کیهان در سرمقاله امروز خود نوشت:
حضور میلیونی و چشمگیر مردم در بیست وپنجمین مراسم سالگرد ارتحال امام راحل عظیمالشأن، سرشار از صحنههای عشق و دلدادگی بود که قلم را یارای توصیف آن نیست. خیل عاشقان و دلدادگانی که از سراسر کشور، به عشق مراد سفر کرده به تهران آمده بودند، ثابت کرد که انقلاب امام، جای خود را در دلهای مردم باز کرده و پرچمی که او برافراشته، به دست خلف صالحش و با حمایت مردم، همچنان در اهتزاز است. به جرأت میتوان گفت که در هیچ یک از نظامهای سیاسی جهان، با هر رویکرد و ادعایی، چنین عشق و دلدادگی- حتی در مقیاسهای بسیار بسیار کوچکتر- وجود ندارد و عشق مردم به مرادشان، نسخه منحصربهفردی است که بدلی ندارد و آکنده از راز و رمزی است که دشمنان ما هرگز به آن پی نخواهند برد.
آنها البته از همان اول نفهمیدند که چه خبر است و در ایران چه رخ داده و میدهد! به لحاظ محاسبات مادی، پیروزی مردمی دست خالی با رهبری دور از وطن و در تبعید بر نظامی مستقر و مسلح، که لقب ژاندارمی منطقه را به او داده بودند ممکن نبود اما امام(ره) آن را ممکن کرد! از دید آنها اداره کشوری نوپا و دست خالی در جنگی هشت ساله شدنی نبود! کدام محاسبه زمینی میپذیرد در یک سو یک کشور باشد و در اوج تنهایی و تحریم و فشار و در دیگر سو، کشوری به نمایندگی و با حمایت از همه کشورهای شرق و غرب! فرجام این جنگ از همان ابتدا مشخص بود و پیروزی ایران ممکن نبود اما امام(ره) پیروزی را ممکن ساخت! در نگاه مکاتب مادی، برخی از رخدادها و وقایع نظیر حادثه تروریستی انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری که شهادت دهها مسئول برجسته نظام را در پی داشت، کافی بود تا یک نظام مقتدر را از درون متلاشی کند، از نظر آنها ادامه کار ایران بعد از آن وقایع ممکن نبود اما امام(ره) آن را ممکن ساخت! اگر فرصت باشد و مجال این مقال اجازه دهد از این دست توفیقات محیرالعقول و بر خلاف تمامی محاسبات مادی و بشری، صدها نمونه از دوران نورانی حیات امام(ره) و پس از آن در دوره زعامت رهبر معظم انقلاب میتوان نگاشت. اما، این نوشتار در پی آن نیست و لاجرم باید آن را واگذارد!
مراد از این یادآوریها چیست؟ همه حرف بر سر این است که اگر روزی مردی به خدا تکیه کرد و در حالی که میدانست حتی یک مدیر سابقهدار در امر اداره کشور در کنارش نیست، بزرگترین تحول بشری در سدههای اخیر را رقم زد و غرب و شرق را مبهوت و حیران برق نگاه نافذش و پیروزی برقآسا و غرورآفرینش کرد، و جهان را با طرحی جدید برای حاکمیت و اداره کشور آشنا کرد، یقینا نقشه راهی داشته و اندیشههای الهی در سر داشته وگرنه گشودن این فصل نوین در تاریخ بشریت، اتفاقی و از سر حادثه ممکن و میسر نبوده و نیست. اموری مثل تکیه تمام عیار به الطاف الهی، باور همه جانبه و عمیق مردم و تکیه بر آنها برای مدیریت امور، رشادت و شجاعت در برابر دشمنان، هوشمندی و پیشبینی تحرکات و تحولات جبهه دشمن و دهها و صدها ویژگی منحصر به فرد و ممتاز، همان صفاتی است که امام را رهبری بینظیر و انقلاب او را حرکتی امیدبخش برای مستضعفین جهان کرد.
25 سال پس از فراق جانگداز او، انقلاب هنوز در دلهای جهانیان نور امید میتاباند. فلسطین و لبنان، عراق و سوریه، دورترها آمریکای لاتین، مسلمانان اروپا و... از انقلاب ما الهام میگیرند و نگاهشان به ماست تا ببینند این الگوی خاص و این نمونه منحصر به فرد چه میکند! این ربع قرن استمرار و پیشرفت روزافزون انقلاب را مدیون کسی هستیم که همان ویژگیهای امام را دارد و با جان و دل و از سر اخلاص در تحقق آن آرمانها کوشیده است. رهبر عزیزی که به معنای واقع عز اسلام است و خار چشم دشمنان. به یقین ایستادگی منحصر به فرد او بود که انقلاب را پس از امام در طوفانی 25 ساله، از گردنهها و مهالک گوناگون عبور داد. بعضیها جا ماندند، برخی که مدعی بودند و هستند، سالهاست از راهی که آمدهاند پشیمان شدهاند! یا خستهاند یا چرب و شیرین دنیا چنان گرفتارشان کرده که نمیتوانند در الگوی ترسیم شده امام و رهبری ادامه دهند و اگر نبود ایستادگی آقا، آنها ریل انقلاب را عوض کرده بودند! اما چه باید کرد!؟ چه باید کرد تا انقلاب در تندباد حوادث و در ریزشها و رویشهایش، دچار قلب ماهیت و انحراف از مسیر نشود؟ چاره کار پنهان و پیچیده نیست، نقشه راه را باید از روی دست امام راحل و پس از او امام حاضر دید و با هر گونه انحرافی قاطعانه و هوشمندانه برخورد کرد.
