کودکان
کار در سطح جهان و ایران و به ویژه در کلانشهرها، پدیدهای رو به گسترش است و هر
روز پیچیدهتر از قبل میشود؛ اما باید با این گروه وسیع چگونه برخورد کرد
تا سرنوشت این جمعیت قابل توجه، دستخوش تغییری جدی شود و آیا اساساً امکان
تغییر سرنوشت همه این کودکان وجود دارد؟
به گزارش «تابناک»، کودکان ایران با تعریفی که از آن میشود، پدیده نوظهوری نیست و تقریباً در همه کشورهای جهان میتوان گروهی از کودکان را یافت که جزو این گروه هستند و به جز کار سخت به قصد کسب درآمد برای خود، والدین یا سرپرستانشان هیچ بهرهای از کودکیشان نبردهاند و زندگی بسیاریشان دشوارتر و سختتر از مردان بزرگسال سرپرست خانوار است.
مطابق با تعریف معمول، کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که همواره و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربههای شیرین دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند و به همین دلیل در سطح جهانی به عنوان فعالیتی استثماری تلقی میشود و در بسیاری از کشورها نیز غیرقانونی و همراه با مجازاتهای سنگین است؛ اما در بسیاری از کشورها، چنین مواجههای امکان پذیر نیست.
در تعریف کودکان کار از پدری که در هر نقطه از این کره خاکی، فرزندش را وامیدارد تا تمام روز یا بخش اعظم هر روز را در زمین کشاورزی فعالیت کند تا سرپرستی که فرزندش را به صف نیروهای تروریستی طالبان در افغانستان برای جنگ فرستاده و از این بابت مبلغی دریافت میکرد، میگنجد.
این در حالی است که برخی از مواردی که به عنوان مصادیق کودکان کار برشمرده میشود، در بسیاری از کشورها کاملاً عادی است و برای نمونه، کار مداوم بر سر زمین کشاورزی یا در باغ که مصادف با محرومیت از برخی نیازهای روحی و روانی ضروری همه کودکان است، هنوز یک هنجار است و بنابراین با پدیدهای چندوجهی و بسیار پیچیده روبهرو هستیم.
کودکان کار فعال در کلانشهرها به نسبت بسیاری دیگر از گروههای کودکان کار، پدیدهای تازه به شمار میروند و چند دسته بودن این کودکان، باز هم بر پیچیدگی ماجرا میافزاید و دستیابی به راهکاری همهجانبهنگر برای عبور از این چالش را بسیار دشوار میسازد. در سطح کلان شهرهای ایران و مشخصاً پایتخت از کودکانی که به اجبار والدینشان و با مدیریت آنها به تکدیگری یا دست فروشی یا کفاشی و... میپردازند تا کودکانی که توسط والدین یا سرپرستشان اجاره داده شدهاند و از کف خیابانها تا کارگاهها مشغول به فعالیت هستند، در نوسانند.
به این گروهها باید، طیف دیگری از کودکان کار کلانشهرها را افزود که وقتی درباره وضعیتشان جویا میشویم، نه گریه میکنند و نه حتی ناراحت میشوند، بلکه با لبخند از درآمد کلانشان سخن میگویند و با میل و رغبت شخصاً مصمم به ادامه این راه هستند؛ کودکانی که برخی از ایشان درآمدشان در حد کارمندان عالیرتبه دولتی است و شاید در میان کودکان کار، خوش شانسترینشان باشند، هرچند خوششانسی برای صاحبین دستهای کوچک با پوست زمخت وجود ندارد.
بر پایه آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. بنا بر این آمار ۱۲۰ میلیون تناز آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند. قاچاق انسان از راههای عمده وارد کردن این کودکان به بازار است.
«تابناک» با چند تن از کودکان کار پایتخت به گفتوگو نشسته و نیم نگاهی داشته به کیفیت حضورشان در سطح شهرها تا بتوان برای این پرسش پاسخی بیابد: «کودکان کار در ایران و مشخصاً در تهران بزرگترین کلان شهر خاورمیانه، میگریند یا میخندند؟».