نشست «خشونت خانگی» به همت پایگاه تحلیلی- خبری مهرخانه و با حضور مجید ارجمندی؛ رئیس اورژانس اجتماعی کشور، دکتر سید حسن حسینی؛ جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ولیلی ارشد؛ مددکار اجتماعی و مدیرعامل مرکز گذری نگهداری از زنان آسیبدیده اعتیاد (خانه خورشید) برگزار شد.
به گزارش مهرخانه، در ابتدای این نشست ارجمندی رئیس اورژانس اجتماعی کشور در خصوص آمار و ارقام وضعیت «خشونت خانگی» اظهار داشت: سازمان بهزیستی از سال 76 ورود جدی به بخش آسیبهای اجتماعی داشته و ما در قسمت بهزیستی زنان آسیبدیده را به عنوان افرادی که به کار روسپیگری اشتغال داشتند، مدنظر قرار دادیم. امروزه افزایش دختران فراری و آسیبهایی که در رابطه با زنان پیش میآمد، سازمان بهزیستی ساختار خود را تغییر داده و دفتری به اسم دفتر «امور آسیبدیدگان اجتماعی» را تأسیس کرد.
آمار خشونت خانگی خیلی زیاد است
وی با بیان اینکه در این دفتر هدف اولیه حمایت از زنان و دختران است، ادامه داد: در حال حاضر حدود 75 تا 80 درصد مراجعین ما دختران مجرد و زنانمتأهل هستند که مورد خشونت خانگی قرار گرفتهاند. با راهاندازی این دفتر قاعدتاًهر کدام بهواسطه بحرانهایی که داشتهاند، مراجعهشان به ما تسهیل شد و بر اساس اطلاعات و آماری که به دست ما رسیده نشان داده شده که آمار خشونت خانگی خیلی زیاد است.
ارجمندی تصریح کرد:البته ما در خصوص خشونتهایی که علیه زنان صورت میگیرد،فعالیتهای مختلفی صورت دادهایم که در مرحله اول اورژانش اجتماعی را راهاندازی نمودیم.
تهیه آمار خشونت خانگی کار سختی است
وی در ادامه افزود: تهیه آمار خشونت خانگی کار سختی است؛ چراکه خشونت علیه دختران و مادران و زنان یک طیف گسترده است. البته همه کسانی که به ما مراجعه میکنند از شرایط زندگی خود به تنگ آمده و به نوعی از رفتار پرتنش خانواده فرار کردهاند. البته هستند کسانی که از آزار و اذیت همسران خود به تنگ آمده و به ما مراجعه کردهاند که با در نظر گرفتن این موارد، آمار گستردهتری را شامل میشود.
ارجمندی به ارائه آمار سال گذشته اورژانس اجتماعی در خصوص خشونت خانگی پرداخت و گفت: سال گذشته افرادی که خاص آزار و خشونت به ما مراجعه کردند تعدادشان در حدود 316 نفر بود؛ اما میدانیم این رقم نمایانگر تعداد واقعی نیست و مطمئناًخیلی بیش از این ارقام است و مابایستی بابت بررسی آمار، پیگیریهای جدیتری انجام دهیم.
وی بیان داشت: حدود 45 هزار نفر از کسانی که سال گذشته به اورژانس اجتماعی مراجعه کردند، مشکلات دیگری داشتند که شامل خشونت هم میشد. پبرو همین مسائل، سازمان بهزیستی خانه سلامت را راهاندازی کرد که سال گذشته حدود 396 نفر پذیرش داشته است؛ همینطور مرکز زنان آسیبدیده را تأسیس کردیم که از زنانی که به نحوی دچار آسیبهای اجتماعی شده و مورد تعرض قرار گرفتهاند، نگهداری میکند و در سال گذشته نزدیک به748 نفر ساماندهی شدهاند.
خشونت علیه زنان فقط مختص کشورهای در حال توسعه نیست
رئیس اورژانس اجتماعی کشور با بیان اینکه خشونت علیه زنان فقط مختص کشورهای در حال توسعه نیست و در همه کشورها وجود دارد، اظهار داشت:بیشتر زنانی که به ما مراجعه میکنند، مورد خشونت جسمی قرار گرفتهاند؛یعنی مراجعین ما قسمت واضح و مشخص آسیبها هستند وگرنه خشونتهای جنسی وکلامی نیز وجود دارد که باید از طریق فرهنگسازی روی آنها کار شود و تعداشان هم فکر نمیکنم کم باشد.
وی تصریح کرد: برای جمعآوری آمار و پژوهش در زمینه خشونت خانگی سال گذشته طرحی را شروع کردیم تا بتوانیم کارهایمان را هدفمندتر کرده و برنامههایمان را در واقع بهتر انجام دهیم و بتوانیم در هزینههایمان صرفهجویی کنیم؛ به همین خاطر بخشی را به عنوان رصد آسیبها راهاندازی نمودهو برای شناسایی و رصد از متخصصین مختلف که شامل 20 نفر بودند دعوت کردیم. به واسطه استفاده از نظر این کارشناسان آسیبها را اولویتبندی کردیم.
