محمود احمدینژاد و جبهه پایداری، دو بازیگر مهم سیاست در روزنامههای امروز هستند. توصیههای متفاوت به دولت در ماجرای نمایندگی ابوطالبی در نیویورک، امروز با پیشنهادها و توصیههای متفاوت ابراهیم اصغرزاده و یادداشتی متفاوت در روزنامه دولت همراه شده است. بخشی از مطبوعات کشور با عناوینی چون وکلای مدافع و مشّاطههای شبکه زرد محکوم شدهاند. رفتارهای مجلس، باعث شده یک روزنامه صریحا رفتارهای احمدینژاد با مجلس را درست بداند.
نگاه جدید به
روابط ایران و آمریکا در روزنامه دولت
حمید قاسمی فیضآباد در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه دولتی ایران با تیتر «الگوی رفتاری امریکا در قبال ایران» نوشته است: به نظر میآید در این مقطع، کمتر دیپلماتی را میتوان سراغ گرفت که نسبت به سرشت سیاست خارجی ایالات متحده وقوف نداشته باشد. سران اکثر دولتها با آگاهی دقیق از همین قواعد بازی سیاستگذاران کاخ سفید، مناسبات و مراودات خویش را تنظیم میکنند.
در یک نگاه اجمالی، دولتهای طرف ارتباط امریکا به واسطه میزان اشتراک در مواضعشان به دو گروه تقسیم میشوند:
اول شرکای دوست و همپیمان امریکا که اغلب دولتهای اروپایی و برخی از کشورهای آسیایی در این جرگه قرار دارند. این گروه از دولتها جهانبینی سیاسی مشترک با امریکا به عنوان قطب دنیای سرمایهداری دارند. گروه دوم دولتهای غیردوست هستند که ضمن داشتن تماس دیپلماتیک و مراوده اقتصادی با واشنگتن، تضاد خویش در عرصههای فرهنگی و سیاسی با امریکا را حفظ کردهاند.
در این باره نمونههای بسیار میتوان سراغ گرفت. چین به عنوان قدرت اول آسیا بارزترین مصداق از گروه دولتهای طرف ارتباط امریکاست که در عرصه سیاسی و ایدئولوژیک با غرب تضاد دارد. بسیاری از کشورهای امریکای لاتین هنوز با تفکر اقتصادی امریکا سر ستیز دارند و خاطره تلخ حکمفرمایی نظامهای تحت نفوذ امریکا و مکتب نئولیبرالیسم را فراموش نکردهاند. در منطقه پیرامون ما، دولتهای عراق و افغانستان با آنکه تحت پشتیبانی امریکا روی کار آمدهاند اما اکنون حاضر نیستند الگوی نظام سیاسی خویش را با اندیشه امریکا و غرب همسو سازند.
از این منظر اگر نگاه شود، ایران و امریکا به عنوان دو قطب رقیب به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیک شناخته میشوند. بعد از سه دهه زورآزمایی به نظر میآید طرفهای امریکایی و اروپایی به این باور رسیدهاند که میبایست در مذاکره با ایران سودای تحمیل ایدئولوژی را از ذهن خویش دور سازند. در این دور از مذاکرات مقامهای ایران و امریکا، این نکته به وضوح دیده میشود آنجا که فرستادگان دولت امریکا هیچ سخنی از بحث تغییر رژیم که به میان نمیآورند. همچنان که دیپلماتهای ایرانی در ژنو یا وین تصریح میکنند که نظر مخالف خویش را نسبت به سیستم سیاسی امریکا حفظ کردهاند.
جواد ظریف، مسئول تیم مذاکره ایرانی بارها گفته است که ایرانیها فقط برای تحصیل منافع ملی خویش و شکستن زنجیره تحریمها به مذاکره با طرف امریکایی نشستهاند. با این حال تجربه حاصل از هشت سال گذشته و دوران تحریم، دیپلماتهای ایرانی را به این باور رسانده که باید راه سوءاستفاده و سودجویی از اختلافات تاریخیشان را به روی طرفهای ثالث ببندند. اتفاقات این هشت سال ثابت کرد که فقط گروهی از دولتها از سفره تحریم و تشدید تنش ایران و امریکا سود میبرند.
