با گفتن واژه "کودک کار" اولین چیزی که به ذهن میرسد تصویر کودکانی است که هر روز در اماکن عمومی با فال، آدامس، خودکار، گل و… جلویمان را میگیرند و اصرار میکنند که از آنان خرید کنیم.
به گزارش ایسنا، آقا تو رو خدا، "جان بچت یکی بخر" خانوم "یه فال بخر، 500 تومن" خانوم تو رو خدا واسه بچت بخر فقط یکی ببر بهت تخفیف میدهم تو رو خدا تو رو خدا... این واژهها را هر روز در خیابانها و پارکها از کودکانی که کودکی خود را به حراج میگذارند میشنویم.
آن طرفتر دخترک گل فروش کنار ماشینها با واژههای تکراری درخواست خرید گلهایش را میکند تا بلکه بتواند گلهایش را بفروشد؛ برخی از سر ترحم از او گل میخرند اما نگاه تحقیرآمیز برخی، بغض دخترک را به همراه دارد.
این کودکان آنقدر اصرار میکنند که اگر حوصله داشته باشی چیزی میخری و قلب کوچک شان را شاد میکنی اما اگر بیحوصله باشی میگویی که مزاحمت نشوند و یا به راحتی از کنارشان رد میشوی و حتی به خودت زحمت نمیدهی چرا آنها باید اینجا باشند و کار کنند؟ چرا این کودکان باید کودکی خود را با فال و گل فروشی سر کنند؟
در حالی که دوران کودکی تاثیر مهمی در شکل گیری شخصیت فرد دارد، کودکان کار از شرایط استاندارد زندگی محروم هستند و نه تنها از کودکی کردن محروم هستند بلکه مسئولیت تامین هزینه زندگی خانواده را نیز بر عهده دارند. چنین کودکانی بدون عبور از مرحله کودکی و نوجوانی مرحله جوانی را تجربه میکنند حال آنکه به اذعان کارشناسان ورود به این دوره مستلزم داشتن مهارتها و ویژگیهایی است.
سوال اینجاست، چطور کودکان کار از پس مسئولیتهای کاری خود برمیآیند؟ این کودکان در معرض در خیابانها در معرض چه آسیبهایی قرار دارند؟ و چه راهکاری برای حل این موضوع وجود دارد؟
دکترهدایت نظری، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی لرستان گفت: یکی ازعوامل بروز پدیده کودکان کار وجود شرایط بد اقتصادی در اجتماع است.
وی ادامه داد: بیشترین دلیل این مهم، فقر اقتصادی و مشکلات اقتصادی خانوادههاست که به دنبال آن مشکلات فرهنگی، تربیتی و تحصیلی برای این کودکان ایجاد میکند.
این دانشیار روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی لرستان با تاکید براینکه خانواده این کودکان دارای سطح درآمدپایین و فاقد نیازهای اولیه تغذیهای، بهداشتی و آموزشی هستند اظهارکرد: خود خانوادههابه دلیل شرایط بد اقتصادی کودکان را وادار به انجام کار میکنند؛ متاسفانه این کودکان با دستمزد کم و کارسنگین به کار گرفته میشوند و رشد جسمی و روحی آنها کند و منحرف میشود. این افراد مستعد نابسامانیهای جسمانی، اخلاقی، تربیتی، آموزشی و بهداشتی هستند.
نظری باتاکید براینکه این مسئله بیشتر در جوامعی که از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطح پایینی قرار دارند نمود مییابد بیان کرد: برای حل این پدیده به خانواده این کودکان باید آموزشهای لازم ارائه و قوانین کار و سازمانهای حمایتی را به آنها معرفی کرد.
این متخصص روانپزشکی اضافه کرد: تحقق حل مسئله کودکان کار در گرو بالابردن سطح درآمدی آنهاست.
