از دور و اطرافیان خود مناسبت امروز را بپرسید و از روی جوابهایی که میدهند، قضاوت کنید. قضاوت کنید که در دوره فناوری تا چه اندازه از ثروتی که میخواهیم از آن بگوییم، آگاهی دارند و به تناسب میزان آگاهیشان، چقدر مانع از تاراجش میشوند؟
به گزارش «تابناک»، سازمان ملل متحد در نشست عمومی خود در بیست و نهم آذر ماه امسال (بیستم دسامبر ۲۰۱۳)، دوازدهم اسفندماه (سوم مارس) مصادف با تاریخ پذیرش کنوانسیون منع تجارت جهانی گونههای در معرض خطر انقراض (سایتیس) به عنوان روز جهانی حیات وحش معرفی کرده است؛ روزی جهانی که جا داشته در تقویم رسمی کشورمان، آغاز هفتهای ملی به این مناسبت به ثبت رسیده و پاس داشته شود.
از این روی میگوییم روز جهانی حیات وحش باید در کشورمان به هفتهای ملی تبدیل شود که میبینیم حیات وحش کشورمان به تنهایی حکم گنجینهای منطقهای و حتی جهانی دارد؛ اما به این دلیل که کمتر از آن سخن گفته و در شناساندن آن همت گماردهایم، اغلب از آن بیاطلاع هستند و متأسفانه در سایه این بیاطلاعی روز به روز بر شمار ضرباتی که بر پیکره آن وارد میشود، افزوده میگردد.
ایران ما به لحاظ موقعیت جغرافیایی ویژه و اقلیم گستردهاش، یکی از متنوعترین ساختارهای حیات وحش دنیا را میزبانی میکند. شناسایی بیش از ۱۱۴۰ گونه جانوری شامل ۱۹۶ گونه انواع پستانداران، ۵۳۰ گونه انواع پرندگان که خود به تنهایی معادل کل گونههای شناسایی شده در قاره اروپا و دو سوم گونههای شناسایی شده در خاورمیانه را شامل میشود، ۲۲۷ گونه انواع خزندگان، ۲۰ گونه انواع دوزیستان و ۱۷۴ گونه انواع ماهیان آبهای داخلی، سندی است بر این مدعا.
این در حالی است که به گفته احمد علی کیخا، معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست هفتاد و چهار گونه جانوری از گنجینه غنی محیط زیست کشورمان در معرض تهدید هستند؛ یعنی در فهرست قرمز رنگ IUCN قرار دارند و اگر در امر حفاظت از آنها سستی کنیم، به سرنوشت شیر ایرانی و ببر مازندران دچار خواهند شد.
اگر در این فهرست حساب چهار گونه یوز آسیایی (یوز ایرانی)، گور ایرانی، خرس سیاه بلوچی و گوزن زرد را که از وضعیت به مراتب نگران کنندهتری نسبت به ۷۰ گونه در معرض خطر دیگر قرار دارند، جدا کرده و در نظر داشته باشیم که جز یوز و گوزن زرد، تقریبا آمار سایر گونههای در معرض خطر را تنها بر اساس تخمین میدانیم، درخواهیم یافت که چه بسا از خوش اقبالیمان بوده که این تنوع عظیم به رغم تهدیدات روزافزونی چون شکار، تصادف با خودرو، از بین رفتن زیستگاهها و دیگر عوامل تهدید کننده نسل ایشان هنوز در بوم کشورمان میزیند.
اما تا چه زمان این خوش اقبالی میتواند دوام داشته باشد؟ آیا توانستهایم نقش کارآمدی در ثبات جمعیت گونههای حیات وحش کشورمان داشته باشیم؟ آیا تلاش کردهایم که این گنجینه را به مردم معرفی کرده و قدمی، ولو کوچک، در راه بهره گرفتن از آن در صنعت عظیم گردشگری برداشته باشیم؟ در پاسداری از زیستگاهها یا زدودن مخاطراتی که برایشان ایجاد کردهایم، چطور؟
کافی است لختی درباره پرسشهایی از این دست اندیشیده و بعد به قدر آزمودن شرایط هم که شده، به سراغ پرسشی برویم که در آغاز مطرح کردیم: از دور و اطرافیان خودمان مناسبت امروز را بپرسیم و از روی پاسخی که میدهند، با یک استقرای ریاضی وضعیت حیات وحش کشور را حدس بزنیم. اصلا به مددشان آمده و مناسبت امروز را برایشان بازگو کرده و پس از ایشان بپرسیم آیا میدانند جبیر چیست؟ مرال و شوکا چه تفاوتی دارند؟ گوزن زرد ایرانی با آن تصویری که از گوزنهای سورتمه بابانوئل در کارتونها برایمان تصویر شده، چه شباهتی و چه وجوه تمایزی دارد؟ پرندگان مهاجری که هزاران کیلومتر تا کشورمان بال میزنند، از کجا میآیند و فصل کوچشان چه زمانی است و... .
بیشک پاسخ دادن به پرسشهایی از این دست که حتی برای نگارنده این سطور امری دشوار مینماید، برای بسیاری از دور و اطرافیانمان سختتر از مسائل معمولی ریاضی و فیزیک است چراکه اگر برای آن دروس ساعتها، روزها، ماهها و سالها انرژی گذاشته و هرگز درکی از کاربرد بسیاریشان در زندگی روزمره نیافتهایم، برای دانستن تفاوت شاهین با سنقر، با قوش، با بالابان و چه بسا حتی با عقاب فرصتی قائل نشدهایم؛ شاید به این دلیل که نمیدانستیم چه فایدهای دارد.
غافل از آنکه اگر حال این گونهها خوب باشد، یعنی حال انسانها خوب است و اگر حال این گونهها خوب نباشد، اگر شکار نسلشان را تهدید کند، اگر چراگاه برای علفخواران و علفخواران برای شکار گوشتخواران نباشد، اگر بیآبی تهدیدشان کند، اگر قاچاقچیان از آنها نردبان ثروتاندوزی بسازند، اگر برخی به دلایل خرافاتی نابودشان کنند و اگر و اگر...، آنگاه حال انسانها نیز نمیتواند خوب باشد.