بازیگر نقش شهید اصغر وصالی در فیلم «چ» گفت: خوشحالم بعد از این همه سال در نقش اصغر وصالی بازی کردم. من با او رفیق هستم و این را به جرأت میگویم کسی نمیتواند این پیمان را از من بگیرد.
به گزارش فارس بابک حمیدیان بازیگر نقش شهید اصغر وصالی امروز در یادمان سردار شهید که در فرهنگسرای شفق برگزار شد، اظهار داشت: شهید وصالی به لحاظ ظاهری با من تفاوت داشت. روزی که پیشنهاد این کار را به من دادند سر مزار شهید اصغر وصالی رفتم و از او خواستم در این مسیر پیش رو آبروی من را حفظ کند.
وی ادامه داد: بنده از کودکی علاقه خاصی به فیلمهای دفاع مقدس داشتم و در شیطنتهای بچگیام زمانی آرام میگرفتم که مستند جنگی نگاه میکردم.
حمیدیان بیان داشت: نسل من خیلی غافل هستند و کم حواس از رویدادها عبور میکنند. ما در این نسل زمانه را به شوخی گرفتهایم و فکر میکنیم میتوانیم شعار دهیم تا به این وسیله به متر و معیارهای زمینی برسیم. وای به حال ما این شعارها شوخیبردار نیست.
وی گفت: خوشحالم بعد از این همه سال در نقش اصغر وصالی بازی کردم. من با او رفیق هستم و این را به جرأت میگویم کسی نمیتواند این پیمان را از من بگیرد و ادعایم میشود به این رفاقت.
بازیگر نقش شهید اصغر وصالی در فیلم «چ» یادآور شد: من در این فیلم آرام و قرار نداشتم حتی آقای حاتمیکیا از من پرسید: «چه شده» و به او گفتم: «اصغر وصالی همهاش میدود. اگر دوست داری مرا با دوربینت دنبال کن. در هرجا که میخواهم بایستم یک چیزی در وجودم هست که مرا به جلو میبرد. شوخی هم ندارم. فکر نکن ادا در میآورم. اصغر وصالی مرا به راههای مختلف در این فیلم میکشد و ای کاش میشد اصغر وصالی را در سریال بازی میکردم تا فرصت رفاقت بیشتری با او داشته باشم».
وی خاطرنشان کرد: من فکر میکنم با بازی در این نقش نظر کرده دعای مادرم هستم. دعای مادرم این امکان را برای من فراهم کرده است. نمیخواهم احساساتی باشم. ما باید قوی باشیم. ما ثمره یک دوران تلخ و سختی به نام جنگ هستیم و وظیفه داریم هرطور بلدیم آن را حفظ کنیم.
حمیدیان بیان داشت: سیر عجیب غفلت تهران را فراگرفته است و باید باران عجیبی در سر تهران ببارد. امروز به اینجا دعوت شدیم تا درختی به یاد شهید اصغر وصالی در این شهر بکاریم امیدواریم که این درخت به سهم خودش هوای تهران را پاک کند. هوای تهران پاک نیست. نمیدانم مسئولش کیست ولی باید مراقب باشیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: من به نمایندگی از نسل خودم به مسئولین میگویم که با ما حرف بزنند و ما را از گمراهی در بیاورند. مسیر بدی را میرویم. بخشی از آن را هم رفتهایم؛ مسیری به نام غفلت.