یزدان سلحشور، در بخش وبلاگ خبرآنلاین نوشت:
گرچه من شخصاً از تلویزیون 21 کاناله ایران شدیداً شاکیام به خاطر دلایل مشخص و نامشخص و گفتنی و نگفتنی و قصههایی که در این چند ساله، مخاطبان ایرانی را دچارشان کرده اما باید قبول کرد که هنوز همین این تلویزیون، وقتی که بخواهد با برنامهریزی عمل کند[یعنی دست ِ کسانی را که به کارشان واردند باز بگذارد]مخاطبان گمگشته به کنعان باز میگردند!
مهران مدیری، در اولین حضور پس از غیبت چندین سالهاشدر این تلویزیون، خبر از توافقاتی داد که قرار است در سال 93 عملی شود و این سوپراستار سابق تلویزیون ایران، باز روی صفحه نقرهای بدرخشد. در واقع مدیری، خبری را در آغاز سال جدید اعلام کرد که رسانههای اینترنتی و کاغذی، به شکلی غیر ِموثق، قبلاً اعلام کرده بودند اما مدیری ترجیح داد که با حضورش ، خود به اطلاعات ناقص، پوشش کاملی بدهد و کار را تمام کند و مردم را منتظر نگه دارد برای گُلی که قرار است وارد دروازه شود.
ایرج طهماسب، بالاخره به سال 93 تلویزیون رونق بخشید و شخصیتهای تازهای هم اضافه کرد به سریال «کلاه قرمزیاش» و شخصیت «ببخشید» توانست جای خودش را بین مخاطبان باز کند اما باید قبول کرد که با خودش و حمید جبلی، به تساوی رسید و نتوانست از بهترینهای کلاه قرمزی که در این سه دهه شاهدش بودیم، ببرد با این همه نباید از یاد برد که به خودش نباخت! طهماسب و جبلی در این سالها ثابت کردهاند که بزرگترین رقیبشان در تلویزیون ایران، فقط خودشان هستند!
«پایتخت3» هم آمد و تیم دو نفره سیروس مقدم و محسن تنابنده، بار دیگر ثابت کردند که محشرند! کم پیش میآید که دنبالههای یک مجموعه یا یک فیلم، بهتر از فصلهای قبلی باشد و بیشتر قصه معکوس میشود و همه شاکی! اما این دو نفر با شروعی طوفانی در «پایتخت3» و شوخیهای تازه و البته چکشی، دروازهی حریف را باز کردند تا ما عملاً پس از سالها، یک کمدی حساب و کتابدار بومی و البته متکی به فیلنامهی استخواندار داشته باشیم. شخصیت «نقی معمولی» و خانوادهاش، تنها به واسطه کمدی موقعیت و دیالوگهای ضربدری محکم، در این چند سال توانستند به حافظهی جمعی مخاطبان ایرانی راه یابند. استفاده از لهجه در این مجموعه، برخلاف اکثر مجموعهها و فیلمهای لهجهدار ، وسیلهای برای تخریب وجه فرهنگی مردم یک منطقه نیست و بدل به ارزشی زیباشناختی در تکوین «زبان درون متنی» شده است.
البته تلویزیون ایران، سریالهای خندهدار دیگری هم در این روزهای تعطیلات نوروزی به نمایش گذاشت که موفقیتشان در حد «کلاه قرمزی» و «پایتخت3» نبود. دلیلش؟ لطفاً مراجعه کنید به اول ِ این متن و دلایل گفته و نگفته![این که سعی کردم با استفاده از متن گزارش فوتبال، این متن سال ِ نویی را به جایی برسانم، مربوط است به مسابقه «آقای گزارشگر» که به رغم استفاده مکرر از شگردهای یک برنامه مشهور شبکهی «اسمشو نیار!»، به استقلال نسبی در برنامهسازی رسیده بود. دستشان درد نکند که تازگی داشت و دارد.]