گفتههای
تازه رئیس جمهور درباره در اختیار نداشتن سکان فرهنگی کشور و تعدد
تصمیم گیرندگان در این حوزه، باعث شده تا گفتههای رئیس جمهور پیشین در
واپسین ماههای حضور در مسند تصمیمگیری یادآوری شود که فحوای کلامش مشابه
همان اظهارات است و ظاهراً جمع بندی که رئیس دولت دهم در هنگامه تحویل دولت
به آن دست یافت، رئیس دولت یازدهم در همین آغاز کار با آن مواجهه جدی داشته
است.
به گزارش «تابناک»، سخنان تازه دکتر حسن روحانی پیرامون حوزه
فرهنگ و نقدهایی به عملکرد دولت در این حوزه وارد میشود در جریان اختتامیه
جشنواره مطبوعات قابل تأمل بود. این اظهارات جنبههای متعدد سیاسی و
فرهنگی و اقتصادی داشت که یکی از مهمترین مباحث فرهنگی اش، پیرامون حدود
اختیارات دولت در تصمیمگیریها و اعمال تصمیمات فرهنگی بود؛ مباحثی که
نشان میدهد دولت دریافته با این شرایط در حوزه فرهنگ نمیتواند گام بلندی
رو به جلو بردارد.
رئیس دولت یازدهم گفت: «
امروز
فرهنگ در اختیار کیست؟ خوشحالم که وزیر فرهنگ و ارشاد بلافاصله به ندای
مقام معظم رهبری پاسخ دادند و این کار بسیار درستی بود؛ اما چه مقدار از
مسائل فرهنگی ما در اختیار وزیر است؟ چه مقدار بودجه فرهنگی در اختیار
بخشهای فرهنگی دولتی است؟ چند برابر بودجهای که در اختیار دولت، به عنوان
قوه مجریه برای امور فرهنگ است در اختیار نهادهای دیگر و مراکزی است که از
بودجه عمومی بهرهبرداری و استفاده میکنند؟ نیازی به نام بردن آنها نیست.
اگر با این حرفها فرهنگ درست میشد، باید همه امروز اظهار رضایت
میکردیم.
امروز بودجه عظیم فرهنگی در اختیار نهادها و بخشهایی است
که دستکم تحت نظارت قوه مجریه یک کشور به معنی خاص کلمه نیستند. البته
باید شورای عالی انقلاب فرهنگی، برای این امر تدبیری بیندیشد و راهی در
پیش بگیرد تا بدانیم بخش فرهنگی ما با بودجه عمومی که در اختیار
میگیرد چه میکند. اینکه چقدر کتاب چاپ شد و تیراژ کتاب چقدر بود و چه
اندازه سی دی منتشر کردیم، این آمار فرهنگی نیست. اثر آن کتابها چه بوده و
تأثیر آن همه سرمایهگذاری در بخش فرهنگ چه بوده است؟»
رئیس
دولت یازدهم سخن تازهای نگفت و در لفافه همانی را گفت که رئیس دولت دهم پیش
از رفتنش بر زبان آورده بود. احمدی نژاد در پاسخ به پرسش نمایندگان در 24
اسفندماه مبنی بر اینکه «بودجه فرهنگي كجا خرج شده است؟» گفت: «
تخصيص
بودجه به اندازه درآمدهاست. زماني كه پول نيست، چه بايد بكنيم؟ اگر پولي
داشتيم، ميداديم... در اين ارتباط نيز خود شما مصوب كرديد كه بودجههاي
فرهنگي كشور در اختيار سازمان تبليغات، حوزههاي علميه، صداوسيما، وزارت
ارشاد، شوراي مركزي ائمه جمعه و استانهاست... شما تصويب كرديد شوراي
برنامهريزي استانها ـ كه خود شما نيز در آن هستيد ـ اين كار را انجام دهد.
بنده كه در شورا نيستم، از كجا ميدانم چگونه خريد شده است... من بايد
از شما ميپرسيدم كه بودجه فرهنگي كجا خرج شده است... شما در شورا هستيد و
تصويب ميكنيد. ما جهات كلي را گفتيم كه در جهت فرهنگ انقلاب، دين،
ارزشهاي الهي، همبستگي ملي، خانواده، زن، احترام، كرامت، عدالت و ... خرج
كنيد. اينكه چگونه خرج شود دست شماست...».