خشونت خانگی؛ سومین آسیب اجتماعی کشور
ارجمندی ادامه داد: بر اساس این رصد اولین آسیب ما اعتیاد بود؛ بعد کودکآزاری و قسمت سوم خشونت خانگی و زنان آسیبدیده که متخصصین به نتیجه رسیدند بایستی روی آن کار شود. پس از آن قرار شد همکاران مقدمات کارهای پیشگیرانه را انجام دهند، ولی متأسفانه کار به انجام نرسید؛چراکه نیاز به بودجه تحقیقاتی بود و در همین حد باقی ماند.
وی با بیان اینکه سازمان بهزیستی قصد داشت در رصد آسیبها عوامل خطرساز را شناسایی کرده و برنامههای محافظتی ارائه دهد، افزود: ما قصد داشتیم نتیجه این تحقیقاتمان را به مسئولین ارائه دهیم و بگوییم که اگر قرار است خشونت خانگی علیه زنان و دختران صورت نگیرد، این عوامل محافظتی باید باشد و این هم عوامل خطر است که متأسفانه این کار در همان قسمت ابتدایی باقی ماند و جزو کارهایی است که سازمان باید انجام دهد.
در ادامه نشست دکتر حسینی در رابطه با ارزیابی خود از تحقیقات دانشگاهی مربوط به خشونت خانگی تصریح کرد: من به عنوان یک استاد دانشگاه و آسیبشناس که آشنایی کامل با بهزیستی دارم به این موضوع نگاه میکنم. بحثی که وجود دارد بحث خشونت به طور عام در هر جامعهای و بعد خشونت به صورت خاص نسبت به زنان و خشونت نسبت به زنان در محیط خانوادگی است.
وی با بیان اینکه ایران به یک جامعه خشن تبدیل شده است، گفت: ما وقتی پروندههای قضایی ایران را مورد بررسی قرار میدهیم متأسفانه با توجه به مقیاس نسبی با جمعیت کشورمان، باید بگویم که یک جامعه خشن هستیم؛ به عبارت دیگر وقتی ردیفهای قابل ملاحظه و آماری که را در قتل عمد، درگیریها و خشونتهای فیزیکی وجود دارد که منجر به تشکیل پروندههای قضایی شده و آن پروندهها به پزشکی قانونی ارجاع داده میشود و پزشکی قانونی رأی صادر میکند را نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که جامعه خشنی داریم.
آمار خشونتهای سمبلیک هم در جامعه ما کم نیست
حسینی وجود خشونتهای سمبلیک را به عنوان مشکل دیگر جامعه امروز ایران عنوان کرد و گفت: در کنار این پروندههای قضایی،آمار خشونتهای سمبلیک هم در جامعه ما کم نیست؛ وقتی که در شهرهای ایران رانندگی میکنید از طرف هموطنانتان که در کنار شما رانندگی میکنند امنیت ندارید،سبقت بیمورد، بوق زدن و...نیز به نوعی خشونت به خرج دادن است؛ یعنی هر وقت انسانها از منطق گفتگو دور شویم و از ابزارهایی غیر از یک گفتگوی منطقی استفاده کنیم،چه در کلام و چه در رفتار؛ دست به خشونت زدهایم.
به گفته وی این خشونت در جامعه انسانی وجود دارد و ربطی به جوامع توسعهیافته و در حال توسعه ندارد.
این استاد دانشگاه بیان داشت: یکی از مواردی که در جامعه ما میتواند خشونت را تبیین کند، ذاتی بودن خشونت به لحاظ این است که وجهی از وجوه انسان وجه حیوانی بودن ماست. همه حیوانات در موجودیت خودشان خشونت دارند؛لکن این خشونت را در موقعیتهای خاصی استفاده میکنند. ما انسانهااز طریق فرهنگ توانستهایم پتانسیلهای طبیعی خود را کنترل کنیم.
وی ادامه داد: خشونت انسانی همانطور که میتواند در ردیف خشونتهای حیوانی باشد، به تدریج توسط فرهنگ کنترل شده است؛لکن در بعضی جاها افزایش داده شده و در بعضی جاها کنترل میشود.
چرا زن نسبت به مرد بیشتر مورد خشونت، بهخصوص کلامیو فیزیکی، قرار میگیرد؟
حسینی با طرح این سؤال که باید دید چرا در مجموعه فرهنگها ازجمله فرهنگ ما زن نسبت به مرد بیشتر مورد خشونت، بهخصوص کلامیو فیزیکی قرار میگیرد؟، بیان داشت:این برمیگردد به اینکه ببنیم سیستمهای اجتماعی ما به خصوص در بخش معیشت انسانی یعنی اقتصاد اعم از تولید، توزیع و مصرف،چگونه بوده است؟؛ در طول سالهااین مردان بودهاند که حاکمیت بیشتری داشتهاند،در جامعه شکار، ماهیگیری و بعد در جامعه کشاورزی؛ این امور بهعلاوه قدرت جسمی بیشتر مرد، دست به دست هم داده تا به صورت تاریخی مردها در حوزه فرهنگی موجودات قدرتمندتر و زنان جنس دوم باشند.
