وقتی بدانیم نیمی از اعضای کابینه دولت، عضو هیأت علمی این دانشگاه هستند و از سوی دیگر، آگاه باشیم که منتقدان دولت هم به هر تصمیمی درباره این دانشگاه حساسیت شدید دارند، تازه خواهیم توانست اهمیت موضوع را درک کنیم.
به گزارش «تابناک»، پس از آنکه در واپسین روزهای بهمن ماه ۹۲، خبر عزل فرهاد رهبر از ریاست دانشگاه تهران مخابره شد، همگان را به شوکی فرو برد که باورپذیری خبر را برایشان سخت مینمود تا جایی که خود رهبر، ضمن تأیید درستی خبر، هنوز نمیدانست دستاویز برکناریاش چیست و اعلام کرد تا رسیدن حکم برکناری در سمت خود خواهد ماند.
اما ماجرا سادهتر این حرفها بود. مسئولان وزارت علوم و به ویژه وزیر ـ که پیشتر با چند تغییر انگشتشمار رؤسای دانشگاه، مورد نوازش (!) شدیدترین انتقادات و حتی حملات مخالفان خود قرار گرفته بودند، این بار برای کنار زدن فرهاد رهبر، تنها منتظر رسیدن زمان مناسب شده بودند و در آن زمان، اقدام دلخواه خود را عملیاتی کرده بود.
در حقیقت کنار گذاشتن فرهاد رهبر، برکناری وی نبود، بلکه مدت زمان ریاست چهار ساله وی بر این دانشگاه به پایان رسیده بود و وزارت علوم نخواست این ریاست تمدید شده و حتی خبر پایان دوره چهار ساله، زودتر رسانهای شود، تا نه شصت مخالفان باخبر شود و نه حتی خود رئیس سابق دانشگاه چنین موضوعی را به یاد بیاورد.
تا اینجای کار همه چیز وفق مراد وزارت علوم پیش رفته بود و هیچ منتقدی نمیتوانست به این کار خرده بگیرد (البته برخی که نمیدانستند این اتفاق برکناری نبوده، بلکه دوره ریاست فرهاد رهبر پایان یافته، هم انتقاد کردند و هم تندترین سخنان را گفتند، ولی بعدتر متوجه اشتباهشان شدند و سکوت کردند!) اما هنوز چالشی بزرگ به نام انتخاب رئیس جدید پیش رویشان بود.
اما بحث انتخاب ریاست دانشگاهی است که پنجاه هزار دانشجو، دو هزار استاد و پنج هزار کارمند دارد و مهمتر از اینها، نیمی از اعضای کابینه دولت یازدهم، عضو هیأت علمی آن هستند، ولی همه اینها در ازای مناقشات سیاسی برای تسلط بر این دانشگاه، بسیار ناچیز و حتی قابل چشمپوشی است و به همین دلیل، هر تغییری در این دانشگاه را با سختترین واکنشها روبهرو میکند.
بدین ترتیب مسئولان وزارت علوم در شرایطی قرار گرفتند که از یک سو باید نکات مدنظر خود را اعمال کرده و شمار زیاد دوستان خود را راضی نگه دارند و از سوی دیگر، آگاهند برخی انتخابها و یا حتی حواشی این انتخاب، میتواند بار دیگر جنجالی علیهشان به راه انداخته و ادامه کار را برایشان دشوار کند.
بنابراین، چه بسا انتخاب به شیوه رأیگیری از اساتید، بهترین راهکار ممکن به نظر میرسید و حالا شنیده میشود که چنین راهکاری در دستور کار قرار گرفته و در حال پیگیری است؛ به این صورت که قرار است از دانشکدههای مختلف، به ازای هر چهل عضو هیأت علمی یکی به نمایندگی انتخاب شده و مجموعه این نمایندگان شورایی شکل دهند که رئیس دانشگاه را تعیین خواهد کرد.
