چهار سارق نقابدار که با ماسکهای ترسناک و تیراندازی و ایجاد رعب و وحشت دست به سرقت خودرو میزدند، در دادگاه بعثت به زندان و شلاق و جریمه نقدی محکوم شدند.
به گزارش فرهیختگان، متهم اصلی این پرونده در دادگاه به 38 سال و 10 ماه زندان و 300 ضربه شلاق محکوم شد. چندی پیش ماموران در جریان وقوع یک سرقت مسلحانه درجنوب تهران قرار گرفتند. آنها بلافاصله راهی محل حادثه شدند.
با حضور ماموران مشخص شد که چهار مرد مسلح با یک اسلحه شکاری راننده 206 را تهدید کردهاند و خودروی او را به سرقت بردهاند.
اظهارات راننده خودروی 206راننده این خودرو در جریان تحقیقات به ماموران گفت: من با ماشینم در خیابان در حال حرکت بودم که ناگهان پسر جوانی خودش را مقابل ماشین من انداخت و باعث شد توقف کنم. زمانیکه در ماشین را باز کردم ناگهان صدای شلیک تیر را شنیدم و چهار مرد نقابدار را کنار خودم دیدم که با اسلحه شکاری مرا تهدید کردند که از ماشین پیاده شوم. من هم از ترسم پیاده شدم و آنها هم پس از دزدیدن ماشینم فرار کردند.
ناکامی در سرقت خودروی مگاندر ادامه شاهدان این ماجرا به ماموران گفتند: دقایقی قبل از این اتفاق این چهار مرد مسلح در یک خیابان پایینتر قصد سرقت یک خودروی مگان را داشتند. آنها با تهدید قصد داشتند راننده مگان را پیاده کنند و خودروی او را سرقت کنند. ولی مردم جلوی آنها را گرفتند و آنها هم با شلیک تیرهای هوایی و با پای پیاده فرار کردند. از آنجایی که مردم به دنبالشان بودند به محض اینکه متوجه خودروی 206 شدند، با شلیک تیر هوایی و اسلحه راننده خودرو را تهدید و خودرویش را سرقت کردند. آنها با همین خودروی سرقتی فرار کردند و حتی هنگام فرار نیز چند تیر هوایی شلیک کردند تا مردم از آنها بترسند و دنبالشان نروند.
سرقتهای سریالیبا اعلام این اظهارات کارآگاهان تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری متهمان آغاز کردند و به بررسی موضوع پرداختند. درحالی که تجسسهای ماموران برای ردیابی متهمان همچنان ادامه داشت خبر رسید که یک سرقت مسلحانه نافرجام دیگری رخ داده است.
ماموران بلافاصله در محل حادثه حاضر شدند و به تحقیق در این رابطه پرداختند. راننده سوناتای مورد حمله قرار گرفته در تحقیقات به ماموران گفت: در اتوبان بودم که ناگهان پنج مرد نقابدار با ماسکهای ترسناک سوار بر یک پراید با سرعتی زیاد سد راهم شدند. آنها سرشان را از پنجره بیرون آورده بودند و مرتب فریاد میزدند که خودرو را متوقف کنم. حتی چند تیر هوایی نیز شلیک کردند. من هم که خیلی ترسیده بودم خودرو را متوقف کردم. آنها هم متوقف شدند و دو نفرشان از ماشین پیاده شدند. وقتی میخواستند به سمت من بیایند، دنده عقب گرفتم و بلافاصله فرار کردم. آنها هم با سرعت خیلی زیاد مرا تعقیب کردند اما موفق به سرقت خودرویم نشدند برای همین خیلی زود فرار کردند.
با اعلام این شکایت ماموران پلیس که احتمال میدادند این سرقت هم از سوی همان سارقان مسلح خودروی 206 صورت گرفته باشد، تحقیقات خود را به صورت گستردهتر آغاز کردند و اینبار پس از گذشت سهروز موفق به شناسایی مخفیگاه یکی از متهمان در خیابان دامپزشکی شدند.
با شناسایی مخفیگاه متهم اصلی، 3 متهم دیگر پرونده نیز خیلی زود در یک عملیات دستگیر شدند. در مخفیگاه متهم اصلی پرونده دو قبضه سلاح نیمهخودکار، دو دستگاه بیسیم، 100 فشنگ جنگی و یک قبضه مسلسل کلاش و همچنین ماسکهای مختلف کشف شد. این متهم که به نظر میرسید سردسته باند باشد هنگام دستگیری شروع به خودزنی کرد و آنقدر خودش را کتک زد که به بیمارستان منتقل شد.