وی تصریح کرد: بعد از گسترش شهرنشینی بهتدریج زن از محیط کشاورزی و دامداری رها میشود و به محیط صنعتی میآید؛ در محیط صنعتی کار زن اهمیت بیشتری پیدا میکند؛یعنی در کارخانههای ریسندگی و صنایع خرد بیشتر کودکان و زنان به کار گرفته میشدند؛ چراکه ظرافت فکری و بدنی بیشتری دارند. وقتی زن وارد محیط کارخانه میشود، همچنان آن رابطه سنتی به لحاظ قواعد و مقررات برقرار است؛ به همین دلیل از قرن 19شاهد هستیم که یک عده از مهندسین روشنفکر که در برخی کارخانهها کار میکنند،در مورد شرایط بد کاری زنان و کودکان صحبت کردهاند.
حسینی ادامه داد: در آن دوره زنان بسیار مورد خشونت و آزار و اذیت شوهران کارگر خودشان قرار داشتند؛ یعنی ازدواجهایی که در زندگی شهری رخ میداد، به خشونت علیه زنان دامن میزد و همین امر باعث میشد در قسمتی از نرمافزار فرهنگ؛یعنی قانونگذاری،تغییر و تحولاتی صورت گیرد.
تأثیرات فرهنگ مدرن در افزایش خشونت بر علیه زنان
وی به تأثیرات فرهنگ مدرن در افزایش خشونت بر علیه زنان اشاره کرد و گفت: وقتی ما وارد فرهنگ مدرنمیشویم، اجزای فرهنگ مدرن فکر را تغییر میدهد؛در واقع آن چیزی که امروز وجود دارد و 50 سال پیش وجود نداشته، تغییری است که در ذهنیت زنان جامعه ما مقدم بر مردان جامعه پیش آمده است.
حسینی بیان داشت: در سال 1353 مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، در روستاهای جنوب خراسان تحقیقی انجام دادو در آن تحقیق، محققین از زنان روستایی پرسیدند که آیا شوهرتان شما را کتک هم میزند؟؛ این زنان در جواب بعد با تعجب نگاه میکردند و میگفتند اگر شوهرمان ما را کتک نزند که دوستمان ندارد.در واقع این یک قالب فرهنگی است؛ یعنی غیرت و علاقهمندی شوهر موجب این میشود که دستش را بالا ببرد و محکم در گوش همسرش سیلی بزند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: این در واقع برساخت ذهنی آن زمان جامعه است.
وی در ارزیابی خود در خصوص انواع خشونت تصریح کرد: اگر بخواهیم خشونت علیه زنان را به خشونت کلامی، فیزیکی، اقتصادی، جنسی و... تقسیم کنیم، قطعاً خشونتهای کلامی، فیزیکی و اقتصادی هنوز برای زنان جامعه ما بیشتر از جوامعی نظیر کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد. لکن اگر میزان پروندههای مراجعه به مشاورین اجتماعی درکشور اسکاندیناوی، بلژیک و یا فرانسه را نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که در این کشورها شاید خشونت از این سطحی که در کشور ما وجود دارد عبور کرده و سطوحش متفاوت شده است.
کسی که یک سیلی بخورد خیلی کم اتفاق میافتد که بخواهد به مراکز مداخله در بحران مراجعه کند
حسینی ادامه داد: 320 زنی که برای خشونتی که بر علیهشان وارد شده به اورژانس اجتماعی مراجعه کردهاند، کسانی هستند که به درماندگی رسیدهاند؛ وگرنه کسی که یک سیلی بخورد خیلی کم اتفاق میافتد که بخواهد به مراکز مداخله در بحرانمراجعه نماید و به اصطلاح از آبروی خودش بگذرد.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه ورود مدرنیته چقدر میتواند در میزان و نوع خشونت علیه زنان تأثیرگذار باشد،گفت: تحقیقات من و پایاننامههای دانشجویی به خصوص در استانهای مرزی مثل ایلام و خوزستان نشان میدهد که قطعاً جامعه سنتی و عشایری ما همچنان با پایبندی به ارزشها و باورهای سنتی خودشان است و حتی بخشی از خودکشیها و خودسوزیها که در این مناطق رخ میدهد، به دلیل همان عارضه فرهنگی است که میان سنت و مدرنیته در جریان است.
