پرداختن به پشت صحنه فیلم «من روحانی هستم» در آستانه اولین سالگرد پیروزی حسن روحانی در انتخابات، بیش از هر چیز به مرور فضای سیاسی و رسانهای ایران در دوره دوم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد نیاز دارد. از انتخابات ریاستجمهوری سال 88 به بعد، نقش و اهمیت رسانههای مجازی در کنار سرعت روزافزون فناوریهای ارتباطی قرار گرفت تا نسل جدیدی از رسانهها با محتواهای متنوع در صحنه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران ظاهر شوند. اختلاف بر سر خوب و بد شبکههای اجتماعی، دولتی و خصوصی بودن گونههای مختلف رادیو و تلویزیون و کارکردهای سیاسی رسانههای اینترنتی نتوانست مانع توجه به چنین ابزارهایی در فضای سیاسی ایران شود. این تحولات بهویژه در شرایطی از اهمیت برخوردار بود که از سویی جامعه ایران در مقابل نمودهای مختلف رسانهها و مسائل جهانی قرار داشت و نسل جوان برای هر یک از مسائل و پرسشها پاسخی میخواست و از سوی دیگر تنش در فضای سیاسی ایران به سطحی رسید که در چند سال پیش از آن کمسابقه بود. علاوه بر اصلاحطلبانی که بهتدریج همه انتخاباتها را به حریف واگذار کرده بودند، جریان حامی دولتهای نهم و دهم که بخشی از آن به جریان انحرافی موسوم شد در کنار دیگر اصولگرایان و اصلاحطلبان در صحنه سیاسی حضور داشتند و همه مشغول آماده شدن برای رقابتهای سیاسی آتی بودند. اوج مخالفتها با رحیممشایی و آیتا... هاشمی، فرصت مناسبی بود تا فعالانی که تا پیش از آن بیشتر با محصولاتی دانشجویی شناخته میشدند، توانایی خود را در ساخت تندترین محصولات سیاسی به آزمون بگذارند. «گروه چندرسانهای شفق» نام به نسبت جدیدتری از این جریان رسانهای است که از آن به عنوان سازنده مستند «من روحانی هستم» نام برده میشود. این مستند که تلاش برای نمایش آن در چند دانشگاه از پیش از نوروز تاکنون خبرساز شده است به زندگی حسن روحانی از تولد تا سال 1384 میپردازد و احتمالا ممکن است شمارههای بعدی هم داشته باشد. اما رئیسجمهور حسن روحانی و حامیانش سختترین واكنشها را نسبت به این فیلم داشتند. بسیاری بر این باورند كه اگر منتقدان دكتر روحانی هویت میداشتند به قول رئیسجمهور با شناسنامه به میدان نقد میآمدند. قطعا هر تحلیلگری به یقین میداند نقد در تاریكی مطلق صورت نمیگیرد. ناقد باید شناخته شده و البته دارای هویت باشد.
آرمان با دكتر عماد افروغ گفتوگویی انجام داده كه مشروح آن در ذیل آمده است:
رئیسجمهور در نمایشگاه كتاب تهران به شرایطی از انتقاد اشاره كردند. از آنجمله شرایط شناسنامهدار بودن منتقدان. حضرتعالی بهعنوان یك استاد دانشگاه سخنان رئیسجمهور را چگونه ارزیابی میكنید؟باید از خود ایشان پرسید که منظورشان از شناسنامهدار بودن چیست، اما اگر منظور معلوم بودن نام و هویت منتقد و نقد در قالبهایی به غیر از شبنامه و امثال ذلک است، حرف صوابی است و یا اگر توصیه به داشتن مرامنامه مشخص از سوی جریانات منتقد است، آن هم سخن صوابی است.
ایشان سابقا معتقد بودند كه ما در ایران حزب به معنای تعریف شده آن نداریم. آیا این دوگانگی در صحبتهای ایشان نیست؟
میتوان صحبت اخیر را سازگار با سخن گذشته تفسیر کرد.اینکه احزاب هم سعی کنند به اصول تعریف شده تحزب وفادار باشند و اولاً فعالیتهای خود را صرفا محدود به بحبوحه انتخاباتی نکنند، ثانیاً مواضع خود را شفاف بیان کنند و هر روز موضعی تازه و متفاوت با گذشته اتخاذ نکنند. به هر حال یكی از شروط اصلی نقد این است که نقد شونده، نقد كننده خود را بشناسد، تا هم نقد شونده بتواند عندالزوم در مقام پاسخ بر آید و هم نقدکننده با هویت معلوماش مسئولیت نقدهای خود را بپذیرد. آیا میتوان به یك شایعه یا شب نامه پاسخ داد؟
منظور شما از روشن كردن مواضع به لحاظ محتوایی به چه معناست؟به لحاظ محتوایی یعنی اینكه فلسفه سیاسی روشن، مرام نامه تعریف شده و مواضع منسجم داشته باشند و به لحاظ شكلی بدان معنی است كه باید دارای اسم و رسم و نام و نشان مشخص و تعریف شدهای باشند. در كل من احساس میكنم كه سخن ایشان، سخن صوابی در راستای شفافیت مواضع است.
البته شما اشاره كردید به منتقدان شناسنامهدار و احزاب شناسنامهدار كه لازمه جامعه سیاسی ایران است. اما ذكر این نكته بهنظرم شایسته است كه احزاب ما در ایران فاقد ایدئولوژی هستند. قبول دارید؟ما متاسفانه احزاب تعریفشده و دارای مواضع مشخص و دارای ثبات اندیشه نداریم، هر چند نباید از تجربه جریانات سیاسی شناختهشدهای مثل اصولگرایی و اصلاحطلبی، بهرغم تداخلها و اشتراکات مواضع چشمپوشی کرد. اما باید احزاب شناختهشده ما به سمت مواضع روشنتر، مستحكمتر و مدونتر حركت كنند. در كل میتوان اظهار كرد كه سخنان ایشان صحبت خوبی است حتی اگر اصلاح كننده صحبتهای قبلی ایشان باشد. به هر حال جریانات سیاسی نباید نان به نرخ روز خور باشند.
یعنی جریانات سیاسی و حتی اشخاص باید دارای برنامه و كردار مشخص باشند؟ این تعبیر من از سخن شما درست است؟یكی از فرآیندهای جامعه؛ «فرآیند تفكیك» است یعنی گروهبندیها مشخص باشند البته در کنار فرآیند تفكیك باید به فرآیند انسجام هم توجه داشته باشیم که نیازمند بحث مستقلی است.