اگر خبر شلیک به گوزنی که در اسارت پارک پردیسان زندگی میکرد تا شاید نسلش منقرض نشود، کنار گذاریم، اخبار مهم دیگر همگی تقریبا فرجام یافتند؛ فرجامی که یا تلخ بود یا شیرینی ملموسی نداشت!
فرد آلاینده برکنار شد و عامل آلاینده نامعلوم ماندبه گزارش «تابناک»، پس از آنکه در آغاز هفته، عامل مسمومیت نزدیک سه هزار تن از اهالی شهر جدید پردیس در غرب تهران، «شکستگی لوله آب فاز سه و ممزوج شدن آن با فاضلاب» گفته شد، اینقدر علت اعلام شده عجیب بود که حدس بزنیم کسی چیزی میداند و نمیگوید!
چند روز که گذشت، حدسمان به حقیقت پیوست و مدیر آبفای شرق تهران یا فردی با سمت مشابه از کار برکنار شد و جای این پرسش را باقی گذاشت که مگر میشود یک نفر یک تنه عامل مسموم شدن آب یک منطقه باشد؟ مگر میشود سه هزار تن را مسموم کرد و فقط برکنار شد؟
راستی، عامل مسمومیت چه بود؟ باز هم چیزی شبیه پیکر بیجان (بخوانید جنازه) در آب افتاده بود یا هنوز اصرار دارید که فاضلاب از ترکیدگی لولهای که آب با فشار از آن در حال عبور است، وارد شده؟!
اگر آن فرد برکنار و قصور شرکت متبوعش مسجل شده، چرا نباید یک بار برای ثبت در تاریخ یک شرکت محکوم شده و مجبور شود به ازای خطای انجام داده، غرامت بپردازد و یا دستکم هزینه درمان آن بندگان خدایی را که مجبور شدند ساعتها در صف درمان بمانند به نوعی جبران کند؟
پارادوکسی به نام بحران در آتش نشانی! این پرسشها و پرسشهای دیگر ناگفته باقی ماند، چراکه اتفاقی شوم رقم خورده بود که هنوز سنگینی سایهاش از سر بسیاری از مسئولان نگذشته است؛ در روزی که شهر در تعطیلی و بسیاری در خوشی بودند، آتش سوزی یک کارگاه، داغی به یادگار گذاشت که احتمالا فراموش کردنش از سختترین کارهای ممکن است.
حادثه به خودی خود دردناک بود و جانکاه اما چون به تصویر کشیده شد و تصاویر و عکسهای متعددی از آن به رسانهها و شبکههای اجتماعی راه یافت، درد آن دوچندان شد و از حق نگذریم، نقش مسئولان در شدت دادن آن بسیار قابل توجه است؛ به ویژه نقش مسئولان آتشنشانی که کارویژهشان حل بحران است، ولی قادر به حل بحرانی که در آن واقع شدند، نبودند.
مدیران سکوت کردند و نه زیر گفتند و نه زبر؛ اما برخی سخنان نسنجیده گفتند و برخی آنها را آب و تاب منعکس کردند، ولی یکی دو روز زمان لازم بود تا آتش را دوباره باد بزنند و نگذارند تهران که در سرمای زمستانی حاکم بر بیشتر شهرهای کشور، هوای گرم و بیبارشی را تجربه میکرد، گرم بماند.
از ساعت ۱۱ و ۳۳ دقیقه یکشنبه، دهها ساعت گذشته بود که اظهار نظر مسئولان درباره تراژدی خیابان جمهوری آغاز شد؛ نخست واکنش نمایندگان مردم در شورای شهر و مجلس و پس از آن ورود سازمان بازرسی به غائله و دستور رئیس جمهور برای بررسی به وزیر کشور و دستور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از سوی دیگر؛ اما هنوز کسانی بودند که سکوتشان برقرار بود.