افزایش میزان خشونت تحتتأثیر فرآودههای فرهنگی جامعه مدرن است، ولی تنها علت نیست
این استاد دانشگاه اضافه کرد: افزایش میزان خشونت تحتتأثیر فرآودههای فرهنگی جامعه مدرن است، ولی نمیتوان تنها این مورد را علت دانست؛به اعتقاد من علت افزایش خشونت، عقبافتادگی مردان جامعه ما نسبت به ایدههای مدرن است.درحقیقت یک پیامیمیآید؛ من و شما در معرض این پیام هستیم. شما چون در موقعیتی هستید که این پیام به نفع شماست، آن را دریافت میکنید، ولی من در موقعیتی هستم که اصلاً این پیام را نمیگیرم.الان جامعه ما در وضعیتی قرار دارد که زن برای خودش یک موقعیت جدیدی تعریف کرده و جامعه مردان در پذیرش آن مقاومت میکند.
وی افزود: این مقاومت اولاً در محیط خانوادگی وجود دارد و حتی در تربیت فرزندان خود را نشان میدهد.
به اعتقاد این استاد دانشگاه این یک نوع تبعیض است که در جامعه ما صورت میگیرد و ما دچار یک نوع تأخر فرهنگی میان زنان و مردان جامعهمان هستیم.
وی بیان داشت: درحقیقت یک پیام فرهنگی که وارد کشور میشود از طرف زنان مسلمان، روشنفکر و سکولار جامعه ما پذیرفته شده، ولی از طرف مرد سکولار یا مذهبی ما پذیرفته نمیشود وبه اعتقاد من همین امر موجب بالارفتن خشونت در محیط خانوادگی شده است.
خشونتی که بر زنان در جامعه ما وجود دارد، پنهان است
پس از آن لیلی ارشد،مددکار اجتماعی و مدیرعامل مرکز گذری کاهش آسیب اعتیاد زنان (خانه خورشید)، به ارزیابی خود از وضعیت خشونت خانگی در جامعه ایران پرداخت و اظهار داشت: متأسفانه در جامعه ما بسیاری از زنان که ممکن است مورد خشونت عاطفی، روانی، اقتصادی، جنسیو فیزیکی قرار گیرند،به مراکز مربوطه مراجعه نمیکنند؛ یعنی واقعاً تا جایی که کارد به استخوانشان نرسد ترجیح میدهند که این مسئله در چارچوب خانه بماند.
وی با بیان اینکه خشونتی که بر زنان در جامعه ما وجود دارد پنهان است، افزود: یک بخشی از این خشونت در خانواده از طرف پدر، برادر یا همسر بر زن وارد میشود، ولی زناندر زندگی اجتماعی نیز این نوع خشونت را تجربه میکنند.
ارشد تصریح کرد: در جوامع توسعهیافته نیزآمار خشونت علیه زنان کم نیستو هستند مردانی که همسرانشان را تا حد سقط جنین میزنند و یا حتی آنها را میکشند،ولی تفاوتی که وجود دارد این است که در آن جوامع آماری وجود دارد که ما میتوانیم به آن استناد کنیم، ولی در کشور این آمار وجود ندارد و در نهادی ثبت نمیشود.
عدم کسب مهارتهای لازم برای زندگی زناشویی؛ عامل اصلی افزایش خشونت علیه زنان
این مددکار اجتماعی عدم کسب مهارتهای لازم برای زندگی زناشویی را عامل مهم افزایش خشونت علیه زنان دانست و گفت: باید پرسید که چرا بعد از یک مدت کوتاه زوجین به جایی میرسند که در ارتباط زناشوییشان، اعمال خشونت میکنند و زن مجبور به ترک خانه میشود؟؛ به اعتقاد من این امر به عدم کسب مهارتهای لازم برای زندگی زناشویی برمیگردد.
ارشد بیان داشت: بسیاری از جوانان ما مهارتهای تصمیمگیری، ارتباط مؤثر، حل مسئله ومسئولیتپذیری را ندارند؛یعنی در کنار همه درسهایی که بچههای ما در دبیرستان و دانشگاه میگذرانند، شیوههای همسرداری و فرزندپروری آموزش داده نمیشود؛ به خصوص که در حال حاضر با نداشتن مهارتهای مذکور مصرف مواد محرک و توهمزا مثل شیشه نیز افزایش پیدا کرده و سبب بسیاری از خشونتهای خانگی میشود.
وی ادامه داد: علاوه بر ایجاد شغل و کسب درآمد مناسب، ما نیاز به آموزش از طریق رسانه ملی یا سایر رسانهها و یاآموزش منظم در دوران تحصیل داریم تا جوانان یاد بگیرند که چطور میتوانند در کنار هم حتی با داشتن نظرات متفاوت زندگی کنند و متأسفانه ما هرگز تکنیکهای لازم را به جوانان ارائه نمیدهیم.
عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان بیان داشت: انجمن حمایت از حقوق کودکان خط تلفنی به شماره 42152 دارد که وقتی ما با مادرانی کهکودکانشان را مورد خشونت قرار دادهاند، صحبت میکنیم، این مادرانبا گریه حرف میزنند و اعتراف میکنند که دیشب من بچهام را کتک زدم ولی میگویند که منکار دیگری بلد نبودم؛ من این را میدانم که زدن بد است، ولی چیزی را که سالها دیدهاماجرا میکنم.