سه متهم دیگر نیز، بلافاصله تحت بازجوییهای قضایی و پلیسی قرار گرفتند و به سرقت مسلحانه خودروی 206 و سرقت ناکام خودروی سوناتا اعتراف کردند. آنها در اعترافات خود در حالی که همدست مصدوم و یکی دیگر از همدستان خود که فراری بود را سردسته باند معرفی کردند، به ماموران اعلام کردند که قصد سرقت مسلحانه از یک طلافروشی را نیز داشتند.
احکام سنگین برای سارقان نقابداربا اعترافات متهمان، پرونده هر چهار نفر آنها در حالی به شعبه 1148 دادگاه بعثت ارجاع شد که تلاش کارآگاهان برای دستگیری متهم فراری این پرونده همچنان ادامه دارد. صبح دیروز جلسه محاکمه این متهمان به ریاست قاضی خادمی رئیس شعبه 1148 دادگاه بعثت برگزار شد.
در این جلسه هر چهار متهم طراح اصلی نقشه سرقتها را همدست فراری خود دانستند و با اعلام بیگناهی خود به قاضی گفتند: هرچه سلاح و فشنگ و بیسیم کشف شده، متعلق به همدست فراریمان است و او این نقشه را طراحی کرد. ما اصلا از وجود اسلحه خبر نداشتیم و فقط تصور میکردیم که درون کیف چاقو باشد نه اسلحه.
یکی از متهمان به قاضی دادگاه گفت: من راننده آژانس بودم و به من پیشنهاد 100 هزار تومان کرایه دادند که این سه نفر را به جایی ببرم. من هم به خاطر مشکلات مالی که داشتم پذیرفتم و با آنها همراه شدم. در راه متوجه شدم که این سه نفر قصد سرقت یک خودروی سوناتا را دارند. ولی باور کنید من فقط نقش راننده را ایفا کردم و در سرقت و دزدیها هیچ نقشی نداشتم.
در پایان این جلسه محاکمه قاضی خادمی پس از بررسیهای لازم متهم اصلی پرونده را به اتهام سرقت مسلحانه خودروی 206، شروع به سرقت خودرو، سرقت لوازم خودرو، اخلال در نظم عمومی و نگهداری اسلحه غیرمجاز جمعا به 38 سال و 10 ماه زندان و 300 ضربه شلاق و 700 هزار تومان جریمه محکوم کرد.
همچنین متهمان ردیف دوم و سوم نیز هرکدام به 27 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شدند که با توجه به رضایت اولیای دم درخصوص آنها، مجازاتشان به 15 سال و شش ماه زندان کاهش یافت. متهم ردیف چهارم نیز از سوی قاضی با توجه به رضایت اولیای دم به دو سال و شش ماه زندان محکوم شد.
گفتوگو با متهم اصلی پروندهچند سال داری؟
34 سال.
ازدواج کردی؟
یک همسر صیغهای دارم.
او هم در سرقتها نقشی داشت؟
نه ماموران پلیس وقتی مرا دستگیر کردند او را هم با من بازداشت کردند و تصور میکردند که او هم با من همدست است. در صورتیکه همسرم وقتی دستگیر شد داشت سبزی پاک میکرد. پلیس هم وقتی فهمید او هیچ نقشی ندارد او را آزاد کرد.
سردسته باند چه کسی بودی؟
من سردسته باند نبودم. سردسته دوستم بود که خلافکار معروفی است و چندین سابقه کیفری دارد. تمام نقشه سرقتها را هم او کشید.
ولی هنگام سرقت تو تیراندازی میکردی؟
بله ولی همه این نقشهها را علی کشیده بود و او بود که به من گفت تیراندازی کن.
پس چرا همه اسلحهها و اموال دزدی در خانه تو کشف شد؟
همه این اموال را علی به خانه من آورد. او گفت که اسبابکشی دارد و چند روزی این وسایلش باید در خانه من به صورت امانت باشد.
خودت هم سابقه کیفری داری؟
من فقط یک سابقه نزاع و درگیری در سال 88 دارم.
با همدستهایت کجا آشنا شدی؟
من فقط علی را میشناختم و همدستهایمان را هم او معرفی کرد.
همدستهایت سابقه دارند؟
هیچکدام سابقه ندارند و تازه اولین بارشان بود که دست به سرقت میزدند. فقط یک نفر از آنها یک سابقه نزاع و درگیری دارد.
قصد سرقت از طلافروشی را هم داشتید؟
بله، این نقشه را هم علی کشیده بود و قرار بود از طلافروشی هم سرقت کنیم که دستگیر شدیم و موفق نشدیم.
گویا پس از انجام سرقتها همدستهایت را تهدید میکردی که به پلیس چیزی نگویند؟
نه من هیچوقت آنها را تهدید نکردم. سردسته باند یعنی علی آنها را تهدید میکرد که یک وقت نترسند و پیش پلیس نروند.
انگیزهات از انجام این سرقتها چه بود؟
انگیزه خاصی نداشتم. فقط برای سرگرمی و هیجانش دست به انجام اینکار میزدم.