دولت روحانی در شرایطی روی کار آمد که به واسطه هشت سال قبل از آن تصویر سیاهی از ایران در جهان ساخته و پرداخته شده بود. این تصویر را لابیهای تندرو یهودی شکل دادهاند. ظریف در مصاحبهای که با ایران داشت، نمایهای از آرایش دو جبهه لابیهای ضد ایرانی و طیف مدافع مصالحه با ایران ارائه کرد. به گفته او، همان اندازه که در کنگره و وزارت خزانهداری امریکا برای تشدید تحریم ایران تلاش میشود، نهادهایی نظیر وزارت خارجه و مراکز اقتصادی و انرژی امریکا ادامه خصومت با تهران را بیثمر میدانند.
به گفته کارشناسان، اوباما در پیگیری خط مذاکره با ایران بیشتر متأثر از الگوی دموکراتهای دوره کلینتون است. در دوره کلینتون تلاش طیف مدافع مذاکره با ایران در امریکا تلاش برای مصالحه با ایران با نطق مادلین آلبرایت شروع شد. این خط مصالحهجویی به تشکیل نخستین نشست مذاکره موضوعی در باب جنگ افغانستان در سال ۲۰۰۱ (با حضور نمایندگان وزارت خارجه ایران و امریکا در اجلاس بن) منجر شد. سپس در بحران عراق جولای و آوریل ۲۰۰۷ (به صورت مذاکره سفیران ایران و امریکا در بغداد) و اکتبر ۲۰۰۹ به شکل مذاکره رئیس وقت شورای امنیت ملی (سعید جلیلی) با ویلیام برنز (فرستاده ویژه امریکا به ژنو) دنبال شد. از همین روست که سرتیم مذاکره هستهای ایران (ظریف) تأکید میکند که تلاش دیپلماسی ایران باید معطوف به تقویت صدای جناح هوادار مذاکره و تضعیف پایگاه تندروهای ضد ایرانی باشد زیرا نتیجه توافق تاریخی ژنو چیزی جز ناکامی بزرگ لابی صهیونیستها نخواهد بود.
اعتماد نیز در گفتوگویی با تیتر «چرا پیشنهاد دلجویی از گروگانهای امریکایی دادم؟» نظرات متفاوت ابراهیم اصغرزاده در باره رابطه با آمریکا را مورد توجه قرار داده و نوشته: تسخیر سفارت امریکا: اتفاقی که ۳۵ سال از وقوع آن میگذرد. در روابط دو کشور سوژه یی کهنه است اما هر چندوقت یک بار، با رخدادی تازه، دو دولت را به واکنشی تند وامیدارد. شاید دانشجویانی که به صورت خودجوش اقدام به این حرکت انقلابی کردند، خود باور نداشتند پس از این همه سال باز برای افکار عمومی جامعه امریکا، این رویداد تا این اندازه حساسیت برانگیز باشد. امروز اما در گوشه و کنار هر کدام از افراد موثر در ماجرای تسخیر سفارت امریکا، صحبت از باز سازی روابط گسسته تهران و واشنگتن سخن به میان میآورند.
در این میان برخی حتی پیشنهاد عذرخواهی از خانوادههای گروگانهای امریکایی را مطرح کردهاند. به طوری که ابراهیم اصغرزاده به عنوان مسوول این عملیات به تازگی این پیشنهاد را علنی کرده و میگوید برای منافع ملی حاضر است با خانواده این گروگانها همدردی کند. اما اینکه چطور شد این داغ دوباره برای دولتمردان امریکا تازه شد، بازمی گردد به موضوع نامزد معرفی شده از سوی ایران برای نمایندگی در سازمان ملل طی هفتههای اخیر. اصغرزاده میگوید حمید ابوطالبی تنها یک مترجم بوده است اما حساسیت افکار عمومی در امریکا سبب شده تا لابی گریهای تندروها در امریکا این موضوع را به هیاهو بدل سازد. او پیشنهادی هم برای ابوطالبی دارد: «ابوطالبی استعفا دهد تا این غائله خاتمه یابد».
