تهران، گمان کردند که او برای دوره بسیار طولانی در ایران می ماند و به دنبال آن نمایش نامه خوانی و اجرای نمایش «ترانههای قدیمی» را نیز در همین راستا ارزیابی کردند. اما در این باره باید گفت، رحمانیان از آن دست هنرمندانی بود که ترجیح داد به جای سکوت و خانه نشینی در چند سال اخیر، راهی دیاری دیگر شود و در آنجا هنرش را پی بگیرد و هر زمان زمینه برای ادامه فعالیتش در ایران فراهم بود، به صحنه بازگردد.
روزگاری بر سر ماجرای «روز حسین» که ظاهراً یک سوءتفاهم بود و رحمانیان حتی برای این سوءتفاهم نیز ابراز تأسف کرد، به شدت مورد حمله قرار گرفت که البته بخشی از حملات غیرمنصفانه بود و بوی تسویه حساب با این کارگردان خوش نام را میداد؛ اما هرچند رحمانیان فراموش نکرده، به مانند چند سال پیش ناامید نیست و به آینده امید بسته، ولی هنوز مطمئن نیست که راه همواری برای استمرار فعالیتهایش در ایران باشد و همچنان تأکید دارد که کارت بلانشی حداقل برای شخص او وجود ندارد.
این استاد تئاتر، همچنان متکی بر نگاههای اصیل تئاتری است و گفتار و اصرارش بر طولانی ماندن زمان یک تئاتر ـ که نیاز به اجرای طولانی دارد ولو آن که منجر به از دست رفتن برخی مخاطبان تئاتر شود ـ نشان میدهد نمی خواهد همچون برخی هم دورههایش سراغ تئاتر تجاری رود. رحمانیان با همان نگاه اصیل، نمایش «ترانههای قدیمی» را هم روی صحنه برده که به شدت مورد توجه قرار گرفته است؛ نمایشی که همسرش مهتاب نصیرپور نیز یکی از بازیگران کلیدیاش است.
در «ترانههای قدیمی» که از تعدادی قطعات کوتاه نمایشی درباره تهران و مردم این شهر تشکیل شده و به نوعی تئاتر موزیکال با بهرهگیری از ترانههای قدیمی ایرانی است و پاساژهای نمایشی پیوند دهنده قطعات اثر به یکدیگر هستند، علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، حبیب رضایی، افشین هاشمی، علی سرابی، اشکان خطیبی، بهاره مشیری، معصومه رحمانی، سحر دولتشاهی روی صحنه میروند و در تالار شمس مؤسسه اکو به اجرا میپردازند.
این گفتوگو با محوریت محمد رحمانیان است، ولی در کنار آن، به واسطه پررنگ بودن نقش موسیقی در اجزای این تئاتر، با سامان احتشامی، نوازنده مشهور این تئاتر نیز به گفتوگو نشستیم؛ این گفت وگو پیش از تمدید یک هفتهای این نمایش که پایانش را به ۲۹ شهریور ماه موکول کرد، انجام شده است.
رحمانیان در گفتوگو با «تابناک»، ضمن یادآوری شرایطی که باعث شد تهران را به مقصد ونکور ترک کند و فعالیتهای تئاتریاش را در غربت پی بگیرد، درباره کیفیت فعالیتهایش در آنجا گفت: تصمیم گرفتم تجربیاتم را متوقف کنم؛ بنابراین، به کانادا رفتیم و همه چیز را از صفر شروع کردیم. پرورش دانشجو و نوشتن نمایشنامههای قابل اجرا، نتیجه آن زمان است که هم اکنون آن را میبینید؛ از جمله نمایشهایی که در آنجا (کانادا) کار کردیم، همین نمایشی است که دیدهاید یا خواهید دید.
وی همچنین گفت: ارتباطاتم با تئاتر ایران، نمایش نامه ایرانی و نمایش نامه فارسی زبان هرگز قطع نشد و اکنون نیز تلاش میکنم با همین اجراهای کوچک، روزنهای برای فعالیتهای بزرگتر باز کنم؛ البته هنوز مطمئن نیستم که امکان فعالیت گسترده تری باشد.
این نمایش نامه نویس و کارگردان تئاتر ایران که عامه او را با تله تئاترهایی چون «نیمکت» میشناسند و یا عامترها با فیلم «قانون» و نگارش فیلمنامهاش شناختهاند و البته برای تئاتریها، یادآور نمایشهایی چون «فنز»، «مانیفست چو»، «آواز قو» و «اسبهای سال ۵۹ هجری شمسی» است، درباره سرنوشت نمایشنامه «صدام» ـ که گفته میشود یکی از درخشانترین نمایش نامههای تاریخ دفاع مقدس است ـ یادآور شد: هنوز نمایش نامه تمام نشده و مقداری از آن مانده، چون خیلی طولانی و سخت است. شما باید درباره تاریخ معاصر بسیار با دقت بنویسید تا مشکلات تاریخیاش را کمتر نشان دهد، زیرا به هر حال یک درام است و قرار نیست همه چیز طابَق النَّعلُ بالنّعلِ تاریخ پیش برود؛ اما باید تلاش کنیم که میزان عبورمان از جریان تاریخی زیاد نباشد و برای همین اینقدر طول میکشد، به گونه ای که شاید شش، هفت ماه دیگر پایان یابد.
