«از یک سو میدانیم که چهارشنبه سوری، جشنی باستانی است و از سوی دیگر، با توجه به آمار رو به افزایش رخدادهای این شب، به هر روشی متوسل میشویم تا مانع آتشبازی شویم؛ به هر روشی جز همراهی موثر!»؛ این پیشدرآمد
مطلبی است که دو سال پیش در چنین روزی منتشر کردیم و اکنون خرسندیم که سخنان مشابه آن را از زبان مسئولان میشنویم.
به گزارش «تابناک»، تا ساعاتی دیگر و با فرا رسیدن غروب آخرین سهشنبه سال، چهارشنبه سوری سال ۹۲ از راه میرسد؛ اما چه کنیم که این جشن باستانی و ماندگار، با آفتی دست به گریبان است که نشانههای جشن را در آن کمرنگ کرده است؛ آفتی که در سایه بیتوجهی ما هر ساله پر رنگتر شده و کاری کرده که بسیاری خوبیهای همراه با چهارشنبه سوری را از یاد ببریم.
هر ساله آداب و رسوم همراه با این جشن یک گام به نابودی نزدیکتر میشوند و جایشان را صدای ترقه و بمبهای دستساز میگیرد؛ صداهایی گوشآزاری که همه را فراری میدهند، الا جوانانی که درکشان از هیجان، نادرست شکل گرفته و هیچ اطلاعی از پیشینه و هدف چهارشنبه سوری ندارند که اگر داشتند، حال و روز چهارشنبه سوریمان این گونه نبود.
میدانداری چهارشنبه سوری بر عهده نوجوانان و جوانان گذاشته شده و پای ترقه بازی و ساخت و ساز بمبهای دستی را به ماجرا باز کرده و به مرور میدان از بزرگترها خالی شده تا آخرین سهشنبه و چهارشنبه سال روز خوشی برای عموم نباشد، در حالی که باید جشنی ملی در این زمان برقرار باشد!
نوجوانان و جوانان کنار هم گرد میآیند و به مدد قاچاقچیان و در سایه بیتوجهی خانوادهها و مسئولان گاه آتشی میسوزانند که پیامدهای سنگینش تا مدتها گریبان جمع اطرافیان، خانواده و جامعه را رها نمیکند و همه و همه به این دلیل ساده رقم خورده که بزرگترها میدان را ترک کردهاند و خانوادهها نقش نظارتی خود بر عملکرد نوجوانان و جوانان را به درستی انجام نمیدهند که اگر میدادند، بیشتر از هر کسی میدانستند تا چه اندازه امشب حضورشان در خیابان در کنار فرزندانشان ضروری است.
ناگفته پیداست که اگر پدر و مادرها به خیابان آمده و نقش خود را در انتقال مفاهیم و رسوم بر جای مانده از چهارشنبه سوریهای باستانی انجام داده و علاوه بر آن، موارد خطرناک را به فرزندان خود یادآوری کنند، چهارشنبه سوری هرگز به آن مفهومی که برخی رسانه سعی بر القای آن دارند، «چهارشنبه سوزی»، نخواهد رسید اما چه کنیم که برخی اقصاد خاص و جهت گیریهای نامناسب موجب شده که این جشن خانوادهمحور تبدیل به فضایی پر آشوب و پر بلبشو شود که هر چه چکشیتر با آن برخورد شده، اثرات منفی آن فزونی یافته است.
این در حالی است که سخنان روزهای اخیر برخی مسئولان، حکایت از آن دارد که فضا تغییر کرده و میتوان به خود برای دایر کردن بازگشت این جشن به ریل اصلی خود در آینده امیدوار بود؛ آنجا که میشنویم یکی از صاحب منصبان پلیس از تلاش مجموعه تحت امر برای برگزاری چهارشنبهسوزی به صورت خانواده محور سخن میگوید و دیگری در سخنان مشابه، از کاهش آسیبهای احتمالی چهارشنبه سوری در همراهی فرزندان و والدین سخن میگوید.
گویی این تفکر که
برای در امان ماندن از حوادث چهارشنبه سوری، باید میدان را خالی نکرد، میرود که تفکر غالب شده و در دستور کار مسئولان قرار گرفته و چهارشنبه سوری را از شکل سالهای اخیر که به جنگهای خیابانی شباهت یافته به شکلی سنتی آن، آتش روشن کردن و گرد هم آمدن اعضای خانواده و بگو و بخند بازگردد.
این دگردیسی چه بسا از این روی رخ داده باشد که آتش نشانی اعلام میکند، بیشتر خسارات وارده از آتش به افراد در چهارشنبهسوریهای گذشته، از ایستادن کنار آتشی حاصل آمده که دیگران بر پا کرده بودند و افراد مصدوم اطلاعی از محتویات آن نداشتند!
اینجاست که اگر از چهارشنبهسوری فرار نکرده و بدانیم که با رفتن افراد دوراندیش و آگاه به اصول ایمنی از خیابان به منزل، تنها فضا برای رقم خوردن اشتباهات بازتر شده و اثرات آن مستقیم و غیر مستقیم به همه میرسد، درخواهیم یافت که راه سوری کردن این روز و افزایش دادن سهم خوشیها و خوشحالیهای آن به نسبت آسیبها، حضور عمومی و البته خانوادگی در این جشن است.