در بخشهایی از این گفتوگو آمده:
ـ صحبت عذرخواهی یک دولت از یک دولت دیگر نیست. بلکه صحبت همدردی با خانواده افرادی است که به هر دلیل دچار آسیب روحی و روانی شدهاند. نه من نه آنها هیچ یک دارای پست دولتی نیستیم. این کار انسانی در نوع خود ابتکار جدیدی هم نیست چیزی حدود ۱۶، ۱۵ سال پیش حتی در سطح رییس دولت آقای خاتمی در مصاحبه با CNN و خانم کریستین امانپور نسبت به آلام و رنجی که دیپلماتهای امریکایی در طول ۴۴۴ روز گروگانگیری کشیدهاند ابراز همدردی کرد. خانم آلبرایت وزیر خارجه دولت کلینتون هم نسبت به مداخله سابق امریکا در امور داخلی ایران و ساقط کردن دولت ملی دکتر مصدق عذرخواهی کرد. به هر حال روابط ایران و امریکا نمیتواند که تا ابد گروگان گذشته باشد وقتی یکی از وزرای دولت قصد داشت از محل ساختمان سفارت امریکا برای دفتر کارش استفاده کند امام خمینی (س) مخالفت کردند و گفتند مگر قرار است قطع رابطه با امریکا تا ابد طول بکشد.
حالا هم ملت ایران تجربه دوران احمدینژاد را پشت سر گذاشتهاند و هوشمندانه با انتخاب شخصی مانند حسن روحانی سایه جنگ و انزوا را از سر کشور دور ساختهاند باید به ابتکار عمل دولت میدان داد. تاکید میکنم که روابط ایران و امریکا نمیتواند تا ابد در بن بست باقی بماند و باید گره گشایی شود. مسائلی در روابط دو کشور وجود دارد که اگر گره گشایی نشود به صورت مزمن سایه بر حوادث بعدی خواهد انداخت. رابطه ایران و امریکا چه بخواهیم و چه نخواهیم گروگان یک اتفاق تاریخی است که در ۳۵ سال پیش رخ داده است.
ـ طبیعتا شایسته این نیست که دولت یا نظام ایران برای حل آن بخواهد اقدامی صورت دهد اما دانشجویان خط امام یا جمعی از دانشجویان که در آن حادثه نقش داشتهاند و حکومتی هم نیستند اگر پیشقدم شوند شاید بتوانند مشکل را حل کنند. من به خاطر اینکه گره گشایی کنم اعلام کردم در شرایطی که منافع ملی کشورم ایجاب کند میشود از این قضیه عبور کرد اما این مقید و مشروط به منافع ملی است. من چون معتقدم نهاد دانشجویان خط امام غیرحکومتی است و از ۱۶ سال پیش به عنوان یک جریان رفرمیست و اصلاح طلب به کمک فضای سیاسی کشور آمده است نباید مخالفتی داشته باشند. البته در بین این دانشجویان خط امام افراد رادیکال هم وجود دارند که مدافع وضع موجودند اما اکثریت دانشجویان خط امام از گشایش در روابط خارجی ایرانی حمایت میکنند و موضوع اشغال سفارت امریکا را متعلق به قالب تاریخی زمان خود میدانند. با این حال پیشنهاد داده شده کاملاشخصی بود.