وی افزود: من فکر میکنم برای رفع این تعارضات باید یک مقداری به فرهنگ صلح، گفتگو و پذیرش نزدیکتر شویم و به فرزندانمان همسری و والدی بیاموزیم؛چراکه در هر صورت این زن دکتر و مهندس هم که بشود، باز باید مسئولیتهای همسری و مادری در خانه را داشته باشد.
در جوامع صنعتی سازمانهای مردمنهاد در زمینه مقابله با خشونت علیه زنان همواره جلوتر از دولت حرکت میکنند
دکتر حسینی با طرح این مسئله که در جوامع صنعتی سازمانهای مردم نهاد در زمینه مقابله با خشونت علیه زنان همواره جلوتر از دولت حرکت میکنند، وارد بحث شد و ادامه داد: سازمان بهزیستی ما یک واحد کوچکاز آن سازمانهای حمایتی است که در جوامع صنعتی وجود دارد؛ به عبارت دیگر در آن جوامع وقتی کودکیبه مدرسه میرود از همان ابتدا در صفحه اول دفتر کار هفتگیاش، مشخصاتش نوشته میشود و زیر آن دو شمار تلفن است که یکی از آنها شماره تلفنی است که اگر در خانه مورد خشونت قرار گرفت،میتواند از طریق آن مددکار اجتماعی مدرسه را مطلع کند، ولی ما کل تلاشمان در این جامعه راهاندازی اورژانس اجتماعی در سازمان بهزیستی بوده است که از سال 76 لنگان لنگان کار خود را شروع کردهتا به مباحث خشونت راه پیدا کند.
وی افزود: شما در جوامع صنعتی مؤسسات غیردولتی را میبینید که نسبت به این مسایل اجازه ورود دارند و زنان به راحتی به آنها مراجعه میکنند؛ مثلاً در بلژیک، فرانسه و آلمان انجمنهایی هستند که وقتی یک زن کتک میخورد قبل از اداره بهزیستی به این انجمنها پناه میبرد و آنها به او پناه میدهند، برایش وکیل میگیرند با شوهرش صحبت میکنند و همه این اقدامات برای این است که میزان اختلافات به حداقل برسد.
زوایای پنهان افزایش امکانات مقابله با خشونت علیه زنان
این جامعهشناس به زوایای پنهان افزایش امکانات مقابله با خشونت علیه زنان اشاره کرد و گفت: البته آن طرف قضیه را نیز باید دید؛ به عبارت دیگر شما هرچه بیشتر امکانات ایجاد کنید در واقع توقعات جامعه بالاتر رفته و اگر امروز ما 320 نفر در طی یکسال مراجعهکننده داریم،در صورت گسترش امکانات تعداد مراجعین به 320 هزار نفر خواهد رسید.
وی اضافه کرد: یکی از دلایل مخفی نگه داشتن خشونت و تحمل کردن آن به خصوص در رابطه با خشونتهایی از نوع خانوادگی کهنسبت به زنان وارد میشود، مسایل فرهنگی است؛یعنی آبروریزی نکنیم؛ بخش دوم این است که پس از مراجعه تا چه میزان به کار این افراد رسیدگی میشود و تا چه میزان و در چه مواردی حمایت خواهند شد؟
حسینی به تجربیات خود در رابطه با خشونتهایی که منجر به فرار دختران میشود اشاره کرد و افزود:سالها قبل بحث دختران فراری که ناشی از خشونتهای خانوادگی است را بررسی کردم. در بعضی موارد ما با خانواده دختری که در دسترس بهزیستی قرار گرفته بود صحبت میکردیم میگفتند این که از خانه فرار کرده آبروی ما رفته است؛ یعنی خانواده با توجه به ذهنیتی که دارد حاضر نیست دختر یا همسرش را در خانه بپذیرد و اینها پیامدهای خشونت است که خشونت را بازتولید میکند.
این آموزش باید بیشتر مورد خطابش جامعه مردان باشد
حسینی نیز خاطرنشان کرد: به اعتقاد من این کلمه همسری خوب استفاده نشده است؛ قطعاً یکی از راههای ناهمسری میتواند آموزش باشد، ولی به نظر من این آموزش هم باید بیشتر خطابش جامعه مردان باشد؛ به هر صورت ما به لحاظ تاریخی در یک جامعه مردسالار بودهایم و در حال حاضر جامعه زنان آن با توجه به امکانات ارتباطی که پیدا شده از طرق کتاب، رادیو، تلویزیون، اینترنت و... به انواع و اقسام اطلاعات دسترسی دارند و شما وقتی پیام را بگیرید ذهن شما راجع به آن پیام به عنوان یک انسان کار میکند.