این یک واقعیت تلخ است که «تابناک» پیش از مشخص شدن تکلیف فرهنگ در دولت یازدهم و در مطلبی با تیتر «
شیخ بهایی هم وزیر فرهنگ شود، نمیتواند کاری کند!»
یادآور شد که مهمترین چالش فرهنگ، تعدد فراوان نهادهای تصمیم ساز، تصمیمگیر و مجری در حوزه فرهنگ است که عملاً وزارت فرهنگ و ارشاد را به نهادی
با اختیارات محدود و پاسخگو برای تمام معضلات فرهنگی مبدل ساخته است؛ به
عبارت بهتر، وزیر فرهنگ و ارشاد نمیتواند در بسیاری از امور تصمیم اصلی را
بگیرد و حتی رئیسجمهور نیز نمیتواند و اساساً از حدود اختیارات دولت
خارج است؛ اما در مقابل از این بخش از کشور، درباره تمامی معضلات فرهنگی
پاسخ خواسته می شود.
هماکنون در بیشتر ساحتهایی که در حدود اختیارات وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی و همچنین در قلمرو فرهنگ کشور قابل تعریف و طبقه بندی شده، این
چندمتولیگری به مصیبتی بزرگ برای وزیر فرهنگ و ارشاد بدل شده و وزیر فرهنگ
و ارشاد دولت دهم در داستان این چند متولیگری حتی همان اعتراض کلامیِ
حداقلی وزرای پیشین را نیز انجام نداد و ضمن همراه شدن با این
چندمتولیگری، ترجیح داد چهار سال به اداره حوزه استحفاظیهاش بپردازد تا
اینکه در پی مدیریت فرهنگ کشور باشد.
از مجموع کل بودجه چهارهزار و
چندصد میلیارد تومانی سرفصل فرهنگی تنها 13 درصد (با در نظر گرفتن کمک به
حوزه سینما و کمک به حوزه کتاب) اختصاص یافته و اگر همه نهادهایی را که به
لحاظ شکلی زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد هستند، نیز در نظر گرفت، تنها
20 درصد کل بودجه فرهنگی کشور در اختیار متولی فرهنگ کشور است.
مطالبه مشترک احمدی نژاد و روحانی، تخصیص بخش اصلی این بودجه فرهنگی به
تصمیمگیران دولت در حوزه فرهنگ و همچنین سپردن واقعی اختیارات تصمیمات
فرهنگی به نهادهای دولتی است و اگر چنین نمیشود، در عوض محاکمه دولت،
تمامی نهادهای بودجهخور فرهنگی درباره عملکردشان در این حوزه پاسخگو باشند
و همه فریادها متوجه یک یا دو نهاد نشود. این اتفاق اما بعید است به این
سادگی رخ دهد و احتمالاً مطالبهای است که در دولت بعدی نیز مطرح خواهد شد!
آنچه دولت یازدهم پیش از هر حرکتی شعاری باید در
پیاش باشد، مشخص نمودن تکلیف فرهنگ مملکت در این دوره است، وگرنه وزیر
فرهنگ و ارشاد هرکه باشد، بازدهی نخواهد داشت و اوج اتفاقی که رخ میدهد،
ساخت چند فیلم جنجالی است که یک زنگ تفریح فرهنگی نیز تلقی نمیشود و عملاً
در چنین فضایی، اسم و رزومه وزیر فرهنگ و ارشاد آتی هرچه باشد فرق
نمیکند، چون اگر شیخ بهایی نیز بود و وزیر فرهنگ میشد، نمیتوانست کاری در این حوزه پیش ببرد.
اما «تابناک»
نگاهی داشته به نوع تخصیص اعتبارات فرهنگی در چهار سال اخیر که نشان میدهد بخشی از این اعتبارات در سرفصلی به جز سرفصل فرهنگی بودجه میتوانست به
برخی نهادها تخصیص یابد و به نام فرهنگ تمام نشود و سبد واقعی فرهنگ از
بودجه سالیانه عدد واقعیتری میشد.