به موجب قانون تأسیس دانشگاه، مصوب هشتم خرداد 1313 شمسی، در این تاریخ، از مدارس عالی آن زمان ازقبیل دارالمعلمین عالی، مدرسه حقوق و علوم سیاسی و مدرسه عالی طب، دانشگاه تهران تشکیل و اجزای مختلف آن به سرعت ایجاد شد.
به گزارش جام جم، تا قبل از آن، در نقاط مختلف کشور، مدارس قدیمهای وجود داشت که در آنها، علوم اسلامی و بسیاری از مباحث مربوط به علوم عقلی و نقلی تدریس میشد. مجموعه این مدارس و ایجاد مدارس عالی دیگر نظیر دارالفنون و دارالمعلمین و همچنین لزوم وحدت و تمرکز در اداره این مدرسههای عالی سبب شد وزارت فرهنگ به روش جدید طرح دانشگاهی را تدوین کند. این لایحه به مجلس شورای ملی ارسال و در هشتم خرداد 1313 تصویب شد. سرانجام پانزدهم بهمن 1313 شمسی، سنگ بنای دانشگاه تهران نیز گذاشته شد و پس از مدتی به پذیرش دانشجو اقدام کرد.
از همان آغاز رویارویی ایران با تمدن جدید غرب که نقطه عطفش را جنگهای ایران و روس دانستهاند، این فکر در دولتمردان و اندیشمندان ایرانی شکل گرفت که عقبماندگی ایران از غرب ریشه در غفلت از دانش نوین دارد. از این رو اعزام محصل به اروپا در زمره نخستین اقداماتی قرار گرفت که دولتمردان ایرانی پس از جنگهای ایران و روس به آن دست یازیدند. این روند با تأسیس مدرسه دارالفنون که یک پلی تکنیک به شمار میآمد و تا پایان دوره قاجار مهمترین نهاد علمی و آموزشی کشور باقی ماند، پی گرفته شد. هرچند در اواخر دوره قاجار چند مدرسه عالی دولتی شکل گرفت که ازجمله آنها مدرسه فلاحت و علوم سیاسی بود.
ابتدا برنامه منظمی برای اعزام محصل به خارج از کشور وجود داشت و قانون مربوط به آن در اول خرداد 1307 از تصویب مجلس شورای ملی گذشت. سپس تا سال 1312 بودجههای جداگانهای برای اعزام محصل به خارج از کشور در نظر گرفته شد. نخستین گروهی که در پی تصویب این قانون با برگزاری یک آزمون فراگیر به خارج اعزام شدند، در رشتههای تعلیم و تربیت، طب، دندانسازی، کشاورزی، شیمی، حقوق، اقتصاد و شعبههای مختلف مهندسی به تحصیل پرداختند. دولت موظف بود فارغالتحصیلان اعزامی به خارج را در رشته تحصیلیشان به کار گمارد و اگر شش ماه پس از بازگشت به ایران، دولت کاری به آنها واگذار نمیکرد، میتوانستند شغلی برای خود انتخاب کنند. لیکن تا مدت چهار سال موظف بودند که در صورت نیاز دولت در خدمت حاضر شوند. این روند تا سال 1313 ادامه یافت.1
اعزام محصل به خارج کشور هزینههای زیادی بر دولت تحمیل میکرد و کشور نمیتوانست برای همیشه نیازهای علمی خود را از طریق نهادهای آموزشی دیگر کشورها تأمین کند.
با وجود این، نخستین گامها برای تأسیس یک دانشگاه جامع در سالهای پس از 1300 برداشته شد. سال 1307 هجری شمسی پروفسور دکتر محمود حسابی پیشنهاد راهاندازی مرکزی جامع همه یا اغلب دانشها را با وزیر وقت فرهنگ، دکتر علیاصغر حکمت، در میان نهاد.
سال ۱۳۱۰ نیز عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار وقت، دکتر عیسی صدیق (صدیق اعلم) را برای مطالعه درباره «تاسیسات علمی دنیای جدید» و تهیه طرحی برای تاسیس دانشگاه در کشور مامور کرد، اما ایده اصلی تاسیس دانشگاه در نهایت اواسط زمستان ۱۳۱۲ توسط علیاصغر حکمت به گوش رضاشاه رسید و با موافقت او پیگیری شد. حکمت در خاطراتش به یکی از جلسههای هیات وزرا اشاره میکند که بهمن ۱۳۱۲ با حضور رضاشاه در عمارتی که بعدها کاخ ملکه پهلوی شد، برگزار شده بود و او در آنجا پیشنهاد سرنوشتساز خود مبنی بر راهاندازی اونیورسیته (دانشگاه) را به شاه ارائه کرد.
