روزنامه دنیای اقتصاد به قلم حسین عبده تبریزی نوشت:
ایجاد توازن بین نرخ تورم و اشتغال مهمترین رسالت بانک مرکزی است. تمام هنر بانک مرکزی آن است که ضمن کنترل سطح عمومی قیمتها، موجبات رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری را فراهم آورد. موازنه ظریفی بین این دو شاخص اقتصادی برقرار است و اقدام بانک مرکزی باید با رعایت ظرافتها و تردستیهای بسیار انجام شود. بانکمرکزی باید تصمیم بگیرد چه میزان اشتغال را میخواهد برای کاهش تورم قربانی کند، آمادگی دارد برای کنترل نرخ تورم چه تعداد فرصت شغلی را از متقاضیان کار مضایقه کند و در نهایت در تعیین سیاستهای پولی خود چه وزنی به کاهش تورم و چه وزنی به افزایش اشتغال اختصاص دهد. تدبیر پولی بانک مرکزی باید تورم و اشتغال را به سطوحی هدایت کند که مطلوبیت کل آحاد مردم یا همان رفاه اقتصادی بیشینه شود.
بانک مرکزی با اخذ مجوز از شورای پول و اعتبار تصمیم گرفته است برای اجرای سیاستهای پولی خود، اوراق مشارکت 6 ماهه با نرخ سود علیالحساب 23 درصد در بازار بفروشد. پذیرهنویسی اوراق از امروز آغاز خواهد شد و مقرر است در مرحله اول سی هزار میلیارد ریال از این اوراق پذیرهنویسی شود. سوالی که مقدمتا مطرح میشود این است که بانک مرکزی با فروش این اوراق چه هدفی را دنبال میکند؟ از اظهارات مقامات بانک مرکزی اینگونه استنباط میشود که بانکهای کشور در جهت کنترل حجم نقدینگی و کاهش انتظارات تورمی چنین اقدامی کردهاند. بانکهای مرکزی دنیا عموما برای تنظیم بازار پول و نیل به اهداف پولی خود از ابزارهایی همچون عملیات بازار باز، تغییر سطح سپردههای قانونی و تغییر نرخ تنزیل استفاده میکنند. پس اقدام اخیر بانک مرکزی نیز در همین راستا است.
اطلاعات بانک مرکزی در مورد تورم البته بهمراتب بیش از اطلاعات نویسنده این سطور است، اما گزارشهای اخیر خود بانک مرکزی و مرکز آمار ایران بیانگر کاهش قابلتوجه تورم در سه ماه است. در فضایی که انتظارات تورمی نسبتا تعدیل شده است و کمبود نقدینگی هم در سطح اشخاص و هم در سطح بنگاهها احساس میشود، فروش اوراق بهمنظور جذب نقدینگی بیشتر، بهراحتی توجیهپذیر نیست. اعمال سیاستهای پولی انقباضی در شرایطی که اقتصاد در تنگنای نقدینگی قرار دارد، کدام هدف را نشانه میگیرد؟ قربانی عمده اجرای سیاستهای ضدتورمی، کوچکشدن اقتصاد و کاهش نرخ اشتغال است. بانک مرکزی برای تامین فرصتهای شغلی در فضای رکودی حاکم بر اقتصاد کشور چه تدبیری اندیشیده است؟ و چرا بانک مرکزی در موازنه تورم- بیکاری تا این حد طرف تورم را گرفته است؟
لازمه رعایت ظرافتهای سیاست پولی توجه به شرایط عمومی اقتصاد است. آیا در وضعیت رکودی فعلی و با توجه به وضعیت شکننده جاری بازار سرمایه، میتوان از اقدام بانک مرکزی در این برهه از زمان دفاع کرد؟ این سیاستی انقباضی است که کاهش سطح نقدینگی را هدف گرفته است. بانکهای مرکزی دنیا عموما زمانی از این ابزار استفاده میکنند که بانکهای تجاری ذخایر مازاد قابلتوجهی دارند. در چنین شرایطی بانکهای مرکزی با انتشار اوراق، ذخایر مازاد بانکها را به اوراق بهادار تبدیل و از گردونه اقتصاد خارج میکنند. در شرایطی که حساب اغلب بانکها نزد بانک مرکزی بهاصطلاح قرمز است، استفاده از این ابزار و جمعآوری نقدینگی از اقتصاد فشار زیادی بر سپردههای بانکها وارد میکند و با کمبود منابع مالی در دسترس بانکها، اشتغال و رشد اقتصادی با مشکل جدی مواجه میشود.
موضوع دوم به نرخ انتشار برمیگردد. اینکه بانک مرکزی نرخ جاری بازار را 23 درصد میداند و ممکن است عده بسیاری نظری متفاوت داشته باشند، راهحلی آسان و جهانشمول است. همهجای دنیا بانکهای مرکزی اوراق را از طریق بازار حراج و به نرخی که نهایتا بازار تعیین میکند، میفروشند. بهگمان اینجانب، نرخ جاری میتوانست کمتر از 23 درصد باشد، اما راه بسیار ساده برای رفع منازعه آن بود که بانک مرکزی بهمثابه مقام ناظر در نظام قیمتها مداخله نمیکرد و بهراحتی از طریق بازار حراج، قیمت را کشف میکرد. در آن صورت برای اولین بار در تاریخ بعد از انقلاب ایران، نرخ سود بدون ریسک رسمی بهدست میآمد؛ نرخی که کاربردهای گستردهای در اقتصاد کشور دارد. امید است برای تصحیح این وضعیت، حداقل ظرف دو، سه روز آینده بانک مرکزی اجازه دهد این اوراق در بازار ثانویه به فروش برسد تا قیمت تعادلی بازار برای نرخ این اوراق بهدست آید. و اما در مورد انتشار اوراق توسط بانکمرکزی. برای کنترل حجم پول، بانکمرکزی معمولا به خرید و فروش ابزار دولتی میپردازد، نه اینکه خود اوراق منتشر کند و ناشر باشد. انتشار اوراق از جانب خود بانکهای مرکزی چندان رایج نیست. یکی از دلایل آن هم مداخله مستقیمی است که با استفاده از این ابزار ایجاد میشود. در شرایطی که با ثابتبودن نرخ سود علیالحساب، امکان رقابت با نرخهای جذابتر بانک مرکزی برای بانکهای تجاری فراهم نیست، این اقدام بانک مرکزی بهمعنی مداخله مستقیم در سازوکار بازار است. شاید بتوان اینگونه توضیح داد که بانک مرکزی در غیاب سایر ابزارهای کنترلبازار چنین اقدامی کرده است.
شاید هم انتشار اوراق توسط خود بانک مرکزی از این نگرانی سرچشمه میگیرد که دولت بدهی خود را در قالب اوراق منتشره به بانک مرکزی پرداخت نکند. اگر همین قدر اشاره شود که با انتشار مبلغ 6 هزار میلیارد تومان، بانک مرکزی باید از محل پول پرقدرت ظرف 6 ماه آینده 1200 میلیارد تومان پول جدید خلق کند (اقدامی که ممکن است مخالف با برنامههای 6 ماه آتی آن بانک باشد) آن گاه روشن میشود که ضرورت جدی وجود دارد تا این موضوع عمیقا مورد بحث قرار گیرد که آیا بانک مرکزی باید اوراق را خود منتشر کند یا اوراق دولتی را خرید و فروش کند؟