وی با بیان اینکه در کشورهای پیشرفته حداقلها برای خانوادهها تامین میشود و همین امر مانع استثمار کودکان شده است اظهار کرد: در ایران نیز باید در کنار حمایتهای اجتماعی و ایجاد اشتغال، جنبههای فرهنگی آموزشی خانواده، غنی سازی اوقات فراغت، مهارت آموزی و... آموزش داده شود.
این دانشیار روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی لرستان ادامه داد: دربرخی از نقاط ایران بنا به ضرورت کودکان درفصل تابستان میتوانند درکارهای کشاورزی وساختمانی به خانوادههایشان کمک کنند و نمیتوان مانع آنها شد.
نظری با اشاره به اینکه کارها نباید بیش از توان جسمی کودکان و مانع فعالیتهای تحصیلی، فرهنگی، هنری، ورزشی و رشد آنها در زمینههای مختلف باشد تصریح کرد: اگر این افراد در سن نوجوانی و در اوقات فراغت خود کار کنند، این امر در کنار پرورش نیازهای آموزشی میتواند به رشد و مسئولیت پذیری آنها کمک کند.
وی اظهارکرد: مسئله کارکودکان نسبی است و در برخی شرایط نمیتوان صددرصد مخالف آن بود اما با به استثمار کشیدن کودکان به کارهای سختی که منجر به آسیب در بخشهای تحصیلی، رشد جسمی و روحی و مشکلات اجتماعی شود، مخالفیم.
فرهاد طهماسبی، مدرس دانشگاه نیز گفت: کودکان کار و خیابانی یکی از مباحث جوامع مدرن و امروزی و از تبعات نظام سرمایه داری و زندگی صنعتی و ماشینی مدرن امروزی است که جامعه ما از این موضوع مثتثنی نبوده است.
طهماسبی با بیان اینکه در لرستان این پدیده سازمان یافته نیست ادامه داد: در لرستان وضعیت در این باره به شکل کودکان کار تجلی یافته و کودک به معنایی که در برخی جوامع بدون سرپناه و به صورت کارتن خواب در خیابانها زندگی میکنند، نداریم.
این کارشناس ارشد جامعه شناسی باتاکید براینکه آنچه که در لرستان دیده میشود کودکان کار است نه خیابانی اظهار کرد: این پدیده در سالهای اخیر مورد توجه دستگاههای اجرایی قرار گرفته و ستادی تحت عنوان ساماندهی کودکان کار با محوریت بهزیستی تشکیل شده و اعتباراتی هرچند غیرمناسب و اندک به این ستاد جهت ساماندهی این پدیده اختصاص یافته است.
وی ادامه داد: البته این اعتبار ناچیز جوابگوی نیازهایی که ما در استان داشتیم نبوده و در این ستاد وظایفی برای دستگاههای اجرایی مشخص شده و چنانچه این وظایف به خوبی انجام شود کودکان کار جمع آوری خواهند شد.
طهماسبی اضافه کرد: متاسفانه دستگاههای اجرایی استان بر اساس آیین نامه ساماندهی کودکان کار وظایف خود را درست انجام ندادند و ما همچنان با این پدیده مواجهایم و برای مهار آن نیازمند دو اقدام اجرایی هستیم.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: اقدامات بنیادی به منظور توان افزایی خانوادههای در معرض فقر در استان مستلزم افزایش سطح توان اقتصادی این خانوادهها، اشتغال والدین و افراد بیکار خانواده، بالا بردن سطح دستمزد و... است.
وی با تاکید براینکه در این راستا کارهای زیربنایی و بنیادی دولت با سیاستگذاری دستگاههای اجرایی در سطح کلان باید انجام شود گفت: در سطح کلان باید کار فرهنگی در این باره انجام و مسئولین وظیفه دارند در مناطقی که کودکان کارسکونت دارند برنامههای متنوع و جذاب را طراحی کنند.