این جامعهشناس افزود: من به عنوان کسی که خیلی زیاد با پروندههای طلاق روبهرو بودهام،معتقدم بخشی از طلاق و نارضایتی زناشویی ناشی از ناهماهنگ حرکت کردن زن و شوهر است؛ یک دختر و پسر با یک تفاهم نسبی مناسبی در زندگی با هم ازدواج میکنند، ولی در طول زندگی زناشویی اگر از دو منبع مختلف فرهنگی بهرهمند شوند، خود به خود تفاوت اندیشهای پیدا میکنند؛تفاوت اندیشهای آنها چه در مصارف خانوادگی باشد، چه در مهمانی رفتن، چه در روابط جنسی و....؛ به تدریج برای آنها مشکل ایجاد خواهد کرد.
علل مربوط به خشونت خانگی و تغییر این علتها
در ادامه نشست رئیس اورژانس اجتماعی کشور در رابطه باعلل مربوط به خشونت خانگی و تغییر این علتهاعنوان کرد: یکی از عواملی خشونت خانگی این است که به گفته خانم ارشد و دکتر حسینی مردان ما هنوز به سطح تغییرات مورد نظر نرسیدهاند؛ اگر این تغییرات همزمان و مساوی باشد، آن نقشها و تغییرپذیری نقشها در جامعه مشخص میشود.
ارجمندی ادامه داد: ما در سالهای گذشته جلساتی را با قوه قضائیه در ارتباط با افرادی که نسبت به زنانشان خشونت میکنند، داشتهایم و معتقد بودیم که باید کاری برای آنان کرد. زنانی که در اثر خشونت به دادگاه مراجعه میکردند، همسرانشان به زندان محکوم میشدند ولی بعد از اینکه از زندان بیرون میآمد اولین کاری که میکردند تشدید خشونت بود؛ به همین خاطر نبودن حمایتهای اجتماعی خاص باعث میشود زنان کمتر خشونت بر علیه خود را مطرح کنند.
وی بیان داشت: سازمان بهزیستی هنوز در این ارتباط نوپاست و ما حتی قوانینی در این خصوصنداریم که از این جریان حمایت کند؛ حتی خانوادهها هم مطرح میکنند که وقتی رفتی به خانه شوهر باید بروی و زندگی کنی.
وجود محرکهای فراخوان خشونت در کشور
رئیس اورژانس اجتماعی وجود محرکهای فراخوان خشونت در کشور را به عنوان عامل دیگر معرفی کرد و افزود: محرکهای فراخوان خشونت در کشور ما خیلی زیاد است؛ همین الان اگر به یک سری از ترانههای خوانندهها مراجعه کنید، میبینید که خشونت نسبت به زنان را ترویج میکنند و حتی جوانان ما در معرض این اتفاق هستند و الان جوانی که قرار است ازدواج کند دقیقاً برایش جا میافتد که از نظر فرهنگی حتی خشونت میتواند صحیح باشد.
ارجمندی ادامه داد: در سال 2005 سازمان ملل یکی از عواملی را که برای رفع خشونت علیه زنان مطرح کرده بود،آموزش به مردان میدانست؛ ما با توجه به اطلاعاتی که خودمان داریم به این نتیجه رسیدیم کهمردان نقش مهمیدر رفع خشونت علیه زنان دارند و قاعدتاً اینها باید در آموزش مدنظر قرار گیرد و البته باید به این مهم نیز توجه کنیم که خانوادههادر اینکه دختر و پسرهایشان را در چه شرایطی تربیت میکنند، نقش بسیار مهمی دارند.
ارجمندی خاطرنشان کرد: همکاران ما در درجه اول تلاش میکنند که خانواده سازش داشته باشد، اما اگر نشد باید به طلاق به عنوان بهترین گزینه رأی داده شود. در ده علت اول طلاق که در سازمان مورد بررسی قرار گرفته است، علت اول اعتیاد است و بعد خیانت همسر.
باید نقش قوانین در حوزه کاهش خشونت علیه زنان را پررنگ کنیم
ارشد در ادامه با بیان اینکه ما باید نقش قوانین در حوزه کاهش خشونت علیه زنان را پررنگ کنیم، تصریح کرد: ما نیازمند تغییر برخی از قوانین به نفع زنان هستیم.
ارشد ادامه داد: زنان ما از شبکههای صدا و سیما چیزهایی را یاد میگیرند که در زندگیشان تأثیر میگذارد؛ این زن وقتی در خانه است آموزشهایی را از این طریق میآموزد که شوهرش از این آموزشها بیبهره است و وقتی همسرش در این خصوص با او صحبت کرده و مواردی را یادآوری میکند، متوجه حرفهای او نمیشود، از او عصبانی شده و با او مقابله میکند.
مدیرعامل خانه خورشید در رابطه با وضعیت قوانین مربوط به خشونت علیه زنان بیان داشت: وقتی حضانت فرزند من بدون اینکه شرایط در نظر گرفته شود به پدر یا جد پدری او سپرده میشود؛ یا مثلاً وقتی مادری از درآمد خود برای فرزندش حسابی باز میکند تا قبل از 18 سالگی این فرزند، تنها پدر میتواند از این حساب برداشت نماید؛یعنی اینکه برخی قوانین ما، مادر و زن را نادیده میگیرد.
