رئیس رسانه ملی‌ این را گفت؛ اما نگفت!‌

ر.ثرایی
کد خبر: ۴۰۲۲۸۱
|
۰۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۷ 22 May 2014
|
10861 بازدید
|
۴
«گفت اما نگفت...»؛ این یک بخش خبری است که در رسانه ملی آن را می‌بینیم و گوینده خبر مدیری را مخاطب قرار می‌دهد که «فلان مطلب را گفت؛ اما فلان مطلب را که باید بگوید نگفت». این در حالی است که گزارشگر رسانه ملی، ‌گاه از‌‌ همان مدیری که حرفی را زده، درباره حرفی هم که نزده می‌تواند بپرسد و جواب ‌بگیرد؛ اما گویی اگر جواب ‌نگیرد، خبرش حذاب‌تر می‌شود.

دوران ریاست جناب آقای ضرغامی در صدا و سیما رو به پایان است. در زمان مدیریت ایشان، دستور‌هایی داده‌ و کارهایی انجام شد، ولی کارهای انجام نشده و سخنان و دستورهای نگفته یا اجرا نشده، هم کم نیست. هرچند دور از انصاف است‌ به ایشان خدا قوت نگوییم، به ویژه در گسترش شبکه‌های درون و برون مرزی که زیرساخت‌های خوبی فراهم شد.

البته بزرگ‌ترین حسنی که صدا وسیما دارد، این است که مثل نفس کشیدن است برای مردم. نیازی نیست کسی بگوید چه شده. همه هر روزه، می‌بینند و می‌شنوند؛ کاری که برای دستگاه‌های اجرایی دیگر به این روشنی قابل دید‌ نیست. زحمتی که برای زدن یک تونل یا سد کشیده می‌شود، فقط آن‌ها که از آن بهره می‌برند، می‌بینند و می‌فهمند و برای اهمیت کار، باید آن کار به جامعه معرفی شود که اگر ‌نشود، اهمیت آن خدمت در‌‌ همان محدوده می‌ماند.

بنابراین،‌‌ رسانه ملی است که این توانایی را دارد تا آن را معرفی کند. چه بسا کار بزرگی با سختی‌های فراوان به بهره برسد؛ اما یک گزارشگر بدسلیقه یا مغرض، تنها بر گوشه‌ای از سیاهیِ کار زوم کند و همه کار را زیر سؤال ببرد!

نقش بی‌مانند رسانه ملی‌‌‌ در خوش‌نمایی یا بدنمایی کار‌ها در کشور بر کسی پوشیده نیست. شاید از همین روست که در ماه‌های گذشته، ترافیک دیدار وزرا و رؤسای سازمان‌ها و نهاد‌ها و احزاب را پشت در اتاق رئیس رسانه ملی‌ ‌‌دیدیم.

اما خود صدا‌و‌سیما تقریبا از آسیب و دست‌یازی مغرضان ‌در امان است. کارهای شده را همه می‌بینند و اگر کاری نشده و یا شده و نویسنده یا گوینده‌ای بخواهد بیش از اندازه، بزرگش کند، برعکس، زدگی می‌آورد و تبلیغ منفی علیه رسانه ملی می‌شود.
 
اما اقدامات رسانه ملی‌ در حوزه محتوا و فرهنگ سازی، چه، پرداختن به خود فرهنگ به عنوان یک مقوله خاص و چه فرهنگ سازی برای کارهای دیگر از جمله اقتصاد ـ که سال‌هاست مورد توجه رهبرمعظم انقلاب بوده ـ جای تأمل فراوان دارد.

آنچه در این یادداشت بدان اشاره خواهیم کرد، هرچند نقدی است بر گذشتهٔ رسانه ملی، گشودن بابی است برای اقدامات آینده که با منصوب شدن رئیس جدید آن، قطعا رویکردی نوین را باید در پیش گیرد. رئیس جدید رسانه ملی هر که باشد، گریزی ندارد جز اینکه در سال «اقتصاد و فرهنگ» کار را با مدیریت جهادی آغاز کند؛ کسی که باید خود نیز هم اقتصاد و فرهنگ را بداند و هم از مدیریت جهادی بهره برده باشد.

۱‌ـ پیش از هرچیز باید این نکته برای مسئولان رسانه ملی حلاجی شود که هر کسی حق دارد از رسانه ملی نقد کند. رسانه ملی بدون اجازه وارد منازل می‌شود. در هر ساعاتی از شبانه روز، مردم هستند که با برنامه‌های این رسانه، با مجریان، با گزارشگران، با میهمانان، با فیلم و سریال و مستند... آن روبه‌رو می‌شوند؛ بنابر‌این، کمترین حقی که به بیننده باید داد، همین حق است. حتی حق دارد بگوید چه بپوش و چه نپوش. صورتت آراسته باشد و خندان، نه گرفته و نگران. بیننده حق دارد بگوید چرا در فلان بخش خبری، یک مرد حرکات زنانه از خود بروز می‌دهد یا مخاطبان خود را کر و لال می‌پندازد که گویی فقط از راه ایما‌ و اشاره و فشار آوردن به عضلات صورت و چشم و ابروست که خبر را دریافت می‌کنند! و چرا گاهی یک زن ژست مردانه به خود می‌گیرد. حق دارد به ایشان ـ که مخاطب گزینه‌ای ندارد، مگر دیدن و شنیدن خبرشان ـ بگوید که حسن گویندهٔ خبر در آن است که مرد، مرد باشد و خانم‌، ‌خانم. مرد با همه ویژگی‌هایی که دارد و خانم‌ با‌‌ همان ویژگی‌های مخصوص خود. اگر جز این بود، یک مجری مرد یا زن کافی بود تا گاهی نقش زن را ایفا کند و یا برعکس.