ـ آقای حمید ابوطالبی از دانشجویان مستعدی بود که به دلیل آشنایی با زبان انگلیسی و فرانسوی از طرف دانشجویان خط امام دعوت به همکاری شد تا به صورت موقت در ترجمه بعضی مراسم و مذاکرات همکاری داشته باشد. ایشان حتی به آن اندازه که خانم ابتکار و آقای شیخ الاسلام جزو دانشجویان خط امام محسوب میشدند دانشجوی خط امام به حساب نمیآمد او نه تنها از اعضای تصمیم گیرنده دانشجویان نبود که حتی به صورت ممتد در مدت ۴۴۴ روز در محل سفارت امریکا حضور نیافت و اینک خود قربانی و گروگان شیطنت جریان تندرو داخل امریکا شده است. در مراسمی که برای گروگانها برگزار میکردیم مثلا هنگامی که از کشیشهای امریکایی برای انجام مراسم کریسمس دعوت به عمل آوردیم از ابوطالبی به عنوان مترجم استفاده کردیم یا برای دعوت از سازمانها و نهضتهای آزادیبخش جهان از آقایان عباس عبدی، محمد هاشم و حمید ابوطالبی خواستیم که به الجزیره سفر کنند.
آقای ابوطالبی بعد از آن به جرگه دستگاه دیپلماسی کشور پیوست و به دیپلماتی مجرب و کارکشته تبدیل شد. همکاری ایشان با دانشجویان خط امام در حقیقت جزو کوچکترین بخش از تجربه و تاریخ زندگی سیاسی ایشان است. آن زمان کسی یافت نمیشد که در صورت تقاضای دانشجویان دست رد به سینهشان بزند. اکثریت قریب به اتفاق جامعه روشنفکری و تحصیلکرده کشور از اقدام اشغال سفارت حمایت میکردند. ایشان حالااز دانش دیپلماسی برخوردار است و متاسفم که او اینک قربانی بازی هیاهو برای هیچ شده است.
اولا بی جهت دوباره موضوع اشغال سفارت به تیتر یک غول رسانه یی امریکا تبدیل شد و ثانیا اعتراض کاملادانشجویی دانشجویان خط امام در ۳۵ سال پیش اینک در قالب یک اقدام تروریستی به دنیا معرفی شد. مخالفتی که با ابوطالبی صورت گرفته به نظرم موضوعی حاشیه یی است که دستمایه انتقام گیری نومحافظه کاران و تندروهای امریکایی از دولت اوباما و روحانی و تماس تلفنی سال گذشته آنهاست. انتقام از جریانی است که میخواهد روند واگرایی موجود را متوقف کند. همه میدانند نان تندروها و لابی صهیونی در چالش بیشتر میان ایران و امریکاست. آنها توانستند حاشیه را بهانه کنند و به متن بیاورند و با تبلیغات تبدیل به یک موضوع مهم و چالش برانگیز برای دولت اوباما کنند. دولت آقای روحانی هم دچار مخمصه شد نه راه عقبگرد و نه راه پیشرفت دارد تنها میتواند اعتراض خود را پیگیری حقوقی کند.
احمدینژاد حق داشت یا شاید آرزوی حسن روحانی این بود که کاش امروز، اسفند سال ۹۴ بود
مصطفی داننده در مطلبی در روزنامه قانون به شکایت از رفتار بخشی از مجلس در مقابل دولت پرداخته و نوشته است: گفتیم سال نو میشود و حول حالنایی در منتقدان دولت به ویژه مجلسنشینان حاصل خواهد شد و آنان در سال تازه ایرانیان، کمی با دولت تدبیر و امید همراه خواهند شد و فضا را به سمت خدمت بیشتر به مردم خواهند کشاند. اما وقتی تعطیلات تمام شد و مردم کم کم راهی محل کار خود شدند و نمایندگان مردم نیز برصندلیهای سبز مجلس تکیه زدند، فضای سیاسی کشور به همان روزهای قبل از فروردین سال ۹۳ رسید و حتی فضا به فضایی بدتر از آن روزها بدل شد.