طهماسبی یادآورشد: یکی ازاقدامات جاری و کاربردی دستگاههای اجرایی همچون شهرداری و ناجا این است که این کودکان را شناسایی و به مراکزی که بهزیستی تعیین کرده اعزام تا تیمی متشکل از علوم پزشکی، فنی وحرفه ای، کمیته امداد امام خمینی (ره)، بهزیستی، کار و امور اجتماعی و نمایندگانی از فرمانداریها در شهرستان نسبت به سنجش وضعیت کودکان اعزامی و توانمندسازی آنها برنامهریزی کنند.
وی با اشاره به اینکه درقسمت زیربنایی و کاربردی با مشکل مواجهایم و چنانچه فرآیندی که تعریف شده درست انجام شود کودکان کار ساماندهی خواهند شد خاطر نشان کرد: در راستای حمایت ازاین افراد، سازمانهای مردم نهاد و خیریه شکل گرفتند و فعالیت میکنند و به جای اینکه وابسته به حمایتهای مردمی باشند به حمایتهای دولتی وابستهاند که این موضوع کار را با چالش مواجه میکند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه متاسفانه هنگامیکه پول، طرح و ایده مردم مورد دستبرد قرار می گیرد آنها دیگر حاضر به مشارکت نیستند بیان کرد: باید اعتماد مردم را برای مشارکت در کارهای عام المنفعه جلب کنیم که البته این امر هم زمانبر است.
سیما رحیمپور در این باره یک فعال اجتماعی در حوزه آسیبهای اجتماعی بابیان اینکه یکی از تعریفهای پذیرفته شده کودکان کار تعریفی است که کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار (ILO) برای کار کودک ارائه داده اضافه کرد: براین اساس کارکودک عبارت است از«کاری که کودکان به علت سن پایینشان نباید انجام دهند یا حتی با وجود سن کافی، آن کار خطرناک بوده یا برای آنها مناسب نیست.»
رحیم پورادامه داد: البته نباید همه کارهایی را که کودکان انجام میدهند، با هدف ریشهکن کردن این معضل، در دسته کار کودک قرار دهیم، بلکه مشارکت کودکان و نوجوانان در فعالیتهایی که سلامت و پیشرفت آنها را در پی دارد و لطمهای به روند تحصیلی آنها وارد نمیکند، تاثیر مثبتی در روند رشد آنها دارد.
وی گفت: به طور کلی بر اساس شرح کنوانسیون سازمان بینالمللی کار، کارهای مشخصی براساس سن کودک، نوع و زمان کار انجام شده و شرایط کاری، به عنوان « کار کودک» شناخته میشوند.
این کارشناس جامعه شناسی با بیان اینکه پدیده کار کودکان قدمتی بسیار زیاد دارد اضافه کرد: همزمان با انقلاب صنعتی و به موازات تغییر وضعیت اقتصادی و رشد بی رویه سرمایه داری، کار کودکان به عنوان یک مساله مهم اجتماعی در جهان سرمایهداری مطرح بوده است.
وی با بیان اینکه به منظور تولید بیشتر کالاها، ماشینآلات مکانیکی جایگزین کار با دست شدند اظهارکرد: کارخانهها در همه جای دنیا گسترش پیدا کردند. صاحبان کارخانهها کودکان را به عنوان منبع جدید نیروی کار برای کار با ماشینهایشان در نظر گرفتند. کار با آن ماشینآلات نیازی به قدرت بزرگسالان نداشت و کودکان با دستمزد بسیار کمتری به کار گرفته میشدند.
رحیم پور افزود: اواسط قرن نوزدهم کار کودکان تبدیل به یک معضل بزرگ اجتماعی شد در کشور ما نیز این پدیده به موازات پدیدههای کلانی چون مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرهای بزرگ شکل گرفته است؛ علاوه بر آن، فقر شدید اقتصادی، فقر شدید فرهنگی، بی سوادی و کم سوادی و عدم آگاهی اجتماعی جامعه و همچنین نگرش مثبت سنتی به کار کودکان، عدم توجه مسولین به تبعات و کارکردهای پنهان مسائل مطرح شده، از عومل ظهور و گسترش کار کودکان در جامعه است و این مهم را به یکی از آسیبهای جدی اجتماعی در ایران امروز تبدیل کرده است.