این‌ها انتقادهای دم دستی است که حق همه است و هر روز با آن سر و کار دارند، تا انتقادهای عمیق در ابعاد گوناگون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که باید ‌اهل فن بگویند. حتی اگر انتقادی وارد نباشد، مردم باید حس کنند حرفشان شنیده شده و به چه دلیلی قابلیت اجرا ندارد؛ رویه‌ای که در سالهای گذشته از رسانه ملی دیده‌ایم، احساس نداشتن این حق است.
شاید گفته شود پل‌های ارتباطی فراوانی اعم از پیامک و تلفن گویا و... برای شنیدن نقد مردم فراهم شده؛ اما کیست که نداند آنچه در رسانه ملی از این همه ابزار ارتباطی می‌بینند، تنها انتقاد از مدیران اجرایی کشور است و نقد خود رسانه، در رسانه، خط قرمز مجریان و برنامه‌سازان است. این گفته امیر بیان علی (ع) است که فرمود: «اضربوا بعض الرای ببعض یتولد منه الصواب».
 
۲- ‌بیان و نقد مشکلات موجود در جامعه هم واقعا لازم است؛ اما هدف نهایی نیست. اگر همه از هم تعریف کنند و به به و چه چه بگویند، مردم خود، مشکلات را می‌بینند، حس می‌کنند و اگر گوش شنوایی نبود، به یاس و ‌‌نهایت بحران‌های اجتماعی و امنیتی تبدیل می‌شود. شاید از همین روست که سال‌هاست نخبگان و دلسوزان از لزوم نقد سازنده، دم می‌زنند و شاید از همین روست که این روز‌ها بیشترین نقد‌ها از کانال رسانه ملی بر زوایای گوناگون مدیریتی کشور در جریان است.

کافی است نگاهی به بخش‌های خبری صدا و سیما بیندازیم: صرفا جهت اطلاع. بیست و سی. گفت و نگفت. حساس نشو. مناظره روزهای جمعه که در این همه سال، با آن تأکیدی که دلسوزان و نخبگان برای لزوم مناظره در امور ‌داشتند، این ذهنیت را القا‌ می‌کند که کاری به این اهمیت فقط منتظر یک دکور مناسب بود که آن دکور برای تبلیغات ریاست جمهوری سال ۹۲ ساخته شد و از یمن آن، این مناظره‌ها آغاز شد و آدم، یادش به آن لطیفی می‌افتد که «دری» را پیش بنایی برد و گفت: آقا برای این در، یک اتاق مناسب بساز!

و از همه مهم‌تر بخش «صبح با خبر» که هر روز از شبکه خبر پخش می‌شود، با مجری اقتصادی و سیاسی و اجتماعی که حتی آنقدر در نقد جدی‌اند که دیگر ژست آن‌ها، حرکت چشم و ابروی آن‌ها و‌ گاه، آه کشیدنشان، بی‌رحمانه‌ترین نقدهای کلامی و عاطفی را روانهٔ وضع موجود کشور می‌کند. هرگاه تلویزیون را باز کنی، فرصتی برای اظهار نظر یک گوینده است. فقط آه است و افسوس! چه کسی چه وعده‌ای داد و عملی نشد! کجا، چه کسی، چقدر بالا کشید؟ و قوه قضائیه چه کرد و چه نکرد!

اکنون که این یادداشت را می‌نویسم (۳۰ /۲/ ۹۳) گزارشگر دارد با دادستان کل کشور، مصاحبه می‌کند. باز هم بحث پرونده‌های کلان اقتصادی است. از وی می‌پرسد: بعضی می‌گویند شما توپ را در زمین دیگران می‌اندازید و آقای اژه‌ای جواب می‌دهد: نه. و آنگاه مجری صدا و سیما به وی طعنه می‌زند که یادمان افتاد به قصهٔ بلدرچین و برزگر! (خودتان بروید قصه را بخوانید انشاإالله برداشتی که ما کردیم شما نکرده باشید).

تنها خبرهای خوشی که این روز‌ها بر لب گویندگان خبر لبخند رضایت می‌نشاند، پخت دراز‌ترین کباب در فلان شهر یا سنگین‌ترین سمنو و... از این دست است. در بقیه خبر‌ها فقط حمله است و چهره‌ای عبوس و گرفته که گویی همه در این آشفته بازار مقصرند، جز رسانه ملی! در جمع مردم هم هیچ حرفی نیست، جز همین بگیر و ببند‌ها و رانت و خبرهای ناامید کننده و همه دارند یاد می‌گیرند توپ را در زمین دیگران بیندازند؛ حتی این بچه‌هایی که در این ساعت از شب دارند در کوچه منزل ما فوتبال بازی می‌کنند.