منتقدان دولت در خانه ملت از وزیر ارشاد انتقاد کردند که چرا به دیدار رئیس جمهور پیشین ایران رفتهای و چرا ۹ دی را توقیف کردهای؟ روزها همانطور میآمد و میگذشت و سال جدید دیگر نو نبود، بازهم نوبت به ظریف رسید تا همچون ماههای گذشته در راس انتقادها قرار بگیرد و این آخریها که آقای نماینده در نطق جانانه خود گفت که ظریف و شرمن در مذاکرات یکدیگر را با اسم کوچک صدا میزنند. و مجددا به رئیس صداوسیما نامه نوشتند که میخواهند در رسانه ملی با مردم سخن بگویند و اعلام کنند که توافق ژنو، یک توافق شکست خورده است. گویی داستان مجلس نهم و دولت یازدهم، داستانی است که نمیشود پایان چندان خوشی و به قول فیلمسازها «Happy end» برای آن متصور شد. مجلسیهای مخالف دولت همانطور که از روز اول هم قسم شده بودند، تمام تلاش خود را انجام میدهند، تا دولت روحانی نتواند برنامههای خود را عملیاتی کند و آنها بتوانند، به مردم بگویند دیدید که ما گفتیم، دولت فقط دولت مطبوع ما.
مطمئنا وزرایی که هرروز به مجلس بروند و درگیر سؤال این نماینده و یا آن نماینده باشند، نمیتوانند تمام فکر و ذهن خود را بر روی خدمت به مردم بگذارند و به جای آن باید به دنبال ارائه متن گزارش به مجلس باشند و به آنها بگویند که در این مدت کوتاه چه کارهایی کردهاند و چه کارهایی را میخواهند انجام دهند. با نگاهی به رفتار مجلس نهم با دولت یازدهم، در این اندیشه بودم، که محمود احمدینژاد حق داشت. او حق داشت به مجلسی این چنین پاسخگو نباشد، او حق داشت بیاید در مجلس شوخی کند و برود، او حق داشت بگوید برخی منافع سیاسیشان بر منافع ملی ارجحیت دارد، او حق داشت که مسیر خود را از جریان منتسب به این آقایان جدا کند. رئیس جمهور روحانی روزهای سختی را سپری میکند و سعی میکند در قبال این کارشکنیها عصبانی نباشد تا اسفند سال ۹۴ از راه برسد تا بتواند با کمک مردم مجلس اعتدال را تشکیل دهد. شاید آرزوی حسن روحانی این بود که کاش امروز، اسفند سال ۹۴ بود.
نظر صادق زیباکلام این است که روحانی میتواند خیلی راحت تندروها را کیش و مات کند. قانون در این باره نوشته: استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه انتخاب ابوطالبی به بهانهای برای تندروها و مخالفان دولت تبدیل شده است، تاکید کرد: مخالفان تنشزدایی با آمریکا و نیز مخالفان توافق هستهای با غرب، بعد از مدتها فرصت خوبی یافتهاند، تا هم راه را برای عادی سازی روابط ایران و آمریکا دشوار و هم در راه رسیدن به توافق نهایی مانعی ایجاد کنند. صادق زیباکلام در خصوص عدم صدور ویزا از سوی آمریکا برای حمید ابوطالبی گفت: به نظرم آقای روحانی و تیم سیاست خارجی ایشان پیشبینی نمیکردند که انتصاب آقای ابوطالبی، به مسألهای اینچنینی که بیشتر شبیه به دیوار و یا سدی در راه ایران و آمریکاست، تبدیل شود.
وی با بیان اینکه انتخاب ابوطالبی به بهانهای برای تندروها و مخالفان دولت تبدیل شده است، خاطرنشان کرد: مخالفان تنشزدایی با آمریکا و نیز مخالفان توافق هستهای با غرب، بعد از مدتها فرصت خوبی یافتهاند، تا هم راه را برای عادی سازی روابط ایران و آمریکا دشوار هم در راه رسیدن به توافق نهایی مانعی ایجاد کنند و به همین دلیل هم در حال بزرگنمایی ماجرا هستند و میخواهند این تصویر را در افکار عمومی ایجاد کنند که نپذیرفتن سفیر ایران، توهین بزرگی به ایران است.