اینها را یک منبع آگاه به خبرنگار «تابناک» میگوید و میافزاید: این نمایندهها که همگی باید دانشیار و یا استاد باشند، به کمک رأیگیری در دانشکدهها برگزیده خواهند شد و در پایان شورایی را شکل میدهند که با رأیگیری، سه تن از بین خودشان را برای قرار گرفتن در جایگاه ریاست دانشگاه انتخاب کرده و انتخاب از میان این سه گزینه را به وزیر علوم میسپارند.
البته این شیوه جالب همان چیزی است که پیشتر وزیر علوم در نشست تودیع فرهاد رهبر و معارفه امید، به عنوان سرپرست دانشگاه تهران هم گفته بود. وزیر آن روز تأکید کرد، «رئیس دانشگاه تهران از میان اساتید منتخب تعیین خواهد شد» و افزود: «هر چه زودتر کمیته منتخبان دانشگاه تشکیل و از میان اساتید منتخب دانشگاه تهران، رئیس معین خواهد شد».
با این توضیح، درخواهیم یافت که نه تنها مسئولان وزارت علوم درباره زمان اتمام مسئولیت فرهاد رهبر در دانشگاه تهران، به ویژه زمانی که شایعات عزل وی مطرح و نوک پیکان انتقادات به وزرت علوم تیزتر میشد، هوشمندی به خرج دادند، بلکه بهترین و هوشمندانهترین راه را برای انتخاب رئیس این دانشگاه برگزیدهاند که هر گونه شائبه سیاسیکاری را از ایشان دور خواهد کرد و دهان منتقدان را هم خواهد بست.
جدای از این مسائل، اگر چنین شیوهای برای دانشگاه تهران به اجرا درآید، باید انتظار داشته باشیم به زودی در دیگر دانشگاههای کشور هم به کار گرفته شده و در مسیری درستی، انتخاب رؤسای دانشگاه از حد دوست و دشمن فراتر رفته و در مسیر صحیح قرار بگیرد و البته روشن است که یک معنای دیگر این سخن، از گود خارج شدن رؤسای دانشگاهی است که اعضای هیأت علمی و دانشجویان آن دانشگاهها، دل خوشی از تداوم ریاستشان ندارند!
اما از این دورنمای روشن که فاصله بگیریم، شایعاتی به گوشمان خواهد رسید که چندان دلچسب نیست و میتواند پایان ماجرا را تلخ کند. در شرایطی که چندی پیش، عبدالحسین فریدون، مدیر کل دفتر وزارتی وزارت علوم از واگذاری کامل وظیفه تعیین رئیس دانشگاه تهران به این دانشگاه سخن گفته و وزیر علوم را صرفاً ابلاغ کننده حکم ریاست این دانشگاه خوانده است، شنیده میشد که شاید انتخاب نمایندگان اعضای هیأت علمی دانشکدهها صورت نگیرد.
با این تغییر، معلوم نیست که چگونه قرار است اساتید منتخب دانشگاه برگزیده شوند؛ آیا قرار است رؤسای دانشکده نمایندگان اعضای هیأت علمی را انتخاب کنند یا سرپرست دانشگاه این انتخابها را عهدهدار خواهد شد و به نوعی «مجلس خواص» تشکیل خواهد داد؟ شاید هم راه دیگری در نظر گرفته شده که ما از آن بیخبریم.
بدین ترتیب، هر چه تاکنون مسئولان وزارت علوم توانستهاند با سکوت، خواستههای خود را درباره رئیس دانشگاه تهران پی بگیرند، اکنون که قرار است شیوهای جدید برای انتخاب رئیس بعدی به کار بسته و به عمر سرپرستی معاون اداری و مالی وزارت علوم در دانشگاه تهران پایان دهند، بد نیست سکوت خود را شکسته و شفاف این شیوهنامه را توضیح دهند تا هم خیال دانشگاهیان آسوده شود و هم فرصت خبرسازی برای کسانی که میگویند رئیس این دانشگاه انتخاب شده، از میان برود!