وی در عین حال درباره این که آیا صدام را روی صحنه خواهد برد و دومین نمایشش در ایران، خواهد بود، گفت: دومین نمایشی در کار نیست و به کانادا بازمیگردم و تا هنگامی که امکان اجرای صدام نباشد، نمایش جدیدی نخواهم داشت. بیشتر از هر چیز باید برای این کار سرمایه گذار پیدا کنم، چرا که «صدام» نیاز به سرمایه دارد. هفتاد، هشتاد بازیگر روی صحنه و دکوری که کار دارد، با این شرایط نمیشود. حتماً باید تهیه کننده پیدا کنم و مهم نیست که این سرمایه گذاری دولتی یا خصوصی باشد.
رحمانیان در پاسخ به این که اگر سرمایه گذار نمایش «صدام» مشخص شود، در جشنواره تئاتر فجر پیش روی، شاهد اجرای این نمایش خواهیم بود، تأکید کرد: ما برای جشنواره فجر، آمادگی اجرای نمایش «آرش-ساد» را داریم. البته من شنیدم که پرونده جشنواره امسال بسته و نام نمایشها اعلام شده است. به هر حال اگر امکانش بود، ترجیح میدهیم آن نمایش را اجرا کنیم، چون هم متن و هم میزانسنش آماده است و یک بار هم در خارج از کشور اجرا کردیم. البته از آغاز کار هم میدانستم همین یک نمایش را میخواهم کار کنم؛ البته این نمایش را در سال ۱۳۹۰ نیز کار کرده بودیم.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا برای بازگشت به ایران از سوی مسئولان کنونی یا مسئولان وقت چراغ سبزی دریافت کرده اید، گفت: نخیر. چراغ سبزی برای من وجود ندارد و هیچ گاه وجود نخواهد داشت. در مورد خودم میدانم که هرگز به آن معنایی که مدنظرتان است وجود نخواهد داشت، ولی به هر حال، به نظرم حضور این دوستان مغتنم بوده است. من این تالار (تالار اکو میزبان نمایش ترانههای قدیمی) را از آقای ایوبی گرفتم؛ یعنی در جایی که تالارهای دیگر امکانش نبود که همکاری کنند، اجازه دادند در این تالار کار کنیم. آن زمان هنوز حکمی به معاونت وزیر و رئیس سازمان سینمایی نداشتند و مدیر مؤسسه اکو بودند.
در کانادا به شدت حوادث تئاتر اینجا را دنبال میکردم. برای همین اکو برایم جالب بود و دیدم چند جلسه نمایش نامه خوانی بسیار درخشان در این مجموعه گذاشته شد. در اینجا محمد چرمشیر، حمید امجد، علیرضا نادری نجف آبادی و علیرضا استاد محمد نمایش نامه خوانی کردند و با استقبال بسیاری نیز روبه رو شد. این خبر بسیار خوبی برای من بود، زیرا مرکزی که به نظر، مرکز تئاتری آنچنانی نیست، برای تئاتر گام بلندی برداشته و به گونه ای شده که پس از هشت سال، حمید امجد بیاید و یک نمایش نامه بخواند. برای همین، از این نظر خوشحال بودم که با این مؤسسه کار میکنم.
رحمانیان با دفاع از زمان دو ساعته نمایش «ترانههای قدیمی»، آن را به اندازه دانست و تأکید کرد: نمایش بیست دقیقهای هم داریم. من خودم نمایش پانزده دقیقه ای دارم که آقای افشین هاشمی آن را اجرا کرده است؛ اما بستگی دارد که چه نمایشی و در چه موقعیتی، چه میزان زمان میبرد. نمایش صد دقیقهای هم میتواند وجود داشته باشد، نمایش پنجاه دقیقهای هم میتواند وجود داشته باشد. اگر بخواهیم «سفر دراز روز در شب» آقای (یوجین) اونیل را که نمایش مورد علاقه من است، اجرا کنیم، دست کم شش ساعت زمان میبرد، یعنی هر دو ساعت باید یک آنتراکت بدهیم و دو آنتراکت در میانه نمایش میخورد. در همه جای دنیا هم اجرا میشود و تماشاگر هم از سر و کولش بالا میرود.
رحمانیان درباره این که آیا بیننده ایرانی کشش نمایش چند ساعته را دارد، گفت: شما اجازه دادید که برای تماشاگر ایرانی چنین نمایشی اجرا کنند و اجرا کردید تا ببینید کشش دارد یا ندارد. ما شبی هفتاد تا هشتاد تماشاگر روی زمین (نشسته در کف سالن) داریم. نمایشها خودشان زمان خودشان را تعیین میکنند. زمانی که میخواستم «صدام» را بنویسم، گمان نمیکردم اینقدر زیاد شود، ولی زیاد شد، چون موضوع و مضمون بسیاری داشت. «دایره گچی قفقازی» برشت زیر سه ساعت امکان ندارد کار کرد و هملت را با بهترین ریتم جهان نیز زیر سه ساعت امکان ندارد بتوانید کار کنید و بسیاری از نمایشهای بزرگ جهان بین سه تا چهار ساعت طول میکشد. حالا به گونه ای شده که تئاتر شهر، تئاتر صد دقیقهای است که اصلاً بد نیست و خیلی هم خوب است.
ضمن آن که شما را به دعوت میکنیم به تماشای گفت و گوهای «تابناک» پیرامون این تئاتر و قطعات موسیقی اجرا شده توسط «سامان احتشامی»، متن کامل گفت و گوی «تابناک» با «محمد رحمانیان» و همچنین گفت و شنود «تابناک» با «سامان احتشامی» پیانیست چیره دست کشورمان را در اینجا بخوانید.