زیباکلام در پاسخ به این سؤال مخالفان دولت که میگویند انفعال دولت موجب صدور قطعنامه پارلمان اروپا و عدم پذیرش ابوطالبی شده است، اظهار داشت: سیاستهای دولت در عرصه داخلی و خارجی اشتباه نبوده است، اما معتقدم آقای روحانی در مراجعه به افکار عمومی و یاری طلبیدن از آنها در برابر اصولگرایان تندرو ضعیف عمل کرده است. وی در انتها تأکید کرد: روحانی میتواند خیلی راحت تندروها را با یادآوری هشت سال گذشته کیش و مات کند.
مشّاطههای شبکه زرد و مدافعان شیطان
کیهان در یادداشت روز خود با تیتر «مشّاطههای شبکه زرد» مدعی شده که شبکه حزبی و رسانهای زردی که در کشور ما فعال است؛ چالشی مهم بر سر راه منافع ملی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاست داخلی و خارجی است.
محمد ایمانی پس از متهم کردن این جریان به نفاق در مواضع و رفتار خائنانه در مسائل ملی نوشته: آنها با روحانی صادق نیستند همچنان که با هاشمی و خاتمی رفیق صادق نبودند اما تظاهر به حمایت میکردند. این جماعت روزنامهباز و سیاستباز، مصیبتی بزرگ برای ملتند همچنان که به جای آدرس مقصد، نشانی پرتگاه را به دولت و نوع سیاستمداران نشان میدهند. ۷-۸ ماه از دوره خدمت دولت سپری شد و دریغ است که باقی مانده این فرصت بزرگ پایمال شبکه زرد رسانهای و سیاسی شود. کاش دولتمردان محترم به این عارضه خطرناک، فراتر از حب و بغضهای جناحی و حزبی و سیاسی بنگرند. این بازنگری عین اعتدال و تدبیر است.
جوان روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران نیز در بخشی از مطلبی با تیتر «انتقاد دادستان از وکیل مدافعان شیطان» نوشته: حجتالاسلام محسنی اژهای در ادامه نشست خبری خود، اظهار داشت: در هفتههای اخیر اتفاقاتی از ناحیه برخی کشورهای غربی از جمله امریکا رخ داد که یک بار دیگر ماهیت این سلطهگران غرب را برای مردم روشن کرد و مشخص شد که چرا مردم ما مرگ بر امریکا میگویند و به امریکا و کشورهای غربی اعتمادی ندارند.
محسنیاژهای اظهار داشت: مایه تأسف است که برخی افراد در داخل کشورمان تصور میکنند وقتی امریکا چراغ سبز نشان میدهد به این معنا است که میتوانند با یکدیگر کنار بیایند. همچنین در ایران وقتی علیه امریکا برخی صحبتها مطرح میشود، برخی افراد بهشان برمیخورد. مگر چه نسبتی با این شیطان بزرگ دارند، ماهیت امریکا کاملاً مشخص شده است.
استارت اختلافات اصولگرایان برای انتخابات مجلس
اعتماد در آغاز گزارش خود از اختلافات اصولگرایان و جبهه پایداری نوشته است: این بار پایداریها قصد کانال کشی دارند. میخواهند برای رقابت کانال بکشند تا فعالانهتر به میدان بیایند. از دست اصولگرایان دلخور هستند. میگویند اصولگرایان به پایداریها توهین میکنند و توقع وحدت هم دارند. اصولگرایان را تهدید میکنند که اگر روند توهین به جبهه پایداری ادامه پیدا کند خبری از وحدت نخواهد بود. دیگری حرف آن یکی را رد میکند و از تدوین «الگوی دوایر متحدالمرکزی» برای رسیدن به وحدت خبر میدهد. هنوز هم با سعید جلیلی ارتباط دارند و احتمال سرلیستیاش برای انتخابات مجلس را نه رد میکنند و نه تأیید.
