انتشار خبر دستگیری یک خواننده زیرزمینی با وعده ضمنیِ برخورد با دیگر خوانندگان زیرزمینی، این پرسش را پیش روی گذارده که آیا برخورد قهری در سالهای اخیر، تجربه موفقی در برخورد با گروههای زیرزمینی موسیقی بوده یا به ضرر موسیقی، فرهنگ و در یک کلام، مصالح کلان کشور تمام شده است؟
به گزارش «تابناک»، موسیقی زیرزمینی در کشورمان، پدیدهای با دستکم دو دهه پیشینه در کشورمان است؛ جریانی که با تکنولوژی پیش رفته و به نقطهای رسیده که توقفش نیازمند توقف ورود برخی فناوریها و ابزارها به بازارهای ایران است و به تعبیری دیگر، تولید موسیقی خارج از فضای رسمی تصویب اشعار در وزارت فرهنگ و ارشاد، ضبط در استودیو و ارائه برای اخذ مجوز امری عادی شده که هیچ خوانندهای ابایی از آن ندارد.
در دورهای این کار میتوانست هزینههای بالایی برای یک خواننده رسمی داشته باشد؛ اما به مرور زمان حتی خوانندگان شاخص نیز به مناسبتهای گوناگون آهنگهایی را به مناسبتهای گوناگون ثبت و منتشر کردند که با توسعه فضای اشتراکگذاری نظیر شبکههای اجتماعی، این رویه سرعت بیشتری نیز به خود گرفته و عملاً نمیتوان حدس زد که یک قطعه موسیقی با گرفتن مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد منتشر شده یا خواننده و نوازنده اثری را ضبط کرده و ترجیح دادهاند غیررسمی منتشر کنند.
شکلگیری پدیدههایی نظیر ساندکلود نیز اساساً پخش موسیقی را متحول کرده و برخی از گروههایی که هم اکنون توانستهاند مخاطبان چشمگیری به دست آورند، نخست با انتشار برخی قطعاتشان در این شبکهها، توانستند دهها هزار شنونده را در مقطع کوتاه زمانی به دست آورند و سپس با انتشار آلبوم رسمی و برگزاری کنسرتهایی در داخل و خارج از ایران، جایگاه تثبیت شدهای از آن خود کنند و بنابراین تولید موسیقی در فضای غیربروکراتیک با مقبولیت نسبی از سوی مخاطبان حوزه موسیقی همراه شده است.
در این میان در کنار موسیقیهای کلاسیک و سنتی که در فضای غیررسمی منتشر میشود، موسیقیهای نه چندان ارزشمندی نیز ـ چه به لحاظ محتوای اشعار و چه به لحاظ ساختار موسیقیایی ـ انتشار مییابد که مخاطب خاص خود را دارد و گروههای جوان که شناخت جدی از موسیقی ندارند، به این سبک موسیقیها روی میآورند.
چنین میشود که در کنار برخی از خوانندگان و نوازندگان شاخص دارای موسیقی فاخر که از دل همین موسیقی زیرزمینی به فضای رسمی راه مییابند، برخی خوانندگان دارای موسیقی نازل نیز رشد میکنند و جوانانی همچون «امیرحسین مقصودلو» معروف به «امیرتتلو» نیز فرصت ارائه موسیقی فست فودی پیدا میکنند و در اتفاقی عجیب، عدد لایکهای صفحه هوادارانشان در صفحه فیس بوک از نیم میلیون میگذرد؛ «تتلو» البته تنها نیست و صدها چون او با چنین فضایی روبهرو هستند.
سوای اینکه گروهی از جوانان موسیقیهای سنتی، کلاسیک و حتی موسیقی زج و بلوز، ساختاری منسجم را به عنوان موسیقیهای سرگرم کننده مورد توجه قرار نمیدهند و این امر عمیقاً متوجه عملکرد ضعیف مسئولان ادوار گوناگون نهادهای فرهنگی به ویژه رسانه ملی در ترویج موسیقی فاخر ایران است، آنچه مسلم است، سوابق نشان داده برخورد قهری با موسیقیهای «خالتوری» کوچکترین حاصلی ندارد، به ویژه آنکه حتی دیگر استودیوی زیرزمینی نیز معنای خود را از دست داده و همان گونه که اشاره شد، تکنولوژی آنقدر توسعه یافته که هر شخصی در خانهاش میتواند با اندک آشنایی به موسیقی، قطعه مورد علاقهاش را بسازد و منتشر نماید.
همین خواننده زیرزمینی سال ۱۳۸۷ نیز در آغاز ورود به ایران دستگیر شد که اتفاقاً
«تابناک» نخستین رسانهای بود که به انتشار خبر این ماجرا منضم به نقدی جدی پرداخت و پس از این نیز این خواننده اعلام کرد برای همیشه از موسیقی خداحافظی کرده؛ اما به محض خروج از ایران، دوباره شاهد فعالیت این خواننده بودیم و حال با گذشت پنج سال، این اتفاق تکرار شده و احتمالاً چند سال بعد آنقدر این پدیده فراگیر خواهد شد که همین دستگیریها نیز صورت نمیپذیرد و سرانجام اقدامات ریشهای در این زمینه در دستور کار قرار خواهد گرفت. بیگمان برخورد کنونی، تنها به سود این اشخاص خواهد بود که خود را بیش از پیش یک خواننده مهم (!) در فضای موسیقی مطرح کنند.
در این میان، شاید بهتر باشد در گذر پرشتاب روزها و ماهها و سالهایی که میکروفنهای حرفهای را در خانههای بسیاری از مردم برده و عملاً منازل بسیاری از مردم عادی نیز دارای یک استودیو شده و توقف ضبط و انتشار موسیقیهای بیرون از ساختار رسمی توقفناپذیر است، درصدد برآمد تا سطح فرهنگ و درک موسیقیایی جوانان بالا برود تا دستکم در دهه آینده، مخاطبان جوان بزرگان موسیقی در قید حیات کشورمان یک چندم خالتوریها نیز نباشد.