ارتباط میان اعتیاد و خشونت علیه زنان
دکتر حسینی در ادامه در خصوص ارتباط میان اعتیاد و خشونت علیه زنان گفت: آمار ارائهشده از اعتیاد در جامعه ما در بهترین حالتیک میلیون و 350 هزار نفر معتاد است که در این میان 65 درصد متأهل هستند؛یعنی 800 هزار نفر. وقتی یک فرد معتاد شود، چه شیشه مصرف کند چه تریاک و...، در وهله اول اینکه بازدهی کاریاش را از دست میدهد و به لحاظ مصرف بخشی از درآمد خانواده صرف اعتیاد میشود.
وی ادامه داد: اگر منبع اقتصادی زن این خانواده تنها از طریق شوهرش تأمین شود این وضعیت اعتیاد همسر باعث بیمهری مضاعفی به او خواهد شد. خوشبختانه در جامعه ما آمار مصرفکنندگان الکل زیاد نیست وگرنه کسانی که الکل مصرف میکنند خشنتر از معتادان هستند، ولی مصرفکنندگان شیشه نیز به خاطر توهم، خشونت زیادی دارند و با این روند به این نتیجه میرسیم که خشونت بسیاری به خاط اعتیاد به زنان وارد میشود.
حسینی با بیان اینکه زنان و دختران خانوادههای معتاد از عمومیت جامعه طرد میشوند،ابراز داشت: دختر یک خانواده معتاد شانس ازدواجش بسیار پایین است و این نوعی خشونت غیرمستقیم است که از طرف جامعه به او وارد میشود.
وی گفت: وقتی در جامعه بحران اقتصادی وجود داشته باشد؛، خشونت در خانوادهها نیز افزایش مییابد و نسبت به زنان و دختران بیشتر میشود.
اقدامات مداخلهگرانه اجتماعی برای کاهش خشونت علیه زنان
این جامعهشناس در خصوص اقدامات مداخلهگرانه اجتماعی برای کاهش خشونت علیه زنان تصریح کرد: بایستی از طریق فرهنگ به نیازهایمان پاسخ دهیم. قوانین و مقررات نیز جزئی از فرهنگ بوده و باید تعارضات موجود در قانون را رفع کرد.
وی ادامه داد: باید از اجتهاد مطرحشده در فقه شیعه استفاده کرد و براساس اقتضائات تفاسیری ارائه داد که بتوانیم مشکلات زنان را حل کنیم، ولی ما هنوز به این نقطه مطلوب نرسیدهایم.
ارجمندی در تکمیل صحبتهای حسینی اظهار کرد: هر وقت ما به دنبال این هستیم که یک خانواده را انسجام دهیم نقش مادر را بزرگ میکنیم، اما از آن طرف جنسیت زن را از او میگیریم؛ به همین خاطر به او پیشنهاد میدهیم که به خاطر فرزندانش با شوهر معتادش زندگی کند و در واقع از بعد عاطفی زنان استفاده میکنیم، ولی هیچگاه به زن بودن او توجه نمیکنیم، بلکه همواره مادر بودن او را مدنظر قرار میدهیم.
وی ادامه داد: من فکر میکنم ما بایستی بیشترین تلاشمان را در سطح یک و دو بگذاریم تا بتوانیم فرهنگ اجتماعی را تغییر دهیم و برای این منظور باید به خانواده ورود پیدا کرده و نحوه تعاملات پدر و مادر را که الگویی برای فرزندان است را تنظیم کنیم و گفتگو را ملاک قرار دهیم.
رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی تصریح کرد: اگر بتوانیم با آموزشهایی که در سطوح رسمیو غیررسمیارائه میشود، به خانوادهها یاد دهیم که افراد با صحبت کردن تغییر میکنند، به نتایج خوبی دست پیدا خواهیم کرد.
ارجمندی اصلاح محیط مدرسه را به عنوان راهکار دیگر معرفی کرد و افزود: محیط مدرسه برای دختران باید به حدی جسارت آنها را زیاد کند تا در زندگی آینده مهارتهای لازم را داشته باشند و رو به رشد حرکت نمایند و هیچکس نتواند جلوی پیشرفت آنها را بگیرد؛ یعنی رشد زنان باید عاملی برای بازدارندگی خشونت مردها بر علیه آنان باشد و هرچه زنان قدرت بگیرند مردان جامعه ما متعادل میشوند؛ البته متأسفانه آموزش و پرورش ما نتوانسته است به این سمت حرکت کند.
لزوم سیاستگذاری درست برای اصلاح وضعیت خشونت علیه زنان
این روانشناس، سیاستگذاری درست را راه دیگری برای اصلاح وضعیت خشونت علیه زنان دانست و گفت: سیاستگذاریهایی که در قوانین، هیئت دولت و ادارات وجود دارد باید الگوسازی کرده و مصادیق خشونت که آینده کشور را تباه میکند را رفع نمایند.
