غلامرضا کاظمیانپور در مطلب ارسالی برای «نگاه شما نوشت:
آرزوی انسان، از زمانهای دور، یافتن راهی به منظور تبدیل مس و آهن و دیگر فلزات کم بها به طلا بوده است و در این مسیر، تلاشهای بیثمر بسیاری انجام گرفته است و افراد بسیاری برای تحقق بخشیدن به این آرزو و به منظور دست پیدا کردن به رمزو راز چگونگی تبدیل آهن به طلا، زحمات طاقت فرسا و پرخطراما بینتیجهای را به جان خریدهاند. آنها با گداختن مس و آهن و اضافه کردن و کم کردن عناصر و مواد معدنی و یا اسیدها و مایعاتی همچون سرکه و الکل در صدد بر آمدند تا به تغییر و تبدیل جوهر مواد و ساخت طلا سرعت دهند. تاکنون هیچ دلیل قاطع و سابقه قابل اعتمادی از موفقیت این د سته از افراد به ثبت نرسیده است و هیچ دانشمندی نیز مدعی موفقیت در تبدیل آهن به طلا نشده است. آنچه که از آن به عنوان کیمیا و توانایی افراد در انجام آن، یاد میشود، بیش از آنکه واقعیت باشد، قصهها و داستانهایی است ساخته و پرداخته ذهن انسانها و بلکه بازتابی است از تلاش شکست خوردگان، برای پنهان ساختن و انکار ناکامیهای پی در پی در اقدامات صورت گرفته برای تبدیل آهن به طلا. با این وجود نقش آنها و تأثیر اقدامات و آزمایشهای آنها در پیشرفت و تقویت علم شیمی و فیزیک، غیر قابل انکار است.
همه، خاستگاه کیمیاگری را مشرق زمین میدانند که حوزه تمدنی آن شامل بین النهرین، ایران، هند، چین، مصر و نیز یونان و روم بوده است. کیمیاگری را اما از دو منظر میتوان مورد توجه قرار داد. یک نگاه، پرداختن به کیمیاگری را، نتیجه حتمی راحت طلبی و آرزوهای غیر عقلانی و اوهام انسانها و گرفتار شدن آنها در بند خیالات و تصورات دست نیافتنی میداند. در مقابل نگاه دوم، ورود قدما و دانشمندان گذشته به این میدان پر خطر را، محصول جسارت و بلند پروازیها و گام برداشتن درمسیر پرورش عقل و علم و نبوغ بشریت میدانند. فارغ از این مباحث اما، تصور عامه از کیمیاگری، دست یابی بدون زحمت به طلا و به ثروت و به رفاه است. تصوری که با فلسفه وجودی انسان و با حکمت نهفته در تلاش و پیشرفت و آسایش موجود در آن، سازگار نیست.
اما کیمیاگری، ترجمان روشنی است از توانایی انسان در خلق ثروت و ایجاد ارزش افزوده. کیمیاگری در مفهوم واقعی خود، به قدرت انسان اشاره دارد و این حقیقت را مورد تأکید قرار میدهد که انسانها قادر هستند و میتوانند با بهره گیری از قدرت عقل و استفاده از خلاقیت و هنر و ذوق خود و با کار و تلاش هدفمند، هر ماده خام و کم ارزشی را به طلا تبدیل کنند. طلا در اینجا یک تمثیل است، تمثیلی از همه محصولات و تولیداتی که انسان در به وجود آوردن آنها نقش دارد. به عبارت دیگر یک انسان با استفاده از ابزار و ادوات و استفاده از قدرت عقل و اندیشه و قدرت خلاقه خود و در سایه دارا بودن درک صحیح از مقتضیات و الزامات و نیازهای خود و دیگر افراد جامعه، میتواند با تبدیل و پردازش ماده خام و تبدیل آن به محصول نهایی، به خلق ثروت و ایجاد ارزش افزوده بپردازد و کیمیاگری نماید با این تفاوت و با این برتری آشکار که این انسان نه فقط مس و آهن بلکه هر ماده و هر عنصری را به طلا تبدیل مینماید.