رسانه ملی به خوبی اهمیت نقد را درک کرده است و خوب دارد به همهٔ ارکان مدیریتی و فرهنگی و سیاسی کشور ایراد می‌گیرد. البته وظیفه رسانه ملی، پوشش خبری مسائل مهم کشور است، ولی آیا رسانه‌ای که باید دانشگاه باشد‌ و از بیت‌المال ارتزاق می‌کند و هیچ رقیب مشابه دیگری ندارد، وظیفه‌اش فقط تاختن در این راهِ هموار و خوش رکاب رسانه‌ای است؟ تفاوتش با بنگاه خبر پراکنی بیگانه که ‌گاه خبرهای ناخوش را زود‌تر و دقیق‌تر از رسانهٔ خودی منعکس می‌کند چیست؟

وقتی رسانه فقط‌ یک معبر خبر‌رسانی شد و ‌گاه خبرسازیِ صرف، از امور منفی جامعه، با تفصیلی که همگان می‌دانند و می‌بینند، این نوعی تلاش برای عادی سازی جرايم است. بدون هیچ گونه مسئولیت پذیری در فرهنگ سازی برای رفع مشکلات موجود. پروندهایی که صدا و سیما در گشودن آن‌ها برای مردم بیشترین ولع را دارد؛ اما برای سرانجام آن‌ها هیچ رویهٔ مشخصی و سیاست پایدار و امیدوارکننده‌ای ندارد.

نقد وقتی از زبان متخصص دلسوز و در نظر گرفتن مصالح جامعه بیان نشد، اگر در بین عامه، که علم اقتصاد و سیاست نمی‌دانند و... پراکنده شود، دیگر نقد نیست؛ انگ است‌ و وقتی نتیجه‌اش بموقع آگاهی‌رسانی نشد، مردم می‌پندارند بهتان است برای تسویه حساب سیاسی‌ و همین نقدی که با تغافل از آن بر جامعه ‌نا‌امیدی می‌پراکند، اکنون با دامن زدنش این نقش را دارد و همه را می‌آورد در دایره زد و بند و بازی‌های سیاسی و حتی نقدهای رسانه ملی.

نقد گاهی حتی مغرضانه گفته می‌شود؛ اما در گوش یک مدیر و مسئول مربوطه. این نقد برای آن مدیر سازنده است، ولی رسانه ملی آسان‌ترین راه را برگزیده است؛ فقط نقد کند و ایراد بگیرد و خبر ‌بازگو کند. با چه ابزاری، با چه هدفی و با چه بازخوردی در جامعه؟ دیگر برای این ریالی خرج نمی‌کند‌ و به کسی هم میدان نمی‌دهد تا بحث کند که آیا این گونه نقادی واقعا در راستای پیشرفت است یا پسرفت و نا‌امیدی؟

لطیفی می‌گفت چه خوب بود صدا و سیما یک شبکه مخصوص مردان راه می‌انداخت و کشتی مردان را فقط برای مردان و در‌‌ همان شبکه پخش می‌کرد تا خانم‌ها نبینند. در پاسخش گفتند خوب در این صورت ممکن است خانم‌ها هم آن کانال را ببیند! آن لطیف جواب داد: اگر ببیند این دیگر بی‌انصافی است!

به هر حال رسانه ملی هم وظیفه نقد سازنده دارد و هم بسترسازی برای به سرانجام رساندن درستِ نقدهای متعهدانه در تمام زوایای مدیریتی و فرهنگی و اجتماعی جامعه.
باید هدف اصلی، از نقد و پر و بال دادن به معضلات، پیشرفت اقتصادی و فرهنگی باشد با ایجاد نشاط و امید به آینده‌ و در این راه شاید ایجاد شبکه‌ای مستقل، با محتوای امید و کار و پیشرفت و توسعه که در آن نقدهای دوطرفه و مناظره‌های علمی و کاربردی مطرح شود، لازم باشد.

(پایان قسمت اول )
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۴
انتشار یافته: ۴
Ali
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۶
سال به نام اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي نام گزاري شده است وضعيت فعلي صدا و سيما هم ضعيف و سردر گم است مديران آن از ترس تغيير رئيس رسانه ملي محتاط شدند تا براي رئيس بعدي معتبر بمانند واين بزرگترين ضربه را به فرهنگ ما ميزند در صورتي كه اين سازمان بايستي جريان فرهنگي مثبت در كشور إيجاد كند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۷
رسانه ملی اگر ملی است که هست باید و باید استقلال نسبی خود را حفظ کند تا برای کالای خود مشتری داشته باشد والا همینی هست که هست !!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۷
سواد، صلاحیت، سلامت نفس ، ثبات و صحت عمل و توش وتوان حرفه ای از معیارهای اصلی گزینش رییس رسانه ملی است. اگر ملی است .
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
آی گفتی ...
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