از این پس، تاسیس دانشگاه تهران در دستور کار قرار گرفت و بیآن که با مخالفت نمایندگان مجلس شورای ملی روبهرو شود، هشتم خرداد 1313 به تصویب نهاد قانونگذاری کشور رسید.2
مطابق این قانون، مجلس به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه اجازه داد که موسسهای به نام دانشگاه برای تعلیم درجات عالیه علوم و متون و ادبیات و فلسفه در تهران تاسیس کند. این دانشگاه دارای شعبی به نام دانشکده به ترتیب ذیل بود:
1 ـ دانشکده علوم معقول و منقول
2 ـ دانشکده علوم طبیعی و ریاضی
3 ـ دانشکده ادبیات و فلسفه و علوم تربیتی
4 ـ دانشکده طب و شعب و فروع آن
5 ـ دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی
6 ـ دانشکده فنی
پیشبینی شده بود که در صورت لزوم دانشسراهای عالی و مدارس صنایع مستظرفه از موسسات دانشگاه به شمار آیند و مدارس و موسسات دیگری در صورت اقتضا به آن منضم شوند. رئیس دانشگاه در آغاز گشایش با پیشنهاد وزیر معارف و فرمان شاه منصوب میشد. اداره دانشگاه بر عهده رئیس بود و روسا، معاونان و استادان دانشکدهها با پیشنهاد او از طرف وزیر معارف به کار گمارده میشدند. سایر کارکنان را نیز رئیس دانشگاه انتخاب میکرد.
مدت انتخاب رئیس دانشگاه و روسای دانشکدهها سه سال بود و بعد از انقضای این مدت، امکان داشت که مجددا انتخاب شوند. همچنین رئیس میتوانست علما و دانشمندان داخل و خارج را با پیشنهاد شورای دانشگاه و تصویب وزیر معارف به عضویت افتخاری دانشگاه بپذیرد. شورای دانشگاه متشکل بود از رئیس دانشگاه به عنوان رئیس شورا، معاون دانشگاه، روسای دانشکدهها و حداقل یک استاد از هر دانشکده. وظایف شورا نیز عبارت بود از تعیین شرایط ورود محصل به دانشگاه، تدوین دستور تحصیل دانشکدهها، تعیین شرایط گرفتن درجه و تصدیق نامه دیپلم، تهیه نظامنامههای لازم جهت امتحانات و پیشرفت کار دانشکدهها، اظهار نظر در مورد اشخاصی که به سمت استاد و دانشیار از طرف شورای هر دانشکده (متشکل از رئیس و استادان دانشکده) پیشنهاد میشدند، پیشنهاد هراقدامی که موجب ترقی و اصلاح کار دانشگاه باشد و معاونت و کمک فکری با رئیس دانشگاه.
دانشگاه دارای شخصیت حقوقی بود و نمایندگی آن برعهده رئیس قرار داشت و از لحاظ اداری و مالی مستقل و تحت مسئولیت مستقیم وزیر معارف بود. فارغالتحصیلان دانشگاه حداقل به درجه معلمی (لیسانس) نایل میشدند و از حقوق و امتیازات قانون تربیت معلم بهره میبردند.
معلمان دانشگاه به سه طبقه تقسیم میشدند: اول طبقه استاد، دوم دانشیار و سوم دبیر. حداقل سن استاد 30 سال و حداقل سن دانشیار 25 سال تعیین شده بود. این دو باید در رشتهای که تدریس میکردند با تشخیص شورای دانشگاه دستکم مدرک دکترا یا معادل آن را داشته باشند. برای دبیر نیز حداقل شرایط معلمان مدارس متوسطه در نظر گرفته شده بود. دیگر کارکنان مانند متصدیان آزمایشگاهها، کارخانهها، اعضای کتابخانهها و اعضای دفتری تابع قوانین و مقررات عمومی بودند.
دانشگاه میتوانست به اشخاصی که در رشتهای از علوم یا ادبیات به مقام شامخی رسیده یا خدمات بزرگی به عالم انسانیت عرضه کرده بودند، پس از تصویب شورای عالی دانشگاه و تصویب وزارت معارف درجه دکترای افتخاری بدهد. سایر موارد قانون دانشگاه نیز به چگونگی استخدام استادان و کارکنان و رتبهبندی و بازنشستگی آنها اختصاص داشت.3
به این ترتیب زمینه قانونی برای تشکیل دانشگاهی که بزودی مقام مادر دانشگاههای ایران را پیدا کرد ، فراهم شد و دانشگاه تهران هشت ماه پس از تصویب قانونش در مجلس شورای ملی در 15 بهمن 1313 خورشیدی رسما گشایش یافت.4
این نهاد علمی علاوه بر خدمات بزرگی که در عرصه دانش و فرهنگ از خود نمایان ساخت به بازیگر اصلی معادلات سیاسی ایران نیز بدل شد که شرح آن گفتاری جداگانه طلب میکند.
------------------------------------
پانوشت:1 ـ وزارت معارف، سالنامه و آمار 17 ـ 1315، ص 114ـ110 و قائممقامی، جهانگیر: نیم قرن فرهنگ و تمدن، ص 26
2 ـ صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره نهم تقنینیه، ص 1225ـ1171
3 ـ مجموعه قوانین موضوعه و مسائی مصوبه دوره نهم تقنینیه، ص 281ـ273 در توضیح این قانون حتیالامکان ادبیات و اصطلاحات حاکم بر آن حفظ شده است.
4 ـ اعظام قدسی، حسن: خاطرات من، ص 277