جبهه پایداری حالا همچون یک استخوان در گلوی اصولگرایان مانده است. این طرف اصولگرایان دل خوشی از تندروهای این جبهه ندارند و میگویند آنها حاشیه ایجاد میکنند. این طرف هم پایداریها دیگر نه از حمایتهای دولتی برخوردار هستند و نه دیگر امیدی به پایگاه مردمی دارند. هیچ یک از ساختارهای اصولگرایان را قبول ندارند. برای خودشان پدر معنوی دارند و میدانند که این انتخابات مجلس با انتخابات پیشین مجلس متفاوت است. در نتیجه با وجود آنکه تاکید میکنند قصد مقابله با دولت را ندارند امضایشان پای اکثر سوالات و تذکرات هر روزه از هیات دولت بوده است. حالاپایداریها میخواهند برای انتخابات مجلس دهم کانال بکشند. کانالی که معلوم نیست در حفر آن احمدینژاد هم همراهیشان میکند و مقصدش بهارستان هست یا خیر؟
همین روزنامه در مطلبی دیگر از «چراغ سبز بزرگان اصولگرا به جریان احمدینژاد» خبر داده و نوشته: چراغ سبز بزرگان اصولگرا به محمود احمدینژاد برای نقش آفرینی دوباره در عالم سیاست، همه یاران احمدینژاد را فعال کرده است. دولت حسن روحانی روزهای سختی را پشت سر میگذارد. اجرای فاز دو هدفمندی یارانهها و تبلیغاتش برای انصراف مردم از دریافت یارانه نقدی از یک سو و ماجرای پیش آمده اخیر در روابط دولت یازدهم با امریکا بر سر معرفی حمید ابوطالبی به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل از سوی دیگر در لابه لای حملات کوچک و بزرگ تندروهای اصولگرا علیه دولت روحانی شرایط را برای دولتمردان سختتر از پیش کرده است.
زمانی تنها مشکل دولت روحانی ترمیم و بازسازی نقصانها و کاستیهایی بود که از دولت احمدینژاد به جای مانده بود اما در هفتههای اخیر با جنگ رسانه یی تندروهای اصولگرا علیه برنامههای دولت و زیر سؤال بردن آنها نزد مخاطب عام شرایط بیش از پیش دشوار شده است چرا که دولت این روزها علاوه بر گرفتاریهای حساب و کتاب مرسومش با تبلیغات منفی گسترده مخالفانش علیه دولت هم دست به گریبان است: تبلیغات حساب شده و مدونی که از تریبون بهارستان گرفته تا خبرهای غیررسمی سایتهای خبر و حتی پیامکهای ناشناس را در اختیار دارد. مخالفان و منتقدان دولت روحانی مدت هاست که عیان شدهاند در این میان اما مدتی است که رد پای یک طیف بیشتر از دیگران جلب توجه میکند، رد پایی که رنگ و بوی امور تبلیغاتی دولتی قبلی را همراه دارد و هدف مشخصی را دنبال میکند و آن چیزی نیست جز بازگشت به قدرت.
آن طور که یکی از حلقه مشاوران محمود احمدینژاد به «اعتماد» میگوید عزم جریان احمدینژاد برای بازگشت به قدرت جدی است و برای این کار پیش نیازهای حضور در رقابتهای سیاسی را به دست آورده است. به گفته او که نخواست نامی از او برده شود محمود احمدینژاد برخلاف حرف و حدیثهایی که علیهاش گفته میشود همچنان حمایت بزرگان اصولگرا را همراه خود دارد. او گفت که برنامه ریزیها برای بازگشت دوباره احمدینژاد و تیمش به قدرت به صورت جدی در دستور کار است و در گام اول بنای این تیم تسلط بر جریان رسانه یی است که با روی کار آمدن دولت روحانی علیهاش شکل گرفته است. «خبرسازی، موجسازی و جنگ رسانهای» و البته بهرهمندی از آنها ویژگی همیشگی جریان احمدینژاد است.