سالن انتظاري است با مبلهايي قديمي با روكشهاي مخمل قرمز. دور تا دور سالن با سه ديوار چيده شدهاند. ورودي كاخ است و تنها قرمزي مبلهاست كه چشم را ميگيرد. از ديوارها، فرش زير مبلها، ميزها و كاغذ ديواري چيزي به جا نمانده، شبيه بنايي سيل زده است كه ديوارهايش پوسته پوسته شدهاند. از كليد برق و پريزها و دستگيرهها هم جز بقايايي چند تا در ميان، چيزي نمانده. در اين سالن، مهمانان در انتظار پذيرفته شدن، دقيقه و ساعت ميگذراندند تا صاحبخانه آنها را به حضور بپذيرد. طبقه همكف است و كنار در ورودي. از پنجرههاي قدي كنار سالن، حياط و باغ قابل رويت است، حياطي پر از كاج، صنوبر، بيدهاي مجنون و درختهايي ضد آلرژي.
به گزارش اعتماد، درهاي كاخ بعد از 10 سال به روي مردم باز شده و همه با حيرت به بقاياي ويرانه كاخ شمس نگاه ميكنند و حسرت ميخورند كه چه بر سر اموال عمومي آمده است. رييس سازمان ميراث فرهنگي درباره كاخ مرواريد گفته بود 80 درصد تجهيزات و اموال كاخ مرواريد نابود شده و قابل مرمت نيست.
كاخ مرواريد كرج، همان كاخي است كه خواهر بزرگ محمدرضا پهلوي، در خوش آب و هواترين منطقه كرج، جايي كه كريدور بادي است، ساخته بود تا درماني باشد بر بيماري تنفسي و آلرژياش. اساس و بنياد باغ و كاخ محصور در آن بر اين اساس است، جلوي هرچه باعث تشديد آلرژي «شمس پهلوي» ميشود را گرفتهاند مبادا آسيبي به وي وارد شود و حالش ناخوش. باغ سيب مهرشهر كرج هم در همان زمان ساخته شده براي بهتر كردن حال و هواي محله، اصلا نام مهرشهر هم از لقب «مهر» كه رضاشاه به دختر مورد علاقهاش داده بود، گرفته شده. مجتمعي 240 هكتاري كه شامل درياچه، كاخ، باغ، پيست اسب سواري، زمين تنيس، باند فرودگاه و پد هليكوپتر است. اسكلهيي هم دارد پشت كاخ كه درياچه را به فضاي عقبي كاخ ميرساند، فضايي دنج و رمانتيك براي قايق سواريهاي عصرانه.
خواهر بزرگ محمدرضا پهلوي، برخلاف خواهر كوچكترش، فردي دور از سياست بود و انزواطلب. عمده فعاليتهايش، فعاليتهاي اجتماعي بود، فعاليتهايي چون رياست كانون جامعه زنان. او كه كاخ مرواريد را محل اصلي زندگياش انتخاب كرده بود، كاخ را با كمك «بنياد رايت» كه بنيادي امريكايي است، طراحي كرده و ساخته است، بنيادي معروف كه اگر قرار بر ترميم كاخ باشد بايد از دانشآموختگان همين بنياد براي مرمت كاخ استفاده كرد.
شمس مبتلا به بيماري آسم بود و بنياد رايت، كاخ را به گونهاي ساخته است كه هيچ هواي آلودهاي در كاخ باقي نماند و هر اتاقي كه به نحوي به صاحبخانه مربوط ميشد، مجهز به امكاناتي ميشد كه هواي آلوده را از اتاق بيرون براند. اتاق خواب شمس، اتاق حلزون نام دارد، اتاقي كه در نگاه اول كه واردش ميشويد، تخت خواب صدف طلايياش چشمگيرترين است، كه صاحبخانه را در خود جا ميدهد اما سقف اتاق حلزوني ساخته شده تا آنجا كه هواي گرم و آلوده اتاق را به بالا براند و از دريچههاي كوچه بالاي خانه حلزون، به بيرون براند. از بيرون هم سقف اتاق شمس متمايز از ديگر اتاقهاست و شبيه كيكي چند طبقه است، اتاقي كه تنها شمس، محمدرضا پهلوي و فرح اجازه ورود با كفش به آن را داشتند.
اما ميزان تخريب كاخ در سالهاي گذشته به قدري بوده كه تصور ميشود جز با ورود تيم اصلي كه روي بنا كار كردند، مرمت درست آن ميسر نباشد. سازه بتني است، گنبد بزرگ و كوچك سازه شبيه مرواريد است، نورگيرهاي بنا فلكسي گلاس بوده و باعث ميشد نور به درون سازه به خوبي نفوذ كند و سازه فلزي همچون خورشيد پرنور باشد و تداعيكننده نام «شمس» باشد. وارد محوطه دروني كاخ كه ميشويم، با پله به طبقه دوم ميرويم و بازديد از آنجا شروع ميشود. پلههايي كوتاه با ارتفاع استاندارد شبيه پلههاي تختجمشيد كه بالارفتن از آنها پاها را خسته نميكند. پلهها تماما شيشهيياند و هنگام برگشت رمپي دور كاخ كشيدهاند كه با شيبي نامحسوس به طبقه اول ميرسد.