یک صنعتگر با گداختن قطعهای فلز و چکش کاری آن و با ساختن وسایل مورد نیاز جامعه، در حقیقت قیمت فلز را به چند برابر افزایش داده است و آن را به طلا تبدیل کرده است؛ پس او کیمیاگری توانا و موفق است. اگر خوب بنگریم، آن کشاورزی که دانههای گندم را روی زمین آماده کشت، پخش میکند و با آبیاری به موقع، پس از مدتی از هر دانه گندم، هفتصد دانه گندم برداشت مینماید؛ یک کیمیاگر است. کیمیاگری که از ترکیب نمودن گندم و آب و خاک و نور و حرارت خورشید، طلا بدست آورده است. تبدیل یک دانه گندم به هفتصد دانه گندم، یعنی ایجاد ارزش افزوده و خلق ثروت. یعنی کیمیا کری آسان. آن معمار با ذوق و با سلیقه و با دقت و کوشا که با طراحی صحیح و کنار هم قرار دادن مناسب و متناسب مصالح گوناگون و ترکیب نمودن آب با خاک و با سیمان و با گچ؛ ساختمانی زیبا و مستحکم میسازد، او نیز کیمیا گر است. آن دامدار صبوری که با مراقبت از چند رأس بز و گوسفند، پس از مدتی گلهای پر تعداد به وجود میآورد، او هم کیمیاگری بلد است و کیمیاگری میکند. اگر تلاشها برای تبدیل مس به طلا، همواره با شکست و ناکامی همراه بوده است اما تلاشها برای تبدیل خاک به گیاه و گیاه به دام و فراوردههای دامی، غالباً موفق بوده است و این همان کیمیاگری آسان و بدون شکست است، کیمیا گریای که همه قادر به انجام آن هستند. همه یعنی شما و من، یعنی ما.
همه آنانی که دارای دانش و تجربه و مهارت هستند و در کنار آن دارای علاقه و انگیزه و میل و اراده برای انجام کار مفید و مشارکت در پیشرفت و آبادانی کشور هستند و از صمیم قلب میخواهند ایران، کشوری آبادتر از همیشه و کشوری توسعه یافته و مقتدرتر از همیشه باشد؛ افرادی بالقوه کیمیا گر هستند. افرادی که میتوانند از رهگذر کار و تلاش آمیخته با دانش و تجربه خود، ماده خام را تبدیل به محصول و فراوردهای با ارزش نمایند. این افراد کیمیاگرانی هستند که جای آنها نه در کتابهای قصه و نه در اوهام و خیالات دوردست، که در متن و بطن جامعه و در عرصههای مختلف کار و تولید و نوآوری است. این افراد برای تبدیل آهن به طلا، بر اسب بالدار آرزوها و تصورات، سوار نمیشوند، آنها در دنیای واقعی تواناییهای بیکران و توانستنهای تکراری خود، کیمیاگری میکنند. آنها با خودباوری و کشف گوهر وجودی خود و هدایت تواناییهای خود و با آزاد ساختن خود از بندهای اسارت بیم و ناامیدی و خود باختگی و ورود به میدان پیروزیهای ماندگار پی در پی، کیمیاگران تاریخ را دچار حیرت و حقارت نمودند.
ولی در کنار این کیمیا گران پرتلاش و افتخار آفرین و فخرآور، هستند دیگرانی که کیمیاگری را به گونهای دیگر تفسیر میکنند و به نمایش میگذارند. کسانی که سعی دارند شیپور را از سر گشاد آن به صدا در آورند. کسانی که با رانت خواری و زدوبند و با تبانی با چپاولگران و غارتگران، تلاش مینمایند برای خود آب و نان و قصر و کاخی و زندگی پر زرق و برق و مجللی فراهم آورند. کیمیا گرانی که میخواهند از پست و مقام خود و از اعتماد و اعتباری که مردم نزد آنها به امانت نهادهاند برای خود طلا بسازند.
این افراد، هر کس که باشند و به هر نام و هر اسم و رسمی که خوانده شوند، بدون شک در یاد و خاطر مردم هیچ جا و جایگاهی جز گمنامی مذموم و بد نامی نخواهند داشت و چه خوش گفتهاند حکمای روشن ضمیر که:
نابرده رنج گنج میسر نمیشود ** مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
* برای آشنایی با شرایط و نحوه همکاری با «نگاه شما» اینجا را کلیک کنید.