سيد مسعود علوي در سرمقاله رسالت نوشت:
همان طور که نقد، ادب و آدابي دارد، پاسخگويي هم ادب و آدابي دارد. نقد و پرسشگري اگر يک وظيفه باشد، پاسخگويي هم يک تکليف است. تعطيل کردن اين تکليف و به سخره گرفتن آن، و بدتر از آن اهانت و مسخره کردن منتقدين، رويکرد خوبي نيست و فضاي سياسي کشور را به کژراهه هاي بي مهري و بي اخلاقي مي کشاند.
اغلب منتقدين دولت يازدهم در حوزه اقتصاد، فرهنگ، سياست داخلي و سياست خارجي، نقدها و حرف هاي شفاف، روشن و مشفقانه اي دارند. اگر با ديده خريداري به اين نقدها نگاه نشود و پاسخ هاي شايسته به آنها داده نشود، روي اعتماد مردم و نخبگان به دولت اثر گذار خواهد بود.به نظر مي رسد صبر و حوصله رئيس دولت و آستانه تحمل وي به گونه اي نيست که اين اعتماد را پاسداري کند. حد اقل انبوه رسانه هاي وابسته به دولت و همپيمانان دولت بايد اين کاستي را جبران کنند. در شرايطي که دولت عزم تعامل سازنده حتي با دشمنان نظام و انقلاب دارد، بي مهري به منتقدين داخلي و فقدان تعامل با آنها حکايت از يک نوع بي صبري و بي حوصلگي دارد.
منتقدين سياست خارجي مي گويند دولت بايد در برابر قلدري ها و درشت گويي ها و زورگويي هاي دشمن بايستد، جلوي عربده کشي آنها را بگيرد، حمايت آنان از تروريست هاي منافق و تکفيري را مذمت کند و در کل، پاسدار عزت ملت ايران باشد.
ملت مي گويد اگر دشمن و به ويژه آمريکا حق غني سازي ما را به رسميت نمي شناسد، دولت ايران را تحقير مي کند و بر حجم تحريم ها مي افزايد، ادبيات ديپلماسي خارجي ما هم بايد متناسب با اين اقدامات خصومت آميز تنظيم شود و دولت نيز مطابق شأن ملت با آنها سخن بگويد. مردم وقتي مي بينند چنين شأني رعايت نمي شود و منتقدين هم متهم به اين مي شوند که «مايل نيستند تحريم ها برداشته شود!»و يا گفته مي شود؛«برخي از تحريم خوششان ميآيد»
آيا اين انصاف در پاسخگويي است به تدبير دولت در سياست خارجي به ديده ترديد نگاه مي کنند و از اميدواري آنها به آينده کاسته مي شود. وقتي مردم و منتقدين از گراني، رکود و بيکاري گله مي کنند و کليدي را از سوي دولت براي باز کردن قفل مشکلات معيشتي خود نمي يابند، آزرده مي شوند. اکنون بنگاه هاي اقتصادي با تمام ظرفيت کار نمي کنند و هر روز به ميزان تعطيلي آنها افزوده مي شود. برخي هم با ظرفيت کمتر از پنجاه درصد کار مي کنند. وزير محترم تعاون و رفاه مرتب از بيکاري سخن مي گويد. (1) مقامات وزارت صنعت، معدن و تجارت از تعطيل شدن کارخانه ها و متوقف شدن چرخ توليد در بنگاه هاي اقتصادي سخن مي گويند. (2) از آن طرف، سخنگوي دولت و مقامات بانک مرکزي و مرکز آمار از مهار تورم خبر مي دهند. منتقدين مي گويند براي مهار بيکاري و رکود چه مي کنيد؟ اما پاسخي نمي شنوند!
در حوزه فرهنگ و سياست داخلي دولت بحث هاي جدي در جامعه مطرح است. حتي اين بحث ها به صورت کارشناسي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي راه يافته است. مردم مي خواهند بدانند تدابير رئيس شوراي انقلاب فرهنگي در مواجهه با اين نقدها چيست؟ متأسفانه اخبار مربوط به شورا در اين مورد، محرمانه مي ماند و بيرون نمي آيد.
در حوزه سياست خارجي و مذاکرات هسته اي، باب نقد و گفتگو را دولت مي بندد و هيچ يک از مقامات رسمي ، حاضر به مناظره در رسانه ملي يا در مجامع دانشگاهي نمي شود. چند و چون مذاکرات، محرمانه اعلام مي شود و ملت در جريان آن قرار نمي گيرد. وقتي هم توافقنامه بيرون مي آيد، ده ها اشکال حقوقي، فني، سياسي و اقتصادي دارد. اما کسي پاسخگوي اشکالات نيست.رئيس جمهور محترم در مقام پاسخگويي در يک برنامه زنده تلويزيوني برمي آيند اما سئوالات مطرح شده، ناظر به پرسش هاي جدي منتقدين نيست. آيا به راستي ما در مسير روشنگري و شفاف سازي هستيم؟ به عقيده نگارنده، پاسخ منفي است! چرا که ادب و آداب پاسخگويي را رعايت نمي کنيم.
پي نوشت ها: 1 و 2 - روزنامه رسالت مورخه 9/2/93