سالها قبل رهبر معظم انقلاب در وصف آن عزیز سفر کرده فرموده بود: «حقیقتاً خدا میداند که آن بزرگوار در این دنیای تاریک ظلمانی، مثل یک خورشید، چند صباحی آمد، درخشید و رفت تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست» این تعبیر بلند و دلنشین از خورشید انقلاب الزامات و اقتضائاتی دارد که سه روز قبل حضرت آقا به آن اشاراتی داشتند: «این واقعیت (نظام اسلامی) ساخته و پرداخته دست معمار بزرگ است... آنچه در اختیار ملت ایران و در معرض فکر و دید ملتها در سراسر عالم است، ساخته و پرداخته آن دست تواناست... نقشه او نقشهای نبود که فقط از ذهن انسان صادر بشود، قطعا مؤید من عندالله بود... ما مواظب باشیم آن نقشه را بشناسیم تا بتوانیم راه را ادامه بدهیم... برای این که به هدف برسیم باید راه را گم نکنیم. برای این که راه را گم نکنیم، باید نقشه اصلی و اساسی جلوی چشممان باشد» این کلام فصلالخطاب از زبان کسی است که درایت، تیزبینی، تقوا و توکلش، سالهاست که ما را از هر طوفانی عبور داده و شعله امید را در دلها زنده کرده است. اگر او میگوید راه فقط راه امام(ره) است حتما همین است و سعادت در سایه حرکت در راه او به اشاره دست جانشین اوست. همین معیار و شاخص است که تکلیف همه آنها که از راه امام برگشتهاند و سعی دارند تصویر دروغین و تحریف شدهای را به جای امام حقیقی بنشانند، روشن میکند.
مدتهاست عدهای سعی دارند امام را مصادره کنند! خود را خط امامی مینامند و دیگران را از خط خارج شده! با دشمنان مردم و آرمانهای امام(ره) نرد عشق میبازند و با پررویی دَم از خط امام(ره) میزنند! آنها از نام امام(ره) نان میخورند! اما همزمان، آگاهانه یا ناخودآگاه سر در خط دشمنان دیرینه امام دارند! معیار شناسایی آنها هم به فرموده رهبر عزیز مقایسه قول و فعل آنهاست با قول و فعل امام(ره).
امام، آمریکا را دشمن شماره یک مردم ما میدانستند و او را شیطان بزرگ مینامیدند، اما برخی از اینان در تلاش برای پذیرش ابرقدرتی آمریکا و بدست آوردن دل اویند، به هر قیمتی، امام رمز پیروزی را در تکیه بر تودههای مردم و بکارگیری توان، سرمایه و ایمان آنان در مواجهه با مشکلات میدانستند، اینان راه همه گشایشها و راحتیها را در برقراری رابطه با آمریکا و به حساب نیاوردن توان و ظرفیت داخلی میدانند! امام مهمترین هدف انبیا و به تبع آنان، مهمترین هدف نظام اسلامی را تعالی فکری، فرهنگی و عقیدتی و اخلاقی مردم میدانستند و در این باره قاطعانه با هر انحراف و کژی برخورد میکردند (مانند برخورد در ماجرای سلمان رشدی) و اینان، صراحتا از وادادگی کامل و رها کردن فرهنگ و ترویج اباحیگری سخن میگویند و معتقدند هر کس آزاد است هر کاری بکند و حاکم اسلامی هم تماشاچی است! امام قاطعانه بر سر سادهزیستی و قناعت و عدم تطاول و دستدرازی به بیتالمال اصرار داشتند و هرگز سر سوزنی از بیتالمال را برای خود و اطرافیانشان صرف نکردند ولی برخی از این مدعیان دروغین، بیتالمال را مالالبیت میدانند و مانند اعیان و اشراف زندگی میکنند و در همان حال، ژست دروغین خط امامی به خود میگیرند! امام اجازه ذرهای تخطی از احکام اسلام و اهانت به آن را نمیدادند (مانند برخورد ایشان در ماجرای لایحه قصاص و جبهه ملی) و اینان احکام بدیهی اسلام را به بهانه آزادی و حقوقبشر و... نادیده میگیرند!
مقایسه روش و منش امام با مدعیان دروغین به درازا خواهد کشید و برای آنها آبرویی نخواهد گذاشت. باید قبول کرد که راه امام، چیزی نیست که با دروغ و تظاهر بتوان مدعی آن بود، راه نورانی او آنقدر روشن است که منحرفان از آن به سادگی و آسانی رسوا میشوند و در امتحانات گوناگون مانند سادهزیستی و ولایتپذیری مردود و مفتضح میشوند.