چند روز پس از توافق موقت ایران و ۵+۱ در ژنو بر سر موضوع هستهای، رویترز در دهم ژانویه سال جاری، اطلاعات غیررسمی به دست آمده از منبعی ناشناس درباره معامله نفت ایران در برابر کالای روسی را منتشر کرد.
به گزارش «تابناک»،
تاتیانا میتروا، مدیر بخش نفت و گاز در مؤسسه تحقیقات انرژی فرهنگستان علوم روسیه بر این باور است که این معامله در هر شرایطی به سود روسیه خواهد بود. وی دیدگاههای خود در این باره را در مطلبی برای المانیتور مطرح کرده است.
منبع اعلام این خبر مدعی است، روسیه در ازای دریافت روزانه نیم میلیون بشکه نفت از ایران، کالا و تجهیزات در اختیار این کشور خواهد گذارد. این میزان نفت، برابر تولید روزانه اکوادور کوچکترین عضو اوپک است. از سوی دیگر، صادرات نفت ایران در نتیجه تحریمها از حدود دو و نیم میلیون بشکه به حدود یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته و چنین قراردادی با روسیه به معنای افزایش ۵۰ درصدی صادرات نفت ایران خواهد بود. قیمت این نفت با فرض هر بشکه صد دلار در ماه برابر با یک و نیم میلیارد دلار درآمد برای ایران در ماه بوده که در مقایسه با رقم ادعایی هفت میلیارد عایدی ایران در نتیجه کاهش تحریمها در نتیجه توافق ژنو بسیار جذابتر خواهد بود.
اخبار و اظهارات طرفها در این باره متناقض بوده است. آمریکاییها ناراحتی خود را از نشان دادهاند، منابعی در ایران این خبر را تکذیب کردند و روسها نه آن را تأیید و نه تکذیب کردند. موضوع در حاشیه مذاکرات لاوروف و کری نیز مورد اشاره قرار گرفته و روسیه اعلام کرده که خود را مقید به تحریمهای یکجانبه اروپا و آمریکا نمیداند.
ظریف وزیر خارجه ایران در جریان سفر خود در نیمه ژانویه به مسکو و دیدار با لاوروف آشکارا از ارتقای روابط اقتصادی دو طرف سخن گفت. نکته مهم هنگامی بود که لاوروف اعلام کرد ما چیزی برای پنهان کردن نداریم. ظریف به رغم توضیح چرایی گستردگی روابط اقتصادی دو طرف در گفتوگو با یک شبکه روسی، اشارهای به معامله نفتی دو طرف نکرد.
در همین حال منبعی بدون نام ضمن تأیید اخبار منتشره در این باره، به روزنامه روسی کامرسانت گفته است که ایده اولیه چنین معاملهای، نخستین بار در جریان دیدار پوتین و روحانی در سپتامبر گذشته و در دیدار آنها در بیشکک قرقیزستان مطرح و بعدا هم در جریان سفر لاوروف به تهران در اواخر سال گذشته میلادی بررسی شده است.
به گفته الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه، هرچند فعلا توافقی برای تبادل نفت و کالا بین ایران و روسیه وجود ندارد، روسیه هیچ منعی برای صادرات مواد اولیه و کالا به ایران نمیبیند. وی توضیح داده که برای گسترش روابط بین دو طرف باید مکانیسمی برای انجام مبادلات بین دو طرف با استفاده از روبل واحد پول روسیه و یا ارز کشورهایی که در تحریم علیه ایران دخیل نیستند، ایجاد شود.
همزمان با این تحولات، شرکتهای روسی مانند زاروبژنفت، گازپروم نفت، لوک اویل و روس نفت که گزینههای احتمالی ممکن برای چنین معاملهای هستند، نقش خود در مذاکرات در این باره را انکار کردند. اگر چنین انکاری واقعی باشد، آنگاه مذاکرات تنها در سطوح مقدماتی در جریان بوده و نشت اخبار به رسانهها، ابزاری برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران بوده است؛ اما چرا چنین کاری ضروری به نظر رسیده است؟
صرفنظر از مزایای سیاسی ماجرا و اینکه این معامله عملی شود یا خیر، روسیه با تکرار نشان دادن اینکه بازیگری کلیدی در خاورمیانه است و اینکه اگر منافعش توسط نیروهایی مانند عربستان نادیده گرفته شود، آماده است با توافقی اینچنینی با ایران کاملا غرب را نادیده بگیرد، بخشی از مشکلات سیاست خود را حل کرده است. از حیث اقتصاد انرژی نیز، این معامله به رغم ریسک زیاد، ارزش انجام توسط روسیه را دارد.
