«
از شیعیان، کسی دوست خدا و رسول است که وقتی سخن میگوید، راست بگوید، هرگاه وعده میدهد، وفا کند، آنگاه که امانتی بپذیرد (و امین شمرده شود) ادا کند، هرگاه که حق واجب را از او بخواهند، بپردازد، وقتی به حق فرمان میدهد، خودش هم عمل کند، شیعیان ما آنانند که علمشان بیش از شنواییشان نمیشود، شیعیان ما آنانند که عیبجویان ما را نمیستایند، با دشمنان ما پیوند برقرار نمیکنند و با خائنان به ما، نشست و برخاست نمیکنند.
شیعه ما، کسی است که وقتی مؤمنی را دیدار کند، احترام و اکرام میکند، اگر با نادان ملاقات کند، او را ترک میکند، شیعیان ما آنانند که تملق و طمع سگان و کلاغان را ندارند و جز از «برادران» خود، از کسی چیزی درخواست نمیکنند، هرچند از گرسنگی بمیرند. شیعیان ما آنانند که عقیده و ایده ما را داشته باشند و در راه ما حتی از دوستانشان قطع علاقه کنند و به خاطر محبت ما، دوران را نزدیک سازند و نزدیکان را دور کنند». (1)
این بخشی از خصوصیات شیعه است که امام محمدباقر (ع) در دوران زندگی مبارکشان در جمع یاران بیان کردند. امام پنجم شیعیان در دوران خلفای ظالم اموی دوشنبه یا سه شنبه و یا جمعه اول رجب سال ۵۷ هجری دیده به جهان گشودند. مادر امام باقر (ع) «فاطمه» دختر امام حسن مجتبی (ع) است، از اینرو امام باقر (ع) نخستین علوی و فاطمی به شمار رفته است.
امام باقر (ع) را بدین سبب باقر گفتند که ریشه علوم را شناخت، فرعهای آن را استخراج و استنباط کرد، زوایای پنهان علوم را آشکار ساخت، دل زمین دانشها را شکافت و گنجهای معارف و حقایق را بیرون آورد و گسترش داد. ایشان رشتههای علوم قرآن، الهیات، توحید و تفسیر، کلام، سیره، فنون و آداب، فقه و احکام و حدیث را توسعه بخشید. از این روی، «محمد بن مسلم» گوید: از او سی هزار حدیث شنیدهام و «جابر جعفی» گفته است: از امام باقر (ع) هفتادهزار. در حدیث دیگر پنجاه هزار حدیث شنیدم که آنها را بر هیچ کس حدیث نکردم.
البته این نامگذاری از طرف پیامبر اکرم (ص) به روایت جابربن عبدالله انصاری صورت گرفته است که ایشان در مورد امام باقر (ع) فرمود: «یَبْقَرُ العلمَ بقراً» یعنی علم را به تمام و کمال میشکافد.
پس از رسول خدا، ظاهرا قرآن، به عنوان منبع اصلى شناخت مسائل عقیدتى و عبادى و سیاسى، در جامعه اسلامى باقى ماند، اما از آنجا که این منبع ژرف نیاز به مفسرانى آشنا با پیام وحى داشت و دستهاى سیاست، این مفسران واقعى (اهل بیت علیهم السلام) را در جامعه منزوى ساخته بود. با گذشت زمان، نیازهاى اعتقادى و پرسشهاى عبادى و مسایل مستحدث یکى پس از دیگرى رخ نمود و کسانى که در جامعه به عنوان عالم و محدث شناخته مىشدند، ناگزیر باید جوابى را براى هر پرسش و مسأله تدارک مىدیدند!
احاطه نداشتن كامل
آنان بر مجموعه معارف قرآنى از يك سو، و ناآشنايى آنان با فرهنگ ويژه وحى
از سوى ديگر، سبب شد با قياس و توجيهگرى و استحسان و تكيه بر آراى
شخصى و گاه احاديث بیريشه و اقوال بىاساس، عقيدهاى را ابراز كرده و يا
فتوايى دهند؛ بنابراين، يكى از راههاى اساسى مبارزه با اين مشكل،
بازگرداندن مردم به قرآن و هشدار دادن آنان نسبت به آراى ساختگى و غير
مستند به وحى بود. امام باقر (ع) در اين راستا مىفرمود: «
هرگاه من حديث و سخنى براى شما گفتم، ريشه و مستند قرآنى آن را از من جويا شويد».
امام باقر(ع) در مجموع دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايهريزی كردند و
امام صادق(ع) آن را ادامه دادند. دوران امامت امام باقر(ع) نقطه
عطفی برای استفاده دانشمندان راستین اسلامی از محضر معادن علم الهی و
چشمههای جوشان دانش و بینش وحیانی بود تا در این عرصه به كسب دانش و معرفت
بپردازند.
تزلزل در حكومت اموی و آغاز شکلگیری بنیعباس در دوران حیات امام باقر(ع) و ناتوانی حاكمان در پیاده كردن سیاستهای تجربه شده بنی امیه مبنی بر اعمال فشار بر شیعیان، موجب ایجاد زمینه مناسب فرهنگی در این عصر شد. میتوان گفت، بنیانگذار علم اصول که هم اکنون در اختیار ماست، باقرالعلوم است.
شیخ مفید در ارشاد مىنویسد: آن حضرت با آن ویژگیهاى علمى و بزرگى، به جود در میان خاصه و عامه مشهور بود و با وجود كثرت عیال و وضعیت متوسط مالیش در كرم و بزرگوارى و احسان به همگان معروف بود.
شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از ابو نصر از محمد بن حسین، از اسود بن عامر، از حنان بن على از حسن بن كثیر روایت كرده است كه گفت: از نیازمندى خود و بىوفایى دوستانم در نزد آن حضرت گلایه كردم، امام (ع) فرمود: «
چه بد برادرى است كسى كه در هنگام توانگرى تو را در نظر دارد و به هنگام تنگدستى رابطهاش را با تو قطع مىكند. آنگاه به غلامش فرمود: كیسهاى بیاور. در آن كیسه هفتصد درهم بود و فرمود: این را خرج كن و چون تمام شد مرا آگاه كن».
1- حیاة الامام الباقر(ع) ص 249 (به نقل از عیون اخبار الرضا).