اینقدر برنامه نود و مجری محبوبش در عرصههای اجتماعی فعالیت کرده و توفیق به دست آورده که از همان دیشب، دلمان گواهی خبری خوش در صبح امروز را میداد؛ اما باز تا اعلام خبر دلواپسی امانمان نمیداد.
به گزارش «تابناک»، برنامه شب گذشته «نود» که به حواشی و متن آخرین هفته سیزدهمین دوره لیگ برتر اختصاص داشت، این بار نه سفر به نقاط دورافتاده و محروم کشور را نشانه رفته و درد محرومیت ایشان را از دریچه دوربین فوتبال به تصویر کشیده بود، نه خواستار شرکت مردم در کمپین آزادسازی مرزبانان گروگان گرفته شده بود، نه به خانههای سالمندان و بهزیستی سر کشیده بود و نه هیچ موضوع اجتماعی دیگری را گلدرشت کرده بود تا دیده شود؛ اما به جرأت میتوان گفت، یکی از کارآمدترین کارکردهای اجتماعیاش را به نمایش گذاشت.
درست هنگامی که بحث رقابتهای همزمان هفته پایانی لیگ و بالا و پایین شدن رتبه تیمها به همراه حواشی و سخنان مربیان و بازیکنان پخش میشد و تب و تاب آن لحظات را برای فوتبال دوستان تازه میکرد، فردوسیپور گریزی زد به یک خبر از خبرگزاریها و تلاش کرد در پروندهای، میانجیگری کند که تصمیم گرفتن درباره آن بسیار دشوار است.
خبر به قصاص جوانی محکوم به اعدام در شهرستان نور اشاره داشت که شش سال پیش، فرزند یکی از فوتبالیستهای سرشناس مازندران و شهر رویان را در یک درگیری به قتل رسانده و قرار بود بامداد امروز، چند ساعت پس از پایان برنامه نود شب گذشته، حکم قصاص دربارهاش اجرا شود؛ قصاصی که به هر واسطه، اولیای دم از اجرایش نگذشته بودند.
بدین ترتیب در شرایطی که محل اجرای حکم قصاص «ب.ق» از روز گذشته در مقابل دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان نور آماده شده و با حضور مأموران انتظامی در محل، در زمان پخش برنامه نود، همه چیز آماده اجرای این حکم به نظر میرسید، نود در نقش میانجی ظاهر شد و رودرروی مشتریان پر و پا قرصش از «عبدالغنی حسینزاده»، پدر متوفی نام برد و درخواست گذشت کرد.
نام این پدر داغدار چندین بار دیگر هم در برنامه تکرار شد و در حالی که ساعت از نیمه شب گذشته و امروز رسما آغاز شده بود، فردوسیپور از تماسهای متعدد مردمی خبر داد که برای پرداخت دیه به خانواده جوان از دست داده، اعلام آمادگی کرده بودند و حتی اواخر برنامه از جلب رضایت ضمنی ولیدم هم سخن گفت تا ساعات باقی مانده پر شود از تردید و دلشوره.
اینکه این برنامه فوتبالی به یاری تواناییهای مجری ـ تهیهکننده کاربلدش، لابلای سخن گفتن از فوتبال و بحث جنجالی مرتبط با آن، گریز زده و به مسائل دیگر هم بپردازد، موضوعی مسبوق به سابقه بود که گاه موجبات درمان بیمارانی با ناراحتیهای ویژه را هم فراهم آورده بود، ولی مگر میشد با تکیه بر این پیشینه، پیشبینی کرد که اولیای دم یک مقتول رضایت بدهند و از حق خود بگذرند؟!
از یک سو تلاشهای نافرجام خانواده فرد محکوم به اعدام برای رضایت گرفتن از خانواده مقتول، احتمال اجرای حکم قصاص را قوت میبخشید و از سوی دیگر، یادآوری بزرگواری مردمی که در ماههای اخیر ــ و پس از دستور ویژه رئیس دستگاه قضا برای تعیین تکلیف پروندههای قصاص ـ سیصد اعلام رضایت را به ثبت رساندند، نور امیدی بود که بر ماجرای اعدام صبح امروز میتابید.
گرگ و میش اول امروز، وقتی زمان اجرای حکم نزدیک میشد، جمعی با حضور خود در محل، درخواست رضایت از خانواده مقتول را داشتند، ولی وقتی ضابطان قضایی، طناب را دور گردن محکوم انداختند، شاید هیچ کدام باور نمیکردند رویدادی غیر از اعدام رخ دهد؛ اما این گونه شد.
در لحظه آخر پدر و مادر مقتول در اقدامی غافلگیر کننده، طناب دار را از گردن متهم به قتل پسرشان برداشتند و اعلام گذشت کردند تا نشان دهند، اینقدر بزرگند که میتوانند جای خالی فرزند خود را احساس کرده و پدیدآورنده این فقدان را ببخشند؛ بخششی که چه بسا هیچ ارتباطی هم با نود نداشته، ولی دستکم نود دریچهای برای نشان دادنش به جامعه شده و واسطهای برای معرفی والدینی از این دست.
حالا سیصدویکمین خانواده قهرمان در ماههای اخیر به جامعه معرفی شده و یک برنامه تلویزیونیِ ورزشی، واسطه معرفی ایشان و نشان دادن زیبایی کارشان به تمامی ایرانیان شده است؛ خانوادههایی که هم بیفرزندی را تاب میآورند و هم میتوانند از قصاصی که حقشان است، گذشته و نشان دهند به اهدافی بزرگتر مینگرند؛ آنها که میتوانند در عین دلآشوبی، آرامش به جامعه هدیه کرده و فرصت بازگشت فردی محکوم به اعدام را به جامعه بدهند.