وی ادامه داد: در میان این عوامل مهم ترین عامل، فقر اقتصادی خانواده است که خود ناشی از وضیت اقتصادی جامعه است که کودکان را ناگزیر به عرصه کار می کشاند و آنها را از تجربه فرایند کودکی محروم میکند و منجر به ایجاد اختلال در روند زندگی و تجربه کودکی میشود.
این کارشناس جامعه شناسی با بیان اینکه تجربه کودکی و دنیای کودکی از زیباترین و موثرترین عوامل در شکل گیری شخصیت و هویت اجتماعی افراد است که کودکان کار از این تجربه زیسته محروم گشته و تجربه زیسته متفاوتی پیدا میکنند که فراتر از توان و روان یک کودک است یادآورشد: کار کودکان آنها را از دستیابی به دانش و مهارت کافی باز می دارد و آنها را در معرض آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، خرده فروشی مواد مخدر، سوء استفادههای جنسی، خشونت و نزاعهای خیابانی و خشونت خواهی و خشونت طلبی، محرومیت از تحصیل و... قرار میدهد و در نتیجه سلامت امنیت اجتماعی آنها و کل جامعه را در معرض خطر قرار میدهد.
به گفته این فعال اجتماعی در حوزه آسیبها، همگرایی و پیوند نهادهای مدنی و دستگاههای اجرایی و متولین دولتی در امر کودکان کار و خیابان بسط و گسترش آگاهیهای اجتماعی همگانی و فراهم کردن بستر فرهنگی با هدف بالا بردن آگاهی آحاد جامعه نسبت به پدیده کار کودکان، اطلاع رسانی در زمینه خطرات و آسیبهای اجتماعی، روانشناختی ناشی از کار کودکان، آموزشهای همگانی بر اساس روشهای کارشناسی شده و تخصصی در برخورد با کودکان خیابانی و شیوه درست برقراری ارتباط با آنها توسط آحاد جامعه میتواند درحل این معضل موثر افتد.
وی اضافه کرد: استفاده از توان علمی و دانش تخصصی نهادهای دانشگاهی در حوزه آسیبهای اجتماعی به ویژه کودکان کار و کودکان خیابانی از طریق تخصیص اعتبارات پژوهشی در حوزه آسیبهای اجتماعی، هدایت و چرخش فعالیتهای خیرخواهانه خیرین به سمت و سوی حمایت از کودکان کار و خیابانی میتواند در حل این معضل موثر افتد.
وی تصریح کرد: از متولیان امر و نهادهای تصمیم گیری در حوزه کار کودکان این انتظار میرود که با تکیه بر روند رو به حرکت جامعه مدنی مبتنی بر اصل مشارکت تمامی نهادهای مدنی و دستگاههای مرتبط ، شهروندان و مهمتر از همه خود جامعه هدف به اتخاذ روشهای پیشگیرانه و مداخلهای در امر ساماندهی و برخورد با پدیده کوکان کار بپردازند و از تصمیم گیریهای یک سویه بدون توجه به نظرات گروههای اجتماعی درگیر بپرهیزند.
رحیم پور اضافه کرد: سالهاست که در حوزه فعالیتهای پیشگیرانه و مداخلهای تاوان شیوههای تک محوری تصمیم گیری در سطح کلان را پرداخت کردهایم و اکنون زمان آن رسیده است که این تصمیم گیریها بر اساس اصول مشارکتی در حوزه تفکر، اندیشیدن و اتخاد و به کارگیری و اجرای تصمیمات اجرا شود.