از ابتداي طبقه دوم پنجرههايي باريك و دراز تعبيه شده تا به استخر اصلي كه در طبقه پايين است ديد داشته باشد. استخر، پيانو، چند مبل راحتي زرد رنگ و ماكت كاخهاي شمس در اسپانيا و امريكا اجزاي اصلي سالن پايين هستند. اتاق همسر شمس، مهرداد پهلبد، اتاق كناري است كه هر كس نداند گمان ميكند تخت خواب همسر شمس زير آوار زلزله مانده بود، پردههاي اتاقها به قدري كثيف و چركمردهاند كه رنگشان به سختي قابل تشخيص است و نشان از سعي طراح در طلايي كردن همه پردهها نميدهد. احمدنژاد، كارشناس باستانشناسي در توضيح مشكلات ايجاد شده براي كاخ گفت: «سقف وسط كاخ، بايد با رزين پوشيده ميشد كه تحت تاثير آب باران و برف از بين نرود كه به حال خود رها شد. برف و باران زمستان 82، باعث شد سقف از بين برود و فلكسي گلاسها بشكنند. در 26 فروردين با حكم دادستان فرهادي، مجموعه كاخ در اختيار ميراث قرار گرفت و از 240 هكتار كل مجموعه، 30 هكتار آنكه شامل كاخ، درياچه و فضاي اطراف آن بود، زيرمجموعه سازمان شد.»
درياچه اطراف كاخ به شكل سفره ماهي طراحي شده، سفره ماهي كه دو مرواريد را در بر گرفته، احمدنژاد ميگويد: «در اين يك ماهي كه كاخ به ميراث فرهنگي واگذار شده، با شاگردان ايراني رايت كه طراح ساختمان بودند رايزنيهايي كرديم، قرار شده آقاي نظام عامري و كمال كمونه با همكار ديگرشان خسروي كه شركتي به همين نامها دارند و نماينده بنياد رايت در ايران هستند، براي بازديد از كاخ و تصميم بر مرمت آن وارد عمل شوند. تزيينات كاخ همه ايتاليايي است، رنگ موكتها در اتاقها تفكيك شده است، قرمز، نارنجي و سبز. هر كدام معنا و مفهوم حريم خصوصي و عمومي دارد.»
اتاق خواب شمس و همسرش، اتاق ناهارخوري، اتاق نشيمن، اتاق بار و يك سرويس بهداشتي خارج از اتاقها در طبقه بالا هستند. ورودي طبقه پايين با اتاق ناهارخوري تشريفاتي شروع ميشود، اتاقي آكوستيك مخصوص گپ و گفتهاي ديپلماتيك به شكلي كه صدا به بيرون درز نكند. آخرين اتاق هم اتاق كار شمس است با مبلهاي آجري و موكت قرمز كه ميگويند هر روز، صبح زود شخصا از افسرنگهبان گزارش روز را ميگرفت. بالاي سقف اتاق كار، نورگيرهاي مرواريد شكلي است كه نور آفتاب را به درون اتاق ميآورد.
اما آنچه به وفور در كاخ ديده ميشود حوض، حوضچه و جويبار است و استخر. ميتوان تصور كرد هميشه صداي آب درون كاخ ميپيچيد، راهنما ميگويد قرار بوده اين كاخ تركيبي باشد از آب و نور. عبيدي رييس اداره ميراث فرهنگي البرز ميگويد: «در يك ماهي كه كاخ را از بنياد مستضعفان تحويل گرفتهايم، فقط آشغال جمع كردهايم، اگر اعتبار براي مرمت كاخ تخصيص يابد ميتوانيم در عرض سه سال كاخ را مرمت كنيم، بودجهاي 30 ميليارد توماني. همچنين درصدد جمعآوري كردن اسناد و عكسهاي كاخ از مركز اسناد كشور، مجلس و رياستجمهوري هستيم.»
بنايي ديگر در ميانه باغ ديده ميشود، بنايي زشت و بد تركيب كه كاخ پسر شمس بوده كه امروز به ساختمان مديريت تغيير نام داده است. يا بنياديها خيلي بدسليقه بودند و كاخ را شبيه خوابگاه كردهاند با كشيدن موكتهاي طوسي ارزان يا كاخ به خودي خود زشت ساخته شده بود كه احتمال دوم كمتر است. ديوارها به طرز بدي تخريب شدهاند، از سرويس بهداشتي جز واني درون زمين چيزي باقي نمانده، كمدهايي به شكل فايلهاي سربازخانه در اتاق خوابهايي كه همه درهاي شيشهيي بزرگ و تراسي دلباز به باغ باز ميشدند ساخته شده كه مرمت را سخت و سختتر ميكند. حس و حال اوايل انقلاب با منطق نگهداري از كاخها و بناهاي ارزشمند تاريخي دو ماجراي متفاوت است، انگار مالك بنا همچنان در حس و حال انقلابي مانده بود و با تخريب كاخ سعي در انتقامگيري داشت، كسي چه ميداند.