شکارکشی مشکوک در قلب پایتختدر بحبوحه داغ شدن تنور اخبار و حاشیههای سقوط دو کارگر، خبر شلیک سه گلوله از اتوبان همت به سمت پارک پردیسان، یکی از عجیبترین رخدادهای ممکن را رقم زد؛ کشته شدن گوزن زرد ایرانی که در اسارت پارک نگهداری میشد تا شاید از انقراض دور شود اما شنبه شب هدف گلوله شکارکشها قرار گرفت و حدود یک روز بعد رسانهای شد.
اینکه تفنگ به دستان از آن سوی فنسها، گوزن اسیری را که در خطر انقراض است، هدف قرار داده و بیهیچ منفعتی میکشند. همان گونه که رئیس سازمان محیط زیست گفته، قطعا پیامی در خود نهفته دارد، ولی این پیام هنوز نامکشوف است؛ هرچند خبر رسیده که پلیس آگاهی دو مظنون را در این زمینه بازداشت کرده و در حال تکمیل تحقیقات است.
جدای دو مظنونی که بابت شکارکشی در پردیسان بازجویی میشوند، ساعاتی پیش خبر رسید که دو تن دیگر هم در ارتباط با حوادث هفته جاری بازداشت شدهاند؛ دو آتشنشان. یکی رئیس ایستگاه یک سازمان آتش نشانی تهران (ایستگاه حسن آباد) و دیگری اپراتور نردبانی که در این عملیات به علت نقص کار نکرده بود.
قابل تأمل: آیا حاضرید آتش نشان شوید؟اینکه آتشنشان شدن یعنی پذیرش خطر را همه میدانیم؛ اما آنچه در حادثه خیابان جمهوری رقم خورده، از این جنس نبوده و دست کم در باور بسیاری به قصور آتش نشانی تعبیر شده نه جانفشانی و تلاش بیاندازه ایشان.
این در حالی است که سخنگوی آتشنشانی، تنها فردی که در این سازمان پاسخگو مانده و سکوت نکرده، بر این باور است در این حادثه دردناک سه آتشنشان مصدوم شدهاند؛ یعنی پذیرش خطر صورت گرفته، ولی همین اظهار نظر جای پرسش باقی گذاشته که چرا باید سه تن از افراد دوره دیده در یک حادثه مصدوم شوند؟
اگر به این ابهام، ابهاماتی همچون چرایی باز نشدن نردبان یا استفاده نکردن از تشک نجات و... را اضافه کنیم، درخواهیم یافت که توضیح مسئولان آتش نشانی تا چه اندازه میتوانست روشنگر بوده و مانع گمانهزنیهای نادرست شود؛ اما با سکوت ایشان نه تنها ابهامات پاسخ نیافت و به اعتماد عمومی خدشه وارد شد، بلکه تنشی که به آتش نشانان وارد آمده بود نیز به نوعی تشدید شد که چه بسا از سایر موارد مهمتر و تأسف برانگیزتر باشد.
بدین ترتیب درخواهیم یافت که از این به بعد و در تک تک عملیات هایی که ماموران آتش نشانی حضور خواهند داشت، میبایست انتظار افزایش استرس ایشان را داشته باشیم، چراکه در اثر یک حادثه و به یاری سکوت غیرمسئولانه برخی اکنون بسیاری از یاد بردهاند که جایگاه آتشنشانی تحتالشعاع قرار گرفته است.
راستی هیچ خبر دارید که آتش نشانی به رغم آنکه سومین شغل پر استرس در آمریکا شناخته میشود، با پرستیژترین شغل آن جامعه نیز به شمار میآید؟ به نظر شما عامل تفاوت نگرش به این حرفه در ایران و آمریکا چیست؟
برای دریافت و دیدن آخرین اخبار تابناک، از هر نقطه ای در اینترنت Toolbar اختصاصی تابناک را از لینک زیر دریافت و بر روی مرورگر خود نصب کنید:لینک دریافت Toolbar تابناک