بنابراین، نخست باید به یاد داشت برای روسیه که نیمی از بودجه خود را از محل صادرات نفت و گاز به دست میآورد، برداشته شدن کامل تحریمها و بازگشت ایران به بازار نفت و گاز میتواند بسیار خسارتبار باشد. مجموعه گستردهای از تحولات در بازار انرژی در کشورهای مختلف، خطر کاهش سهم روسیه از بازار و کاهش بیشتر قیمتها را در بر دارد. به علاوه نباید تهدید زنگنه وزیر نفت ایران را فراموش کرد که از آمادگی ایران برای به راه انداختن جنگ قیمتی برای به دست آوردن سهم خود از سهمیههای اوپک خبر داده است.
زنگنه هشدار داد ایران سهم چهار میلیون بشکهای خود را میخواهد؛ حتی اگر در نتیجه رقابت بر سر به دست آوردن آن، قیمتها تا بیست دلار برای هر بشکه نیز سقوط کند؛ هرچند رسیدن به چنین قیمتی بسیار بدبینانه است، روسها بودجه خود را با نفت صد دلاری بستهاند. در چنین شرایطی دسترسی ایران به بازار با توجه به ذخایر انبوه خود، تضمینی برای کاهش درآمدهای صادراتی روسیه خواهد بود.
البته تبدیل شدن به بازیگری کارآمد در خاورمیانه، تضعیف عربستان و نشان دادن سیاست مستقل از غرب هزینههایی دارد، ولی این هزینه برای روسیه بسیار سنگین است، به ویژه با توجه به اینکه رشد اقتصادی روسیه از متوسط ۶ تا ۷ درصد در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ به ۱. ۴ درصد در سال ۲۰۱۳ کاهش یافته است.
در این شرایط، معامله با ایران به روسیه امکان میدهد که شرایط را تا اندازهای کنترل کند. از سویی به کشورهای منطقه نشان داده میشود که روسیه حاضر است، سیاستی تا حد ممکن مستقل در پیش گیرد و از شرکای خود حمایت کند. به خصوص باید به این توجه کرد که توافق ژنو بر سر مسأله هستهای شکننده است و شاید از بین برود.
این یک معامله برد ـ برد است. اگر مذاکرات هستهای به نتیجه برسد، روسیه حداقل در کوتاه مدت میتواند با جذب اضافه تولید ایران و احتمالا ارسال مستقیم آن به چین از ورود نفت ایران به بازار جلوگیری کند. شرکت روس نفت که احتمالا نمیتواند در موعد مقرر نفت مورد نیاز چین را فراهم کند، میتواند فعلا نفت صد دلاری ایران را با پذیرفتن هزینه حمل آن در اختیار چین گذارد. البته ریسک تمایل نداشتن چین به این معامله نیز وجود دارد.
هم اکنون نیز چین به رغم تحریمها از ایران نفت میخرد و با خرید نفت روسیه به دنبال متنوع کردن منابع انرژی و امنیت بخشیدن به انرژی خود است. نفت ایران به اروپا نیز میتواند حمل شود تا در مقابل بخشی از نفت آزاد شده سیبری به چین تحویل داده شود. اما همه اینها در کوتاه مدت میتواند به نفع روسیه باشد.
از سوی دیگر، روسیه نمیخواهد بازار ایران را پس از برداشته شدن تحریمها از دست بدهد. شرکتهای غربی برای معامله با ایران صف کشیدهاند. ایران به دنبال سرمایه، کالا و فنآوری خارجی است و این بدان معناست که روسیه فعلا فرصتی منحصر به فرد برای ورود به بازار ایران و به خصوص بخش بالادستی نفت دارد؛ اما مشکل این است که ایران فعلا چیزی برای پرداخت در ازای کالای دریافتی به جز نفت و قول همکاری در آینده ندارد.
ایده گسترش همکاریهای اقتصادی فعلا در حد احتمال است. احتمالا روسیه به دنبال فروش غذا و یا تجهیزات به ایران نیست و بیشتر به دنبال گنجاندن تسلیحات و فنآوری هستهای در بستهای به ارزش ۱۸ میلیارد دلار خواهد بود. این امر فرایند کاهش تحریمها را نیز کند خواهد کرد.
در روزهای اخیر، بخشی از تحریمها علیه ایران برداشته شده و تأمین تجهیزات روسی برای ایران میتواند تا حدی اوضاع را تغییر دهد.
فواید به دست آمده از فروش کالا به ایران و مشارکت در بخش بالادستی ایران به سختی قادر به جبران خسارت ناشی از بازگشت ایران به بازار نفت و گاز است. این مسأله به ویژه هنگامی قابل درک است که به تجربیات ناموفق شرکتهای روس در بخش ایران و محدودیتهای ناشی از قراردادهای بیع متقابل ایران برای آنها توجه شود.
وضعیت بازی برای روسها پیچیده است. به احتمال زیاد برخی گفتوگوهای اولیه انجام شده و روسها، گزینههایی را برای معامله با ایران بررسی کردهاند. اکنون اطلاعات محدود مربوط به این گفتوگوها علنی شده و از نظر همگان دارای اهمیت زیادی تلقی میشود. حتی اگر چنین گفتوگویی هم در میان نبوده باشد، جعل و ساختن این خبر برای روسها کار عاقلانهای بوده است.