فرشته رشیدی یک کارشناس جامعه شناسی نیز در این باره گفت: هر ساله درصدی از کودکان به دلایل مختلف ترک تحصیل میکنند و به کارهایی مانند واکسزنی، پاک کردن شیشه ماشین، فال فروشی، باد کنک فروشی، آدامس فروشی، جمع آوری نان خشک و وسایل فلزی در زبالهها و دعا فروشی در سر چهارراهها، بازارها و یا مکانهای شلوغ و پرترافیک میپردازند و ساعتهایی طولانی در معرض آلودگیهای اجتماعی قرار میگیرند.
رشیدی با بیان اینکه متاسفانه فقر و پایین بودن سطح درآمد خانواده باعث تشدید مسئله کودکان کار در کشور و استان شده است اظهارکرد: ساختارخانواده، مشکلات اقتصادی و عدم آگاهی خانواده، پایین بودن سطح فرهنگی و اقتصادی خانوادهها از دیگر عوامل تشدید کننده این پدیده است.
وی بیان کرد: فقر اقتصادی و فرهنگی سبب شده خانوادهها فرزندان خود را به این امر سوق دهند.
رشیدی اضافه کرد: اگر خانوادههای این کودکان توانمند شوند و سطح درآمدی آنها افزایش یابد قطعا این مشکل تا حدودی حل خواهد شد.
این کارشناس جامعه شناسی اظهارکرد: بیشتر فعالیت ستادها برای ساماندهی خانوادههایی است که دچار بحران اقتصادی و فرهنگی هستند.
در این باره عباس قائدرحمت، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز گفت: متأسفانه کودکان کار و خیابانی یک علامت و نشانه منفی از عدم رشد و توسعه یافتگی جوامع است.
قائدرحمت با بیان اینکه در جوامعی که رشد و توسعه یافتگی بیشتری دارند بزهکاری، طلاق و کودکان کار کاهش مییابد اما در جوامعی که با مشکلات توسعه نیافتگی مواجهاند و دچار عقب ماندگی تاریخی هستند این مشکل بیشتر نمود دارد ادامه داد: مهاجرت میتواند یک عاملی مؤثر در تشدید این پدیده باشد که به دنبال آن حاشیهنشینی و تبعات آن نیز بیشتر میشود.
وی با بیان اینکه فقر، محرومیت، بیکاری والدین، اختلافها، درگیریها و نزاعهای خانوادگی، عدم وجود استحکام در خانواده منجر به ایجاد این پدیده و افزایش مشکلات اجتماعی میشود، اظهار کرد: خانوادههایی که در معرض آسیب و گسستگی هستند بیشتر از خانوادههای بالنده با این آسیب مواجهاند.
این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس به راههای حل این مهم اشاره کرد و گفت: محرومیتزدایی، فقرزدایی، رعایت عدالت، به حداقل رساند شکافهای طبقاتی و کاهش نرخ بیکاری میتواند در این راستا موثر باشد.
وی ادامه داد: برای حل این پدیده باید متوسط درآمد مردم را افزایش دهیم؛ معیشت خانوادههایی که در شرایط سخت به سر میبرند تأمین و به آنها خدمات اجتماعی دهیم.
قائدرحمت گفت: دستگاههای متولی امور حمایتی و دستگاههایی که عضو ستادهای پیشگیری از آسیب هستند باید مشکلات این خانوادهها را مرتفع سازند.
این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: حل مشکلات معیشتی و درمانی، خودکفایی، توانمندسازی و آموزش میتواند در کاهش پدیده کودکان کار و خیابانی موثر باشد.
وی خاطرنشان کرد: وقتی خانوادهای توان معیشت نداشته باشد یا اعتیاد داشته باشد فرزندان خود را به سمت تکدیگری، بزه، آسیبهای اجتماعی و کار کردن در سر چهارراهها برای انجام کارهای کاذب سوق میدهد و قطعاً این افراد از تحصیل جامانده و به نسل سوخته تبدیل میشوند و چنانچه این امر ریشهکن نشود روز به روز به تولید فقر و بزهکاری منجر میشود.