در ادامه مدیر عامل خانه خورشید در رابطه چگونگی مداخلات سازمانهای مردمنهاد و سازمانهای دولتی برای مقابله با خشونت خانگی تصریح کرد: در مواقعی که سازمانهایی مثل اورژانس اجتماعی داریم، قوانین برای آنها محدودیتهایی ایجاد میکند؛ مثلاً از سال 81 کودکآزاری یک جرم عمومیشناخته شده است، ولی اگر اقوام یا همسایهای زنگ بزند و گزارش کودکآزاری را ارائه کند مأموران اورژانس اجتماعی نمیتوانند به راحتی به آن خانه ورود پیدا کنند،نیروی انتظامیهم میگوید فعلاً اتفاقی نیفتاده است که من بخواهم به این موضوع ورود پیدا کنم و ما قانونی برای حمایت از این کودکان نداریم.
وی ادامه داد:باید شرایطی باشد که ما بتوانیم این خانواده را برای مدتی تحت حمایت قرار داده و از بحران دور کنیم، ولی متأسفانه نهادی که بتواند در این شرایط مداخلات مستقیم و مؤثر داشته باشد، نداریم.
مداخله برای رفع خشونت باید خویشاوندمحور باشد
حسینی بیان داشت: مداخله برای رفع خشونت باید خویشاوندمحور باشد که در گذشته تاریخی ما وجود داشته و الان کمرنگ شده است و اگر امکانش باشد باید شبکههای خویشاوندی حمایتهای اولیه را داشته باشند تا خانوادهها مستحکمتر شوند، ولی در شهرهای کلان آنقدر مردم در زندگی روزمره درگیر هستند که خانواده به صورت هستهای رها شده و حمایت از بیرون ندارد و در این جا باید سیستم مددکاری اجتماعی تقویت شود.
این جامعهشناس از کمبود مددکاران اجتماعی در کشور انتقاد کرد و گفت: ما باید در هر محله مددکار اجتماعی داشته باشیم و باید این اقدامات مداخلهگرایانه به صورت نرمافزاری و سختافزاری صورت بگیرد و منتخبین ما در مجلس و دولت باید به این نیازها پاسخ دهند.
در پایان نشست ارجمندی در خصوص پیشبینی وضعیت خشونت خانگی در آینده تصریح کرد: ما یک نکته ظریفی را در مداخلاتمان داریم و آن این است که نمیتوانیم بدون رضایت کامل زن مداخلاتمان را انجام دهیم و بایستی او را آماده کنیم تا به ما اجازه دهد که به او کمک شود و این آمادگی پروسه طولانیای دارد و هنوز از لحاظ ساختار اجتماعی به ما اعتماد نمیشود.
وی اظهار داشت: زنان با رشد در جامعه و پیدا کردن فرصتهای شغلی و اجتماعی به شناخت بیشتری از مردانمیرسند و میتوانند از این اتفاقات جلوگیری کرده و در رفع خشونت کمک کنند.
ارجمندی بیان کرد: سازمان بهزیستی معتقد است برای رفع خشونت علیه زنان باید به صورت سیستمیک ورود پیدا کرد و ما به همکارانمان گفتهایم اگر به خاطر این جریان قرار شد مردی به زندان برود باید او را درک کرد تا حالت گردش خشونت بازنگردد و باید به سمتی برویم که در خانواده همه موارد را بررسی کنیم و اجازه ندهیم در این تنشها به کسی آسیبی برسد.
لزوم تقویت سیستم مددکاری اجتماعی
ارشد نیز در رابطه با ارزیابی خود از خشونت علیه زنان گفت: اگر مددکار اجتماعی در این حوزه با داشتن اختیار نتواند دخالت کند، و سیستم سیاستگذاری ما خودش را با نیازهای جامعه تطبیق ندهد و قوانین ما با نگاه حمایتی و براساس نیاز جامعه افزایش نیابد، ما با وضعیت خوبی مواجه نخواهیم شد و طبیعتاً آمار طلاقافزایش بیشتری پیدا میکند، و سن اعتیاد پایینتر میرود، ولی من امیدوارم تدابیری برای حل این مشکلات اندیشیده شود.
حسینی نیز در پایان خاطرنشان کرد: مادامیکه خشونت به مفهوم عام وجود دارد، در واحدهای کوچکتر زندگی بشر آن را خواهیم داشت،منتهی خشونتها شکل عوض میکنند و ممکن است پنهانتر شوند. در جامعه ما قطعاً نسبت به خشونت علیه زنان پیشرفتهایی را خواهیم داشت؛چون زنان پس از انقلاب به سمت احقاق حقوقشان حرکت میکنند.
ارجمندی در پایان ابراز کرد: باید برای رشد سلامت و رفاه زنان جامعه تلاش کرد که تبیین این بحث به جنبههای تغییر فرهنگی کمکمیکند و میتوانیم شاهد شرایط بهتری برای همه مردم باشیم.